معرفی و دانلود کتاب آنجا خانهی من نبود
برای دانلود قانونی کتاب آنجا خانهی من نبود و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آنجا خانهی من نبود
کتاب آنجا خانهی من نبود از بابک بوداغی، رمانی در ژانر ملودرام اجتماعیست و روایتی پرکشش از شروع یک عشق، مهاجرت و آغاز یک زندگی جدید. زندگیای که بر خلاف انتظارات «پوپک»، کمکم شباهت خود به داستانهای عاشقانه را از دست میدهد و به نظر میرسد قرار است هر روز تاریکتر از روز قبل باشد...
دربارهی کتاب آنجا خانهی من نبود
برای دختری مانند «پوپک» که همیشه در آرزوی یک زندگی عاشقانه بوده، از سمت اطرافیان مدام مورد انتقاد واقع میشده و حتی شرایطی که در خانه داشته هم چندان مطابق میلش نیست و مجبور است طعنهها و مشکلات زیادی را تحمل کند، دچار شدن به احساس عشق، تقریباً میتواند هر احساس بدی را از بین ببرد. ورود «کامبیز» به زندگی پوپک که یک وکیل جوان مقیم سوئد است، نوید ماجراهای عاشقانهی رویایی و جذابی را برای او به همراه خود میآورد. حالا پوپک احساس میکند که فرشتهی نجات زندگیاش را پیدا کرده و همان رویایی که سالها در سر میپرورانده، در حال محقق شدن است... رمان آنجا خانهی من نبود از بابک بوداغی، داستان پرفرازونشیب زندگی این دختر جوان را روایت میکند؛ روایتی از رویاهایی که به ثمر نمینشینند و تجربهی روزهایی که پوپک هیچوقت حتی فکر رسیدنشان را هم نمیکرد...
بعد از روزهایی که با سختی و مشکلات زیادی برای پوپک در خانهی پدریاش سپری شده بود، ورود کامبیز به زندگی او، میتواند یک نعمت بزرگ به نظر برسد؛ چیزی شبیه به یک معجزه! پوپک تصمیم میگیرد که شانس تجربهی یک زندگی رویایی و پر از عشق را از خودش نگیرد، و با وجود اینکه دلکندن از مادرش برای مهاجرت به سوئد چندان هم برایش آسان نیست، قدم در مسیر جدیدی در زندگی خود میگذارد. غافل از اینکه قرار نیست همه چیز مانند روزهای اول پیش برود و مشکلات و موانعی که سر راه پوپک قرار میگیرند، آرزوهای او را زیر و رو میکنند. رمان آنجا خانهی من نبود، مسیر جدیدی که پوپک برای زندگی خود انتخاب میکند و اتفاقات غیرمنتظرهای که یکی پس از دیگری رخ میدهند را روایت میکند.
معمولاً روزها و ماههای اول زندگی مشترک، پر از احساسات شیرین و خوشایند هستند؛ اما مشکلات در زندگی پوپک، از همان روزهای اول خود را نمایان میکنند و کمکم، تمام زندگی او را درگیر میکنند. با مهاجرت به یک کشور جدید و آشنایی با افراد نسبتاً عجیبی که مجبور است زندگی خود را در کنار آنها شروع کند و رفتارهای ناخوشایندی که از سمت آنها و حتی همسرش میبیند، به جایی میرسد که احساس میکند شاید بهتر بود در همان خانهی پدری به همان سبکی که سالها به آن عادت کرده بود زندگی میکرد! بابک بوداغی در کتاب آنجا خانهی من نبود، که در ژانر ملودرام اجتماعی نوشته شده، ماجراهای زندگی این دختر جوان را به شیوهای گیرا بیان میکند.
وقایع غیرمنتظره و اختلافات، به مرور رخ میدهند و زندگی پوپک به جایی میرسد که هیچ اثری از خوشبختی و رویاهایش نمیبیند. در میان تمام اتفاقات ریز و درشت، متوجه بارداری خود میشود و حالا نگرانی برای فرزندش هم به تمام احساساتی که تجربه میکند، اضافه میشود. آیا فرزندی که در راه دارد، میتواند زندگی او را دستخوش تغییراتی کند و اوضاع بهتری را برای پوپک به ارمغان بیاورد؟ آیا میتواند مشکلاتی که ناگهان درگیر آنها شده را پشت سر بگذارد؟ آن روزهای شیرینی که در انتظارشان بوده، بالاخره خواهند رسید؟ یا قرار است همه چیز مانند قبل ادامه داشته باشد؟
رمان آنجا خانهی من نبود، روایتی از مهاجرت، غم، عشق، مسیرهای جدید و تقابل امید و ناامیدیست که مطالعهی آن، در صورتی که به رمانهای اجتماعی و عاشقانهی ایرانی علاقه داشته باشید، برای شما لذتبخش خواهد بود. این اثر به کوشش انتشارات طلایه به چاپ رسیده است.
کتاب آنجا خانهی من نبود برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این رمان درام عاشقانه و اجتماعی را به تمامی دوستداران این ژانر توصیه میکنیم.
در بخشی از کتاب آنجا خانهی من نبود میخوانیم
از بلندگو اعلام شد: "هماینک وارد خاک سوئد شدیم". ترس، نگرانی و دلهره معجون غریبی تو دلش ساخته بودند. بعد از اینکه هواپیما کاملاً متوقف شد همزمان با مردمی که کمربندهاشون رو باز میکردند آماده رفتن شد. وقتی از هواپیما بیرون اومد، آسمون گرفته و ابری بود. احساس سرمای گزندهای تو تنش تنید. هوا سردتر از تهران بود، خیلی سرد. سوار اتوبوسی شد. سعی میکرد با چند نفری صمیمی باشه تا راه رو گم نکنه. در اون حال به این فکر میکرد: "اگه کامبیز رو تو فرودگاه پیدا نکنم چه خاکی به سرم بریزم" با افکاری مشوّش به دنبال مسافرهای دیگه وارد فرودگاه شد. تو باجهی کنترل، زنی سوئدی نگاهی به او کرد و سؤالاتی پرسید. چهرهی زرد، جدی و بیلبخندش توی ذوقش زد. با این حال به خودش یادآوری کرد: "من از او مُهر میخوام نه لبخند" با انگلیسی دست و پا شکستهای که فقط خودش معنیش رو میدونست جوابش رو داد و زن بعد از چندبار بالا پایین کردن پاسپورت و کلهی زردش گذاشت بره. از در شیشهای گذشت که دوتا پلیس سفید با دوتا سگ سیاه ازش استقبال کردند. نمیفهمید سگهای به این گندگی تو فرودگاه برای چی بود؟ در جهت علامتهایی که مسیر خروجی رو زدند راه افتاد. همینطور هاج و واج به اطراف نگاه میکرد و مونده بود چیکار کنه. با خودش فکر میکرد: "وای، حالا از کجا چمدونم رو بگیرم، وای، کجا دنبال کامبیز بگردم. وای..." هرکس به طرفی میرفت. زن و مرد آشنایی که تو هواپیما دیده بود رو پیدا کرد و دنبالشون رفت تا نقالهای رو پیدا کرد که چمدونها رو حمل میکرد. با اضطراب به حرکت چمدونها نگاه کرد...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آنجا خانهی من نبود |
نویسنده | بابک بوداغی |
ناشر چاپی | انتشارات طلایه |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 368 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6539-31-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
و کاش یاد بگیرند زن های ما که به خاطر حرف دیگران ازدواج نکنند چون ازدواج یک نیازه نه اجبار