معرفی و دانلود کتاب با تو سقوط میکنم
برای دانلود قانونی کتاب با تو سقوط میکنم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب با تو سقوط میکنم
«خودت فهمیدی داری میمیری؟» سارا نظری کتاب با تو سقوط میکنم را با این جملهی عجیب آغاز میکند. او در این کتاب از بار غم خانوادههای داغدار و واکنشهای متفاوت اطرافیان نسبت به غم از دست دادن عضوی از خانواده میگوید.
درباره کتاب با تو سقوط میکنم:
پگاه با نامزدش (پسر عمهاش) به کوهنوردی میرود و طی حادثهای از کوه سقوط میکند. مرگ پگاه روابط خانوادگی را به شدت از هم میپاشد. مادر، پدر و خواهرش هرکدام به نحوی برای فرار از واقعیت، تصمیمهایی گرفتهاند.
داغ از دست دادن خواهر، «پیوند» را پریشان کرده است. او همچنان در اتاق مشترکش با پگاه، او را میبیند و از اتفاقات اخیر برایش تعریف میکند. گاه دل میسوزاند و گاه سرزنشش میکند که آخر چرا مواظب خودت نبودی؟ چرا افتادی؟ مگر طناب همراهت نبود؟ در این میان «پیوند» حواسش به اطرافیان و نحوه برخوردشان است. او میبیند که مادربزرگ صبح تا شب ناله میکند، اما هنوز هم مرتب بودن سفره غذا برایش اهمیت دارد یا با وجود این اتفاق دردناک، دغدغهی عمه پختن برنج خوب برای مهمانان است.
او حواسش است که استاد پگاه که روزی به دانشجویانش از مرده پرست بودن ایرانیان میگفت، حال در مجلس ختم خواهرش نشسته و اشک میریزد. این رفتارهای عجیب و از روی عادت، حال «پیوند» را بد کرده تا جایی که آرزو میکند نیازی به بیدار شدنش نباشد.
کتاب با تو سقوط میکنم برای چه کسانی مناسب است؟
اگر از علاقهمندان به ادبیات داستانی ایران هستید، این کتاب را با موضوع معضلات اجتماعی مهاجرت از دست ندهید.
در بخشی از کتاب با تو سقوط میکنم میخوانیم:
پتوی چهارخانهی روی تخت پگاه را میپیچم دور خودم. کرکهای زبر میروند توی دماغ و دهانم. از همان زیر میگویم «از بچگی کدام چیزمان مثل بقیهی آدمها بود که عشقوعاشقیمان باشد. دیروز که داشتند میگذاشتندت توی قبر، یک دستم به بابا بود و یک دستم به مامان که دیدم چشمهام پُر از خاک شدهاند و دارم کور میشوم. چندتا خانم چادری مُشتهای پُر از خاکشان را از زیر چادر آورده بودند بیرون و داد میکشیدند “خاک سرد است. از این خاکِ قبر بریزید روی سرشان تا مهرشان سرد شود. ثواب دارد خانمها. بریزید!”
بعد، انگار فرمان حمله صادر شده باشد، از همهطرف مُشت بود که پَرت میشد سمتمان و خاک زرد و قرمز پاشیده میشد توی هوا و مینشست روی لباسها و صورتمان. چندتا بچهی کوچک هم از قلوهسنگهای کنار قبر برداشته بودند و با هم مسابقه میدادند که کدامشان میتواند بند کفشمان را هدف بگیرد و بزند وسط هدف. مادربزرگ هم عصبانی شد و رفت نهالی را که تازه توی باغچهی قبر کناری کاشته بودند از ریشه درآورد و گذاشت دنبال آن پسربچهها، داد میزد “آهای ولدالزناهای تهرانیِ ننهول! شهرستانی غریب گیر آوردهاید؟ ما عزیزمان مُرده، دلمان ریش است. ”
من و بابا و مامان و عمه هم میدویدیم دنبال مادربزرگ تا بچههای مردم را کتک نزند. اصلاً تا حالا دیده بودی کسی که خواهرش مُرده، توی قبرستان از این بلاها سرش بیاید؟» پگاه خودش را سُر میدهد و میآید پشتم، بغلم میکند. یک ساعت پیش هم همینطوری نشسته بودم که برای اولینبار آمد و از پشت بغلم کرد و همهی سردیها و یخیهای تنش آمدند زیر پوستم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب با تو سقوط میکنم |
نویسنده | سارا نظری |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 227 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-0132-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |