معرفی و دانلود کتاب از مردن مادرم خوشحالم

معرفی کتاب از مردن مادرم خوشحالم

گاهی زندگی طوری پیش می‌رود که علی‌رغم علاقه‌ای که به عزیزانمان داریم، نمی‌توانیم در کنارشان بهترین نسخه‌ی خودمان باشیم. کتاب از مردن مادرم خوشحالم خودزندگی‌نامه‌ای است از جنت مک کوردی، بازیگر، نویسنده، فیلمساز و خواننده‌ی آمریکایی که در آن به شرح دوران کودکی خود، نوع رابطه‌ با مادرش و مشکلاتی که در طی سال‌ها از سر گذرانده، می‌پردازد.

درباره‌ی کتاب از مردن مادرم خوشحالم

تابه‌حال به این موضوع فکر کرده‌اید که پشت لبخندهای هالیوودی و تصاویر پرزرق و برق فیلم‌های تلویزیونی، چه ماجراهای تلخ و شیرینی پنهان شده است؟ جنت مک کوردی (Jennette McCurdy) در کتاب از مردن مادرم خوشحالم (I'm Glad My Mom Died) به روایت زندگی شخصی‌اش از دوران کودکی پرداخته و با تأکید بر رابطه‌ای که با مادرش داشته، نقش او را در شکل‌گیری شخصیت و مسیر زندگی شخصی و حرفه‌ای‌اش، شرح می‌دهد. این کتاب توانست در مدت کمی به پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز تبدیل شود و دربردارنده‌ی داستان زندگی بازیگری آمریکایی است که سختی‌های زیادی را از سر گذرانده است.

جنت مک کوردی در این کتاب روایتش را با توصیف صحنه‌ای از گردهمایی خود و برادرانش دور تخت مادرشان آغاز می‌کند. روایتی از تلاش مذبوحانه‌ی فرزندان برای بیدار کردن مادرشان در وضعیت کما. در این بین مک کوردی اشاره می‌کند که هیچ خبری به اندازه‌ی کاهش وزن شدید او نمی‌تواند مادرش را به وجد بیاورد. او در این کتاب بیان می‌کند که وسواس‌های فکری‌ مادرش نسبت به او، چطور باعث تقویت کمال‌گرایی منفی و در نتیجه آسیب‌های روانی متعدد در او شده. همچنین اشاره می‌کند که رابطه‌ی او با مادرش همواره ترکیبی از عشق، وابستگی و در عین حال فشارهای روانی بوده است.

موضوعی که در کتاب از مردن مادرم خوشحالم مورد توجه قرار می‌گیرد، روشی است که جنت مک کوردی برای مقابله با فشارها و آسیب‌های روانی چه در مقام یک بازیگر جوان و چه به‌عنوان یک فرزند، به کار می‌گیرد. او ریشه‌ی رفتارهای کنترل‌گر مادرش را در تجربیات تلخی که از سر گذرانده جست‌و‌جو می‌کند و سپس به معضلاتی که متوجه فعالان صنعت سرگرمی است می‌پردازد. در طول کتاب با سفر درونی جنت برای شناخت بهتر خود و کنار آمدن با شرایط گوناگون همراه می‌شویم. سبک نوشتاری این کتاب بسیار صریح و بی‌پرده است و نویسنده تلاش کرده با استفاده از طنز و صداقت، داستانش را روایت و خواننده را به دنیای پیچیده‌ی احساساتش دعوت کند. این کتاب با استقبال خوبی مواجه شده و بسیاری از خوانندگان آن را به‌خاطر صداقت و جسارت در بیان، تحسین کرده‌اند.

نقشی که والدین یک کودک یا نوجوان در افزایش عزت نفس او دارند، انکار‌نشدنی است. در کتاب از مردن مادرم خوشحالم، جنت مک کوردی نارضایتی‌اش از نوع برخورد مادرش با این مسئله را بررسی کرده و با توصیف حس‌های بد و خوبی که در سرتاسر زندگی نسبت به مادرش تجربه کرده، از نوعی احساس گناه پس از مرگ او حرف می‌زند و به این طریق به تحلیل احساساتش می‌پردازد. این کتاب حاوی خاطرات تلخ و شیرین بازیگری است که در پی خودشناسی و کنار آمدن با دشواری‌های زندگی، رفته‌رفته پخته‌تر شده و به درک متفاوتی از مسائل می‌رسد.

این کتاب توسط الهام صیفی کار ترجمه شده و به همت انتشارات البرز در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

جوایز و افتخارات کتاب از مردن مادرم خوشحالم

• پرفروش‌ترین کتاب سایت آمازون
• در فهرست کتاب‌های منتخب آمازون به انتخاب ویراستاران
• در فهرست پرفروش‌ترین‌ کتاب‌های نیویورک تایمز
• در فهرست کتب پرفروش بین‌المللی
• برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب گودریدز
• نامزد جایزه‌ی لینکلن
• برنده‌ی جایزه‌ی ALA Alex در سال 2023

نکوداشت‌های کتاب از مردن مادرم خوشحالم

• قاطعانه و مصمم… صریح‌ترین کتاب امسال… از مردن مادرم خوشحالم، باعث خنده‌ام شد و من را به گریه انداخت. این کتاب بسیار بامزه، تلخ، تکان‌دهنده، صادقانه، واقعی و بدون سانسور است، و شبیه هیچ‌کدام از چیزهایی نیست که تابه‌حال خوانده‌ام. (مری الیزابت ویلیامز)

• چنین کتاب‌هایی باید توسط دیگران هم نوشته شود. چون در حال حاضر کسانی هستند که بر این باور‌ند زندگی هرگز فرقی نخواهد کرد. آن‌ها واقعاً معتقدند که زیر نظر والدین خود زندگی خواهند کرد و هرگز زندگی‌ای را که مطلوبشان است، نخواهند داشت. به نقش خود، به ذهن خود اعتماد ندارند و افرادی مانند جنت وجود دارند تا به آن‌ها بگویند: شما اشتباه نمی‌کنید، می‌توانید به خودتان اعتماد کنید. شما هم می‌توانید این کار را انجام دهید. (ارین تیلور، آبزرور)

• داستانی با تم نوجوانانه که دل‌خراش و به طرز نیش‌داری خنده‌دار است. (دیو ایتزکف، نیویورک تایمز)

کتاب از مردن مادرم خوشحالم برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این کتاب برای افرادی که به خاطرات واقعی و به‌خصوص زندگی‌نامه‌ی افراد مشهور علاقه‌مندند، جالب خواهد بود.

در بخشی از کتاب از مردن مادرم خوشحالم می‌خوانیم

حدود یک هفته و نیم پیش مامان را از بخش آی‌سی‌یو بیرون آوردند و از آن زمان در بخش عادی است. خیلی بیشتر از چهل‌و‌هشت ساعت شده است. دکتر ویزمن به این نکته توجه کن! گاهی به این موضوع فکر می‌کنم. تا اینکه به من و پسران اطمینان می‌دهد- البته کار همیشگی‌اش است- که معنای انتقال مامان به بخش عادی، این نیست که او به‌طرز معجزه‌آسایی بهبود خواهد یافت. او نمی‌خواهد ما خیلی هم امیدوار شویم. با‌اینکه دلم می‌خواهد با او جروبحث کنم، اما می‌دانم که نمی‌توانم. متوجه هستم. مامان توی کیسه دستشویی می‌کند و با دستگاه نفس می‌کشد. قرار نیست این ماجرا تغییر صدوهشتاد‌درجه‌ای بکند.

اولین هفته‌ی بستری شدنش من و پسرها در هتلی نزدیک بیمارستان اقامت داشتیم و منتظر مرگ او بودیم؛ اما از دنیا نرفت. پس بعد از یک هفته از هتل بیرون آمدیم. زندگی به حالت عادی یا حداقل تا جای ممکن عادی برگشت. داستین دیگر مرخصی نگرفت و به محل کارش برگشت. مارکوس به خانه‌اش در جرسی برگشت. بابابزرگ و بابا شیفت‌های کاری‌شان را تغییر دادند که شب‌ها کسی کنار مامان بماند و اسکات هم روزها کنار او می‌ماند. هر روز بعد از کار روی اسپین‌آف که فیلم‌برداری‌اش شروع شده بود، به ملاقاتش می‌رفتم. من بعد از پرت کردن جوراب کره‌ای و گفتن دیالوگ‌های لوسم در استودیوی پر از نور و رنگ‌های درخشان سم و کت، می‌رفتم بیمارستان تا روی صندلی کنار تخت بنشینم؛ در بیمارستانی با اثاثیه‌ی قدیمی که پر بود از بوی مواد ضدعفونی‌ و حس مرگ.

امروز هم متفاوت از قبل نیست. ضبط صحنه‌ای را که در آن با چند زورگوی مدرسه‌ای مقابله کردم و کسی را با ساندویچ ژامبون کتک زدم، به اتمام رساندم؛ و حالا اینجا هستم. به تماشای پرستاری نشسته‌ام که کیسه‌ی دستشویی مامان را عوض می‌کند و از گوشه‌ی چشم من را زیر نظر دارد. می‌دانم بعدش قرار است چه شود و واقعاً هم مزخرف است.