معرفی و دانلود کتاب استاد سولنس معمار
برای دانلود قانونی کتاب استاد سولنس معمار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب استاد سولنس معمار
کتاب استاد سولنس معمار که یکی از پرشورترین نمایشنامههای هنریک ایبسن است؛ ماجرای زندگی استاد معماری را به تصویر میکشد که از یک سرشب شروع میشود و روز بعد هنگام غروب خورشید پایان مییابد.
دربارهی کتاب استاد سولنس معمار:
این نمایشنامه از سه پرده تشکیل شده است. پردهی اول شب هنگام در دفتر کار استاد معمار، پردهی دوم صبح روز بعد در اتاق نشیمین او و پردهی سوم نزدیکی عصر همان روز در محیط بیرون اتفاق میافتد.
در پردهی اول، با کنوت بروویک معماری کارکشته و استاد پیشین سولنِس، راگنار جوان طراح و نقشهکش ساختمان و کایا فوسلی خواهرزادهی بروویک و نامزد راگنار آشنا خواهیم شد که برای استاد معمار کار میکنند. در این پرده اتفاقاتی رخ میدهد که گذشته را به زمان حال وصل مینماید. در دو پردهی دیگر نمایشنامهی استاد سولنس معمار (The Complete Major Prose Plays) بین این افراد و آدمهای تازه وارد ماجراهای عجیبی شکل میگیرد که شما را محسور خود خواهد کرد.
هنریک ایبسن در عصر رئالیستی به دلیل سبک کار خود ناچاراً از رمانتیسم فاصله گرفت اما چهار نمایشنامهی پایانی او انقلابی علیه سبک قدیم خودش بود. بعد از کتاب هدا گابلر، نمایشنامهی استاد سولنس معمار یکی از متفاوتترین آثار او متناسب با درگرگونیهای ذهن در تاریخ محسوب میشود.
دربارهی مجموعه کتابهای بیدگل:
هدف اصلی این مجموعه معرفی جهانهای گوناگون نمایشی است؛ جهانهایی که به دلیل سیاستهای فرهنگی خاص هیچوقت گشوده نشدند و مردم چیزی از آنها تا به حال نشنیدهاند. آثار این مجموعه به دلیل اینکه بتواند موضوعات مختلفی را پوشش دهد به بخشهایی از جمله آمریکای لاتین، کلاسیکها، کلاسیکهای مدرن، تکپردهایها، چشمانداز شرق، بعد از هزاره، نمایشنامههای ایرانی، نمایشنامههای امریکایی و اروپایی تقسیم شدهاند.
هنریک ایبسن را بیشتر بشناسیم:
او یکی از بهترین شاعران، نمایشنامهنویسان و نویسندگان نروژی است که افراد بسیاری از وی تأثیر گرفتهاند. هنریک ایبسن (Henrik Ibsen) در جهان، هم ردیف سوفوکل و شکسپیر قرار گرفته و به عنوان یکی از بزرگترین هنرمندان تئاتر شناخته شده است. هر هفته 130 سالن تئاتر در سرتاسر دنیا یکی از نمایشنامههای ایبسن را روی صحنه به نمایش میگذارند.
در بخشی از کتاب استاد سولنس معمار میخوانیم:
سولنِس: (سر میگرداند، و با لحنی که بیباکانه بیتفاوت است.) هاه، شمایین؟
کایا:هیچی، خواستم بگم اومدهم.
سولنِس: باشه، باشه، خوبه. راگنار نیومده هنوز؟
کایا: نه، هنوز. باید یهخرده منتظر دکتر میموند. ولی دیگه الان میآد که ببینه...
سولنِس: پیرمرد چطوره امروز؟
کایا: بده حالش. عذرخواهی کرد از شما، که مجبوره امروزم استراحت کنه.
سولنِس: باشه، البته. بذارین امروزم استراحت کنه. خب دیگه برین سر کارتون.
کایا: باشه. (دم در مکث میکند.) میخواین راگنار که اومد باهاش صحبت کنین؟
سولنِس: نه... چیز خاصی ندارم که بهش بگم.
(کایا دوباره از در چپ بیرون میرود. سولنِس همچنان نشسته، نقشهها را مرور میکند.)
خانم سولنِس: (از دور، نزدیک گیاهان) نکنه این بنده خدام دیگه بمیره؟
سولنِس: (سر برمیدارد و به او نگاه میکند.) دیگه کی قراره بمیره مگه؟
خانم سولنِس: (پاسخ نمیدهد.) آره، آره، پیرمرد بروویک... اونم دیگه میمیره، هالوارد. حالا میبینی.
سولنِس: عزیزم، آلینه، بهتر نیست بری یه خرده قدم بزنی؟
خانم سولنِس: آره، گمونم برم بهتره.
سولنِس: (روی نقشهها تمرکز میکند.) هنوز خوابه؟
خانم سولنِس: (به او نگاه میکند.) نشستهی داری به خانم وَنگِل فکر میکنی؟
سولنِس: (بیتفاوت) یه دفعه اون یادم اومد.
خانم سولنِس: خانم وَنگِل خیلی وقته بیداره.
سولنِس: جدی، بیداره؟
خانم سولنِس:وقتی رفتم بهش سر بزنم، داشت تختش رو مرتب میکرد.
(میرود جلوی آینه و به آرامی کلاهش را سرش میکند.)
سولنِس: (پس از مکثی کوتاه) پس بالاخره یکی از اون اتاقهای بچهها به درد خورد، آلینه.
خانم سولنِس: آره، درسته.
سولنِس:فکر کنم این خیلی بهتره تا اینکه همهشون خالی و بلااستفاده بمونن.
خانم سولنِس: اون خالی بودنشون خیلی وحشتناکه؛ اینجاش حق با توئه.
سولنِس: (پوشۀ نقشهها را میبندد، برمیخیزد و به او نزدیک میشود.) حالا میبینی، آلینه، که از این به بعد زندگی برای دوتاییمون راحتتر میشه... مخصوصاً برای تو.
خانم سولنِس: (به او نگاه میکند.) از این به بعد؟
سولنِس: آره، باور کن، آلینه...
خانم سولنِس:یعنی... چون این دختره اومده اینجا؟
سولنِس: (به خودش میآید.) منظورم اینه که بالطبع... یعنی وقتی بریم خونۀ جدیدمون.
خانم سولنِس: (پالتویش را برمیدارد.) آره، تو اینجوری فکر میکنی، هالوارد؟ اونوقت بهتر میشه؟
سولنِس: فکر نمیکنم جور دیگهای بشه. حتماً خودتم همینطور فکر میکنی، نه؟
خانم سولنِس:من اصلاً هیچ به اون خونۀ جدید فکر نمیکنم.
سولنِس: (توی پَرَش خورده. ) سخته برام اینا رو که میگی. آخه در اصل به خاطر تو این خونۀ جدید رو ساختهم.
(میخواهد در پوشیدن پالتو به او کمک کند.)
خانم سولنِس: (خودش را کنار میکشد.) همینجوریش اَم، به خاطر من بیش از حد به زحمت میافتی.
سولنِس: (با شدتی محسوس) نه، نه، آلینه، جداً این حرف رو نزن! طاقت شنیدن این حرفها رو از تو ندارم!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب استاد سولنس معمار |
نویسنده | هنریک ایبسن |
مترجم | بهزاد قادری |
ناشر چاپی | نشر بیدگل |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 204 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7806-75-3 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه تراژدی خارجی |