معرفی و دانلود کتاب اهریمن: کتاب چهارم مجموعه نشان شده

معرفی کتاب اهریمن: کتاب چهارم مجموعه نشان شده

چه می‌شود اگر مرگ پایان نباشد، بلکه آغاز چیزی بزرگ‌تر و هولناک‌تر باشد؟ کتاب اهریمن شما را به قلب دنیایی می‌برد که در آن مرزهای میان زندگی و مرگ، عشق و خیانت، حقیقت و دروغ محو شده‌اند این کتاب، چهارمین جلد از مجموعه‌ی نشان‌شده اثر بیانکا اسکاردونی، این بار خوانندگان را به اعماق تاریک جهان افسانه‌ای خود برده و دست به افشای حقایقی باورنکردنی می‌زند. جما بلکبورن این بار، به میدان جنگی فراسوی درک انسانی قدم می‌گذارد.

درباره‌ی کتاب اهریمن

جهنم خالی است و شیطان دارد همین دوروبرها پرسه می‌زند... در پایان جلد قبل، خواهران رودریک جما را مجبور کردند دروازه‌های جهنم را باز و لوسیفر را آزاد کند. همه‌ی تلاش‌هایش و همه‌ی چیزهایی که تمام این مدت از آن فرار می‌کرد، اکنون همچون شراره‌های آتش بر سرش می‌بارید. حالا او وحشت‌زده و گیج، مانده بود که باید بایستد یا وقت گریز است. او حتی نمی‌دانست که قرار است با چه چیزی روبرو شود. جما می‌داند که باید دوستانش را نجات دهد و حالا که تصادفاً پیشگویی را عملی کرده، دیگر حاضر نیست به لوسیفر خوشامد هم بگوید. در کتاب اهریمن (Infernal) نوشته‌ی بیانکا اسکاردونی (Bianca Scardoni)، جما نیاز دارد تا یک‌بار دیگر قدرتش را جمع کند و برای نبرد آماده شود درحالی‌که غم و اندوه عظیمی در گوشش زمزمه می‌کند که او، باید کسی باشد که به این کابوس پایان می‌دهد.

دسیسه‌ی پنهانی خواهران رودریک این بود که روح اهریمن در کالبد کسی که جما عاشقش بوده، «تریس»، پا به جهان فانی نهاده و جما دیگر اصلاً مطمئن نبود که برای پس‌گرفتن عشقش قصد چه کاری دارد یا اصلاً چه کاری از دستش برمی‌آید. تنها چیزی که با قطع و یقین می‌دانست این بود که بی‌شک در جهنمی خون‌بار گیر افتاده است.

رابطه‌ی جما و دومینیک نیز، در کتاب اهریمن، به نقطه‌ای حیاتی می‌رسد. دومینیک این بار خود درگیر بحران‌هایی است که باعث شده رابطه‌ی میان این دو پیچیده‌تر و آسیب‌پذیرتر شود. در این جلد جما فقط یک جنگجو نیست، او نمادی از امید، سماجت و مقاومت در برابر تاریکی است، حتی وقتی خودش در اعماق تاریکی دست‌وپا می‌زند. او در برابر انتخابی سرنوشت‌ساز قرار دارد: تسلیم‌شدن در مقابل گذشته‌ای که هنوز در وجودش جریان دارد، یا قدم‌نهادن به‌سوی آینده‌ای نامعلوم؟ به نظر می‌رسد که مثلث عشقی داستان این بار بیش‌ازپیش در حال شعله‌کشیدن است و در برابر پس‌زمینه‌ای از خطرات فراطبیعی و کشمکش‌های درونی، داستانی خلق می‌کند که قلبتان را می‌فشارد و چشمانتان را به صفحات کتاب میخکوب می‌سازد.

داستان، با مهارتی بی‌نظیر، از تکرار کلیشه‌های فانتزی دوری می‌کند و به‌جای آن، مخاطب را با چالش‌های اخلاقی و انتخاب‌هایی که هیچ پاسخ درستی ندارند، درگیر می‌کند. به نظر می‌رسد بیانکا اسکاردونی مثل همیشه با دست پر برگشته و یک بغل سورپرایز و غافل‌گیری در جای‌جای قصه‌اش پنهان کرده است. سبک نوشتاری او در این کتاب، به‌واسطه‌ی توصیفات دقیق و جزئیات فضاسازی، خواننده را به همان جهان دوست‌داشتنیِ داستانِ نشان‌شده بازمی‌گرداند و با ترکیب لطافت و تاریکی توأمان، یک ادغام جانانه و شگفت‌انگیز به هم زده و تعلیق و پیچش‌های غافلگیرکننده‌ای در دل داستان کاشته است که خواننده را تا آخرین صفحه درگیر نگه می‌دارد.

در این کتاب روابط میان شخصیت‌ها پیچیده‌تر از همیشه جلوه می‌کنند. جما که با ازدست‌دادن تریس هنوز زخم‌خورده است، ناچار می‌شود با حضور دومینیک، شکارچی محافظش، به جلو حرکت کند. اما شاید بازگشت تریس، عشق اولش، همه چیز را تغییر دهد... کتاب اهریمن از مجموعه‌ی نشان‌شده را با ترجمه‌ی نشاط رحمانی نژاد از انتشارات کتابسرای تندیس بخوانید.

کتاب اهریمن برای چه کسانی مناسب است؟

اگر طرف‌دار داستان‌های فانتزی با لایه‌های عاطفی عمیق، روابط پیچیده و داستان‌های عاشقانه هستید، کتاب اهریمن برای شماست. این کتاب برای کسانی که به ژانر فانتزیِ تاریک و داستان‌های پر رمز و راز علاقه دارند، انتخابی ایده‌آل خواهد بود.

در بخشی از کتاب اهریمن: کتاب چهارم مجموعه نشان شده می‌خوانیم

زمانی که دیوارهای شکننده به دور عقلانیتم شروع به ترک‌خوردن کردند، وحشت در درونم اوج گرفت. «من اونجا بودم. اتفاق‌افتادنش رو دیدم.»

گفت: «کجا جما؟ من این هفته هر شب سر کارم بودم. از پدرم بپرس!» از روی شانه‌اش اشاره‌ای به پیتر کرد که انگار داشت به حادثه‌ای ناگوار در خارج از دفترش تماشا می‌کرد.

پیتر تأیید کرد: «حقیقت داره.» و چنان به من نگاه کرد که انگار همان لحظه از دیوانه‌خانه فرار کرده بودم.

نه. نخیر. زانوهایم درحالی‌که سعی می‌کردم نقش بر زمین نشوم، به هم دیگر خوردند. «تو اونجا بودی.»
«قسم می‌خورم که تمام شب رو اینجا بودم جما. فکر کن! اون ذهنت رو دست‌کاری می‌کنه. بهت که گفته بودم نمی‌تونی بهش اعتماد کنی.»

ولی من دیدمش.

با چشم‌های خودم شاهد آن اتفاق بودم...

مگر نه؟

گندش بزنند! اگر تریس حقیقت را می‌گفت چه؟ اگر همه‌ی این‌ها هیچ‌چیزی به جز توهّمی نبود که دومینیک در سرم به وجود آورده بود، چه؟ این اولین باری نبود که او با ذهنم بازی می‌کرد.

فکر می‌کردم ما از همه‌ی آن بازی‌ها گذشته بودیم، ولی اگر اشتباه می‌کردم چه؟

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: فرار به تپه‌ها
فصل دوم: در دلِ نیستی
فصل سوم: مرا به زیر بکش
فصل چهارم: هجرت
فصل پنجم: لمس شیطان
فصل ششم: نشان هیولا
فصل هفتم: فرار وحشت‌انگیز
فصل هشتم: حقایق نهفته
فصل نهم: حقیقت نفرین‌شده
فصل دهم: گروهان سه‌نفره
فصل یازدهم: پس‌لرزه
فصل دوازدهم: وسوسه جنگ
فصل سیزدهم: مهمان‌ شبانه
فصل چهاردهم: بازی‌های شرورانه
فصل پانزدهم: خون‌بها
فصل شانزدهم: حقیقت ماجرا
فصل هفدهم: می‌گویند این‌طور نیست
فصل هجدهم: نقشه بزرگ
فصل نوزدهم: یادی از گذشته
فصل بیستم: برگ برنده
فصل بیست‌ویک: آخرین راه چاره
فصل بیست‌ودو: تیری در تاریکی
فصل بیست‌وسه: خوابگردی در خاطرات
فصل بیست‌وچهار: بیدار شو و صبحانه بخور
فصل بیست‌وپنج: صبح کله‌ی سحر
فصل بیست‌وشش: آتش جهنم
فصل بیست‌وهفت: شمشیر آنجلوس
فصل بیست‌وهشت: شمارش معکوس
فصل بیست‌ونه: فداکاری داوطلبانه
فصل سی‌: زنگ مرگ
فصل سی‌ویک: قصد کشتن
فصل سی‌ودو: آمار تلفات
فصل سی‌وسه: قیام تاریکی
فصل سی‌وچهار: مکافات
فصل سی‌وپنج: شدیداً به من ابراز محبت کن
فصل سی‌وشش: بی‌بازگشت
فصل سی‌وهفت: قرار ملاقاتی با شیطان
فصل سی‌وهشت: مرده متحرک
فصل سی‌ونه: پرتویی از نور
فصل چهل: روز حساب
فصل چهل‌ویک: برهنه‌شدن
فصل آخر: به سلامتی جاده
واژه‌نامه
فهرست آناکیم