معرفی و دانلود کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر
برای دانلود قانونی کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر
کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر شامل چهار نمایشنامه از عباس معروفی است به نامهای: آونگ خاطرههای ما، دلیبای و آهو، وَرگ و تا کجا با منی. با خواندن این کتاب از دل فضایی سیاسی در دههی شصت، به یک عروسی در صحرای ترکمن میروید و از آنجا به محل زندگی عشایر سنگسر سفر میکنید. در پایان شما میمانید و هارونالرشیدی که برای سرکوب شورشیان، به خراسان آمده است.
دربارهی کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر
عباس معروفی فارغالتحصیل رشتهی هنرهای دراماتیک از دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به نمایشنامهنویسی و تئاتر علاقهی زیادی داشته. کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر درواقع مجموعهای از چهار نمایشنامه است که در ادامه شما را با خلاصهای از هر اثر آشنا میکنیم.
نمایشنامهی آونگ خاطرههای ما اولین نمایشنامه از کتاب است که موضوعی کمابیش سیاسی دارد. او این اثر را در در اردیبهشت 1368 به نگارش درآورد و سالها بعد آن را منتشر کرد. حسین عاطفی در سال 1374 قصد داشت این نمایشنامه را روی صحنه اجرا کند؛ اما به او مجوز داده نشد. نام اولیهی نمایش «... و خدا گاو را آفرید» بود که بهاجبار تغییر یافت. داستان نخستین نمایشنامهی کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر، در یک ساعتسازی اتفاق میافتد. مرد غریبهای وارد مغازهی ساعتسازی میشود و با صاحب آن به گفتوگو میپردازد. آنها دربارهی مسائل اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... با هم سخن میگویند و در اغلب موارد با یکدیگر همنظر هستند. ساعتساز به مرد غریبه اعتماد میکند؛ اعتمادی که به سوءاستفاده منجر میشود.
نمایشنامهی دلیبای و آهو داستان جشن عروسی دلیبای و آهو است. همه همراه با موسیقی شاد، به پایکوبی و رقص مشغولند؛ اما از داماد خبری نیست. قاراچوگا مردی ثروتمند و ازخودراضی است که رقیب عشقی دلیبای به شمار میآید؛ حتی چندین بار او را به قتل تهدید کرده. اما آهو دل در گروی جوانمردی و اخلاق دلیبای دارد و قاراچوگا را از خود میراند. در نمایشنامهی دوم کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر، همه نگران دلیبای هستند و حدسهایی دربارهی علت ناپدید شدن او میزنند. بعضی فکر میکنند مادر دلیبای که سالها پیش مرده، او را بهسوی خود خوانده. حتی بعضی از افراد دیدهاند که دلیبای بهسوی قبرستان میرفته. مأموران حکومتی نیز به مردم میپیوندند تا ردی از دلیبای پیدا کنند. عباس معروفی در نمایشنامهی دلیبای و آهو، اسطورهها و آداب و رسوم قوم ترکمن را به تصویر میکشد.
سومین نمایشنامهی کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر، وَرگ نام دارد. عباس معروفی در پیشگفتار نوشته که در سال 1365 دکتر جابر عناصری به او پیشنهاد میکند نمایشنامهای از عشایر سنگسر به نگارش درآورد تا اساس پایاننامهی یکی از دانشجویان رشتهی دکور و صحنهآرایی دربارهی مسکن و پوشاک عشایر سنگسر باشد. معروفی بااینکه در تهران به دنیا آمده، اهل سنگسر است و پس از نوشتن این نمایشنامه، شهر سنگسر را برای روایت دومین رمانش یعنی کتاب سال بلوا انتخاب میکند.
موضوع نمایشنامه فقط جنایت نیست؛ بلکه بحث اصلی این اثر جابهجایی قدرت در عشایر است. محیط زندگی عشایر ارتباطی تنگاتنگ با شغل دامداری دارد. یک مرد مانند بز پیشاهنگ گله است که گله را از گردنهها و صخرهها عبور میدهد. او سالها چنین نقشی را ایفا میکند و به جایی میرسد که متوجه میشود بزهای جوانتری در کنارش هستند که چموخم کار را یاد گرفتهاند و یکی از آنها شایستگی جانشینی او را دارد. بز پیر بعد از مدتها احساس خستگی و ناتوانی میکند و دیگر قادر به هدایت گله نیست؛ پس درست در زمانی که بر بلندترین قلهی کوه ایستاده، به اطراف مینگرد و بعد از نگاه به گله و اطمینان از سپردن گله به دست فردی مطمئن، خودش را در دل صخرهها رها میکند. مردان عشایر نیز پس از مدتی تلاش، خسته میشوند و تصمیم میگیرند کار را به دست جوانی شایسته بسپارند. روندی که عشایر از طبیعت و دامداری یاد گرفتهاند، ممکن است به دست فردی جاهطلب مختل شود.
این نمایشنامهی کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر نیز داستان انتقال قدرت است. فقط با این تفاوت که اینبار قدرت را به کسی نمیسپارند؛ بلکه یک فرد شیفتهی قدرت، آن را از چنگ صاحب واقعیاش میرباید. عباس معروفی در این اثر خود، زندگی عشایر سنگسر و فرهنگ آنها را بهدقت بررسی میکرده و از طریق جستوجو و جزئینگری دیگران را با فرهنگ ناشناختهی قومی آشنا میکند.
نمایشنامهی آخر کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر که در نسخههای پیشین این کتاب چاپ نشده است، روایت هارونالرشید، پدر مأمون عباسی است که در قرن سوم هجری قمری به ایران و نزدیکی شهر مشهد میآید تا شیعیان و دیگر شورشیان را از میان بردارد. او در ملک خصوصی حمیدبن قحطبه رحل اقامت میافکند و در طول نمایش دائماً از صاحبخانه میپرسد: «تا کجا با منی؟» نام اصلی این نمایشنامه «آن شصت نفر، آن شصتهزار» بود و به چاهی بزرگ اشاره داشت که هارونالرشید شصت نفر را در آن انداخته بود.
انتشارات ققنوس مجموعهی چهار نمایشنامه از عباس معروفی را در قالب کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر منتشر کرده است.
کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به خواندن نمایشنامههای ایرانی با زمینههای اجتماعی علاقه دارید، کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر را بخوانید.
در بخشی از کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر میخوانیم
دو مرد مشعلدار پشت دیوار باغهاى تاریک پیشاپیش در حرکتند، هارون در میان، حمید و وزیر در دو سوى او. پشت سر مشعلداران، و از عقب مسرور و دو قراچور و یک غلام در راهند. گویى هارون حالتش دگرگون شده، شاد و قبراق است و طبل به زیر پاى آنان در خروش.
هارون: حمید. بار دیگر تکرار کن که تا کجا با منى. تا بار دیگر بر پیشانىات بوسه زنم.
حمیدبن قحطبه: تا جانم و مالم و عرضم و ناموسم و دینم.
هارون: به راستى او پذیرفته است وزیر، این شگفت نیست؟ [ رو به حمید] من وقتها بود که تو را در کنار خود و نزدیک به خود ندیده بودم. آیا تو به راستى با مایى؟ باور کنم؟
حمیدبن قحطبه: امیرالمؤمنین هارون با من به مهر است یا خشم؟ به هر حال آنقدر استوارم که موى به موى فرمان را به پنجه عدالت سپارم و خلیفه را از اندوهى گران برهانم و خرسند سازم... اگر مىدانستم که گرهى به دست من باز مىشود، از آغاز شب چنین مىکردم و دین در گرو دل خلیفه مىنهادم تا رستگار شوم. این شب، شبى است که باز آستان خدمت بوسیدهام و گرامىاش مىدارم.
وزیر: حمیدبن قحطبه در این شب، از نیکمردان است و نیکوسگال. و اخترش را در دل شب آراسته و مقتدر مىبینم. دعاى خیر خلیفه بدرقه راهش.
حمیدبن قحطبه: اما چگونه فرمانى است اى سرورم. این چنین سر بسته و محفوظ.
هارون: اینک نتوانم گفت. مسرور را همراهى کن و خود شاهد باش. پرچم بختت اى حمید برافراشته، و شتر اقبال بر در سراى تو زانو زده.
فهرست مطالب کتاب
آونگ خاطرههاى ما
دلىباى و آهو
وَرگ
تا کجا با منى؟
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آونگ خاطرههای ما و دو نمایشنامه دیگر |
نویسنده | عباس معروفی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 208 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-311-421-3 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه تراژدی و درام ایرانی |