نقد، بررسی و نظرات کتاب از مردن مادرم خوشحالم - جنت مک کوردی
4.1
9 رای
مرتبسازی: پیشفرض
9384
۱۴۰۳/۱۰/۲۶
10
خوندنش خالی از لطف نیست، من که به شدت درگیرش شدم، اینم جزء کتابهایی هست که هم والدین هم فرزندان باید بخونن، متاسفانه ناخواسته درگیر آسیبها شدیم وهمچنین میتونیم آسیب بزنیم، شاید این تجربههای نزیسته یا کمی متفاوت تر زیسته بهمون کمک کنه مسیر بهترودرست تری رو در ارتباط با اطرافیانمون در پیش بگیریم، از عشق ودوست داشتن هم امکان آسیب زدن هست حتی گاهی این آسیبها بیشتر از بی تفاوتی ودوست نداشتن میشه، متاسفانه از روی دوست داشتن خود خواهانه رفتار میکنیم واسمش رو خیر وصلاح میزاریم وبعد بدون عذاب وجدان برای بقیه تصمیم میگیریم، من تو این کتاب هم با روحیات خودم بیشتر آشنا شدم هم اطرافیانم، ظاهرا خیلی وقتا همه چی طبیعی به نظر میرسه ولی اصلا اینطور نیست، اگه هممون حرف بزنیم ودرونیاتمون رو به اشتراک بزاریم شاید بشه دنیا رو تغییر داد، این کتاب هم مثل نامهای به پدر نوشته کافکا به شدت تاثیر گذاره، من که از خوندنش ووقتی که گذاشتم رضایت دارم، به خودمون وبقیه لطف کنیم وکتاب رو بخونیم
نقش اول رمان در مورد دختریست که در کنار دو برادرش در سایهی پدر و مادر فقیرشان زندگی میکنند. پدر نقش پر رنگی در رشد، تربیت و یا امرار معاش خانواده ندارد و گویا همهی تأمین معیشت زندگی بر عهدهی مادریست که ناآگاه و بی خرد است. آرزوهای بر باد رفته خود را در قالب آرتیست سینما کردن دختر خرد سالش مجسم میسازد و در طول داستان دختر قصه ما که گویا همنام با نویسندهی کتاب هست از شیوهی غلط تربیت فرزندان توسط مادرش گلایه دارد. (جنت) پله پله تا بازیگر شدن پیش میرود و میتواند بار مالی خانواده را به دوش بکشد ولی از طعنه و فشار روانی مادر و مادر بزرگ در امان نمیماند و زمانی که بزرگ شد به حقایقی در مورد پدرش میرسد که کنار انبوه دروغهایی که به او گفت شده پی میبرد که مورد سواستفاده مادرش بوده است. من تمام کتاب را مطالعه کردم ولی لذت چندانی از خواندنش نبردم و احساس میکنم مطلب خاصی برای آموزش دادن در قصه وجود نداشت.
این کتاب راجبی بازیگر آمریکایی هست که مادرش آرزوی بازیگر شدن داشته اما به خواستهاش نمیرسه و دخترش رو به این سمت سوق میدهد از ۶سالگی و از ۱۱سالگی اون رو مجبور میکنه رژیم بگیره تا کم سن تر بنظر برسه و نقشهای بیشتری بگیره و بعداز مرگ مادرش تازه حقایقی براش روشن میشه کتاب خوبیه به جزییات زیاد اشاره کرده و فرهنگی کشور دیگه و بازیگران رو به ما میشناسونه و در اصل راجب دختری است که سلامت جسم و روح و بدنش به خطر افتاده و رویای یکی دیگه رو زندگی کرده و از خودش قدرت تصمیم و انتخاب نداشته آسیبهای کودکی گاهی تا آخر عمر لاینحل باقی میمونه و گاهی ما زندگی ما رو تحت تاثیر قرار میده... و چقدر شجاعت میخواد برگردی به عقب و اشتباهات خودت و خانواده ات را ببینی بپذیرید و بیانشون کنی و مسیر جدیدی را انتخاب کنی... ترجمه خوبی داره ممنون از کتابراه
نوشتار تلخی است. نویسنده، هنرپیشه داستان (تعمیم بدهید به هالیوود) را فردی حرامزاده و فاقد الگوی درست در زندگی معرفی میکند. خانوادهی از هم گسیخته، مادر خیانتکار، پدر بیغیرت، پدربزرگی که صرفاً تماشاچی است و مادر بزرگ غرغرو. برادرها هم که محو در پس زمینه خانواده. خانه ملغمه یی است از گذشته و حال. دردها پر رنگتر از شادیهاست (اگر وجود داشته باشد). بنظر میرسد هجوی است از زندگی امروز در آمریکا. خوردن آنچه خوب مینماید و بالا آوردن همان چون مضر است. سیاستهای بالا و پایین دموکرات و جمهوریخواه. راه رهایی پشت سر گذاشتن و عبور از مرده یی است که پرستش میشود. کتاب اما پاسخ نمیدهد که در عالم واقع، مابه ازائ مادر خطاکار کیست.
کتابی سرشار از عبرت و درس برای والدین و حتی فرزندان اینکه چگونه بچهها قربانی خودخواهی شهرت طلبی وبی خردی والدین خود میشوند متاسفانه همیشه خواستن بهترینها برای فرزندان درست نیست چون شاید بهترین از نظر فرزند چیز دیگری باشدواقعا بسیار غم انگیز بود سرگذشت این هنرپیشه آمریکایی که چگونه در کودکی مسئول برآورده شدن آرزوهای برباد رفته مادرش بود ایکاش مادرش میفهمید که چگونه با دیدگاه غلطش به زندگی، اینده تلخی برای دخترش رقم زد و شادی و سرخوشی دوران کودکی و نوجوانی را از او گرفت ممنون از کتابراه بابت این کتاب اموزنده
خیلی مطمئن نیستم که این کتابو معرفی کنم یا نه چون راجع به موضوعاتی حرف میزنه که عمیقا با مباحث سلامت روان در ارتباطه و مخصوصا خودت هم مثل نویسندهی کتاب دردهایی که از سمت رابطه مادر دختری داره رو بکشی کتاب برات ناراحت کننده میشه.. ولی اکه طاقت بیاری و تا اخرش بخونی واقعا شگفت زده میشی.. کتاباش رو دوست داشتم واقعا و ارتباط عمیقی ازش گرفتم. ترجمهاش هم خوب بود