معرفی و دانلود کتاب جذاب قاتل
برای دانلود قانونی کتاب جذاب قاتل و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب جذاب قاتل
کتاب جذاب قاتل، داستان معاصر فارسی نوشتهی فخرالسادات اسکندری ورامین، روایتگر زندگی زن جوانی است که سالهاست در چنگال خستگی روحی و جسمی مداوم و مزمن زندگی و روزمرگی اسیر شده و در یکی از روزهای آرام و خلوتی که در مغازهاش میگذراند، با ویزیتور جوانی روبهرو میشود که اگرچه در برخورد اولیه ارتباط ناقص و سردی بین آنها برقرار میشود؛ اما در روزهای بعدی جرقههای یک تعامل دوطرفه و پررنگ میان آنها، زده میشود.
دربارهی کتاب جذاب قاتل
یکی از خوبیهای داستانهای معاصر که به زبان مادری ما نزدیکاند، روان و قابل درک و فهم بودن آنهاست. کتاب جذاب قاتل، نوشتهی فخرالسادات اسکندری ورامینی، از ایندست داستانهاست. این کتاب روایتگر زندگی کسالتبار، سرشار از رخوت و اضطراب زن جوانیست که در شرف جدایی از همسر خود، با مرد جوانی که بهعنوان ویزیتور به مغازهی کوچک او میآید، آشنا میشود. یک آشنایی کوتاه و اتفاقی که تبدیل به رابطهای عاشقانه، اما پُرتنش میشود.
زیبا، زن جوانی که در مغازهاش مشغول است و همراه با مادرش از دو فرزند خود نگهداری میکند، به تازگی از شوهر خود جدا شده و بهسرعت وارد رابطه با مرد جوانی میشود که ارتباط خوبی با همسرش ندارد و در شرف جدایی است؛ او نیز فرزندی دارد و در کشوقوس جدا شدن از همسرش است؛ اما این اتفاق نمیافتد!
ماندن در ارتباطی که فرد مقابل با انکار و زیادهخواهی در جدال است، زندگی طرف دیگر رابطه را نیز برهم میریزد و چهبسا پایههای آن را ویران سازد. زیباسادات، از گرفتاری رخوت و خستگیهای روحی به گرفتاری دیگری که تمام زندگی او را میبلعد میافتد.
برای دانستن سرنوشت رابطهی زیباسادات با جوانک ویزیتور، میتوانید کتاب جذاب قاتل را تهیه و این داستان زیبا و آموزنده را بخوانید.
کتاب جذاب قاتل اثر فخرالسادات اسکندری ورامینی است و بههمت انتشارات هورین به چاپ رسیده است.
کتاب جذاب قاتل برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب را به دوستداران داستانهای معاصر فارسی و رمانهای اجتماعی و احساسی ایرانی پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب جذاب قاتل میخوانیم
زیباسادات به کارای عقب افتادهش سروسامانی داد و کلی مغازه رو مرتب کرد. ساعت نزدیک یک شد. روی صندلیش آروم نشست و منتظر محمّد شد. چندتا مشتری وارد مغازه شدن و زیباسادات با عجله اونا رو راه انداخت تا موقع اومدن محمّد مغازه شلوغ نباشه. ساعت حدود یکوبیست دقیقه بود که بانگ صدای محمّد و سلام علیکش تو مغازه پیچید. زیباسادات به احترامش بلند شد و بهش بفرمایید گفت. صدای محمّد کمی گرفته بود و چشماش هم قرمز... همینطور زیباسادات سرش پایین بود. گفت: «چرا چشمات انقدر قرمزه؟!» محمّد گفت: «به همون دلیلی که چشمای تو قرمزه!» زیباسادات گفت: «چشمای من از بیخوابی دیشب قرمز شده». محمّد گفت: «ولی چشمای من از باریدن قرمز شده. چشمامم طاقت ندیدن تو رو ندارن چه برسه دلم و قلبم...». زیباسادات گفت: «به چشمات بیاموز باید فراموشی و گذشتن رو یاد بگیرن». محمّد صداش رو بلندتر کرد و گفت: «نمیخوام بیاموزم... چشمای من تا ابد قراره تو رو ببینه... هیچوقت هم فراموشی و ندیدن تو رو یاد نمیگیرن!»
زیباسادات گفت: «محمّد تعارف نداریم که... تو سنی هم نیستیم جفتمون که بخوایم با این موضوع احساسی برخورد کنیم... خانوم تو قصد برگشتن به زندگی رو داره؛ تو هم باید اینو بپذیری». محمّد گفت: «زیباسادات، دوستش ندارم، به جون تنها بچهم که دوستش ندارم، الان که میخواد برگرده به خاطر بچه مشترکمونه! من و نسترن سالهاست از هم طلاق عاطفی گرفتیم، هیچ حسی بهش ندارم. نسترن سوهان روح منه... تموم آرامشمو میگیره... تا بتونم نمیذارم این اتفاق بیفته... تو که میدونی زیباسادت چه حسی بهت دارم... نذار این حس من بیدلیل از بین بره». زیباسادات گفت: «بی دلیل؟! دلیل به این محکمی! چه دلیلی از این بالاتر و مهمتر و حادتر؟!»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب جذاب قاتل |
نویسنده | فخرالسادات اسکندری ورامین |
ناشر چاپی | انتشارات هورین |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 289 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5950-71-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |