معرفی و دانلود کتاب بالاخره تموم شد
برای دانلود قانونی کتاب بالاخره تموم شد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بالاخره تموم شد
کتاب بالاخره تموم شد، رمانی پلیسی و عاشقانه نوشتهی محبوبه برزگر، داستاننویس معاصر فارسی است. این داستان توسط راوی اول شخص روایت میشود و تعقیبوگریزها و ماجراهایی را به تصویر میکشد که میان یک سرگرد پلیس و مضنون پرونده وجود دارد.
دربارهی کتاب بالاخره تمام شد
محبوبه برزگر، مؤلف کتاب بالاخره تمام شد است. این کتاب، رمانی عاشقانه و پلیسی است که توسط راوی اول شخص روایت میشود و داستان دختری را تعریف میکند که باید با گیرودارهای زندگی بهتنهایی بجنگد.
داستان از ورود او به یک کافه آغاز میشود. راوی توضیح میدهد که شخصیت اصلی داستان حدود شش ماه است که توسط فردی تهدید میشود. حالا او تصمیم دارد با یکی از زیردستهای این فرد، دیدار کند؛ دیداری که برنامهریزیهای بسیاری پشت آن وجود دارد. ازاینرو در تلاش است با وجود تمامی ترسها و تردیدها، خونسردی خود را حفظ کند.
او پس از ورود به کافه، محیط را بهدقت بررسی میکند؛ مکانی دنج و شیک که با چراغهای رنگی تزئین شده، زن و مرد جوانی که گوشهای نشستهاند و دربارهی برنامهی عروسیشان صحبت میکنند. اما توجه راوی فقط معطوف به یک نفر است که تنها نشسته و مشغول تایپ کردن چیزی است. در این لحظه تلفن راوی زنگ میخورد و خواننده در جریان مکالماتاش درمییابد که او پلیس است و هدف از حضور در این موقعیت، دستگیری مظنون پرونده است. از اظهارات راوی بهنظر میرسد که هدف، بارها دستگیر شده اما هربار به دلیل فقدان مدرک کافی، آزاد شده است. یکی از همکاران راوی در تماس تلفنی بر دستگیری مظنون تأکید میکند و اصرار میورزد که این مأموریت باید با پیروزی و اثبات جرم او همراه شود.
این تعقیبوگریز چندان به درازا نمیکشد و چندی بعد با دستگیرشدن مظنون، ماجراهای دیگری به میان میآید.
کتاب بالاخره تمام شد توسط نشر هنر پارینه منتشر شده است.
کتاب بالاخره تمام شد برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای تمامی علاقهمندان به ادبیات داستانی، بهخصوص دوستداران داستانهای پلیسی و عاشقانه توصیه میشود.
در بخشی از کتاب بالاخره تموم شد میخوانیم
یه هفته ازمراسم ختم گذشت. یه هفته مرخصیای که سرهنگ به من داده بود تموم شد. دیگه هرچقدر گریه زاری کرده بودیم بس بود. الان باید قاتلشونو پیدا کنم. فردا من راهی اداره میشم و تینا هم به دانشکده افسری میره. نگاهی به ساعت کردم. ده شب و نشون میداد. روی تخت دراز کشیدم. فکرم به گذشته رفت. به سالی که قرار بود کنکور بدم. رشتهای که بابا با تمام مخالفتش نتونست منو منع کنه. اون روز تازه کنکور داده بودم. به خونه که رسیدم، از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم. چون مطمئن بودم رشتهی مورد نظرمو صد درصد رتبه میآورم. سه ساعتی و خوابیده بودم که با صدای مامان بیدار شدم. به طرف پذیرایی رفتم. بابا با دیدنم گفت خانم دکترم چطوره؟ نتونستم راستشو بگم که پزشکیو اصلا نزدم. ترسیدم دوباره بحثی میونمون پیش بیاد. مامان از آشپزخونه خارج شد و گفت: زود باشید چمدون ببندید که به خاطر ماموریت باباتون میخوایم دوماهی شیراز بریم.
خوشحالی من به حد خودش رسید. دیدن مادربزرگ، بهترین هدیه بود. همون روز حرکت کردیم. در طول راه خیلی بهمون خوش گذشت. هیچ وقت فراموشش نمیکنم. زنگ خونه مامان بزرگو که زدم. باصدای دلنشینش پرسید کیه؟. اما حرفی نزدم تا در و باز کنه. وقتی من و پشت دردید ازخوشحالی چشماش برق زد. روز اول به استراحت گذشت. اما از روز دوم حوصلهام تو خونه سر رفت. مخصوصا منی که تاحالا بیکار نبودم. تینا از صبح رفته بود با دختر زهرا خانم شبنم بازی کنه. همیشه به مامان میگفتم نمیشد تینا رو زودتر به دنیا میآوردی؟ مامان هم طوری جواب میداد که خودت شیک و مجلسی پی میبردی بهت مربوط نمیشه. آخه ده سال فاصله سنی چه دردی رو دوا میکنه. مامان بزرگ که بیحوصلگی منو دید. گفت همسایه دیوار به دیوارمون تازه اسبابکشی کرده. یه دختر هم سن خودت داره که اسمش پروانهست.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بالاخره تموم شد |
نویسنده | محبوبه برزگر |
ناشر چاپی | نشر هنر پارینه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 288 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6713-54-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |