معرفی و دانلود کتاب صوتی رویای روی تپه
برای دانلود قانونی کتاب صوتی رویای روی تپه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی رویای روی تپه
عشق و نفرت از آنچه تصور میکنید به هم نزدیکترند! لیلین پیک، نویسندهی کتاب صوتی رویای روی تپه و روایتگر یک عاشقانهی پرحرارت و پرفرازونشیب است. در یک سو از این داستان رمانتیک، «کانر» پزشک جوان دهکده ایستاده و در سوی دیگر «نیکولا»، صاحب فروشگاه محل، او را با نفرت تماشا میکند. این زن و مرد جوان، با وجود تمام شباهتها و حتی موقعیتهای یکسانشان چندان دل خوشی از هم ندارند. با این حال، دست سرنوشت خیلی زود به درگیری و کشمکشهای آن دو، شمایلی تازه میبخشد.
دربارهی کتاب صوتی رویای روی تپه
«نیکولا دین» و «کانر میشل» بینهایت به هم شباهت دارند. هر دوی آنها با تلاش و زحمت زیادی زادگاهشان را به مقصد هدفهایشان ترک کردهاند، هر دو از سر حوادث مجبور به ترک شهر و بازگشت به دیار خود شدهاند و هر دو به یک اندازه یکدیگر را غیر قابل تحمل میدانند! لیلین پیک (Lilian Peake) خالق داستانهای عاشقانه، در کتاب صوتی رویای روی تپه (The Dream On The Hill) مزهی شیرین عشقهای پرتبوتاب جوانی را به تصویر میکشد.
زندگی نیکولا، زن جوان داستان، ساده به نظر میرسید، اما فقط خود او میدانست که برای همان زندگی سادهی شهری و شغل رویاییاش یعنی تدریس سوزندوزی چه سختیهایی کشیده بود. اما از بد حوادث، زندگی رویایی نیکولا چندان دوامی نیاورد. بیماری مادر سالخوردهی نیکولا عاقبت او را مجاب کرد تا رخت سفر ببندد و با قطاری راهی دهکدهی خانوادگیاش شود. این آغاز دیدار نیکولا با کانر بود. مردی که در ادامهی داستان صوتی رویای روی تپه، دربارهی او بیشتر خواهیم گفت.
سرگذشت کانر چندان از نیکولا دور نبود. به هر حال آنها در بازگشت از شهر و زندگی تازه در دهکده، وجه اشتراک داشتند. کانر، مرد خوشقیافهای که به سختی لبخند میزد، قرار بود به زودی مطب پدر مرحومش را از نو برپا کند و رسماً به پزشک جدید دهکده تبدیل شود. نیکولا نیز قرار بود فروشگاه مادرش را دوباره راه بیندازد و از مادرش مراقبت کند. برخورد کانر و نیکولا از همان ابتدا به دور از چالش نبود. اما میتوان گفت تنش اصلی آنها درست از روزی آغاز شد که هر کدام برای پیادهروی به تپهی نزدیک دهکده رفته بودند.

رمان صوتی رویای روی تپه، قرارگاه عاشقان خودشیفته!
لیلین پیک عناصر رمان رمانتیک خود را به دقت و ظرافت کنار هم میچیند و با فضاسازی دنج و روستایی به آن حس و حالی شاعرانه میبخشد. با این حال، راویان این شعر دلانگیز در ابتدا چندان سر سازش و دوستی با یکدیگر را ندارند. نگاههای تند و تحقیرآمیز کانر از همان ابتدا نیکولا را نشانه رفت و در برخوردهای بعد شکلی از تندخویی و خودشیفتگی به خود گرفت. در دهکدهای به آن کوچکی برخورد آنها اتفاق عجیبی نبود اما هربار این رویارویی با طعنه و نیش و کنایه یا سوءظن خاتمه مییافت، مخصوصاً وقتهایی که از نو و به طور اتفاقی یکدیگر را در تپهی روستا ملاقات میکردند.
داستان عاشقانهی کتاب صوتی رویای روی تپه، ضربآهنگی سریع و درگیرکننده دارد. درست به همان سرعتی که جر و بحثهای نیکولا و کانر جرقه میگیرد و پایان مییابد. قلم نویسنده در نگارش این تضاد و تناقضها هنرمندانه عمل میکند و در نمایش چهرهی چندوجهی و پرکشمکش زن و مرد، استادانه پیش میرود. گویی که ما همزمان با دنبال کردن یک عاشقانهی پرتبوتاب، شنوندهی یک داستان روانشناسانه با شخصیتپردازیهای هوشمندانه هستیم. شخصیتهایی که در ابتدا به هم برخورد میکند، میشکنند و از دوباره ساخته و پرداخته میشوند. پیشنهاد میکنیم با شنیدن این داستان، خاطرهای دلنشین و بهیادماندنی برای خود بسازید.
کتابی که پیش روی شماست با تلاش نشر صوتی ماه آوا و همکاری انتشارات لیوسا تهیه و تولید شده است و با ترجمهی خوب عطیه رفیعی و گویندگی هنرمندانهی شرگان انورزاده به گوش شما میرسد.
کتاب صوتی رویای روی تپه برای شما مناسب است اگر
- به داستانهای عاشقانه و پراحساس با تهمایهی روانشناختی علاقه دارید.
- به دنبال یک رمان پرکشش و سرگرمکننده با حال و هوای روستایی هستید.
- مشتاق دنبال کردن آثار داستانی ادبیات بریتانیا، به ویژه داستاننویسان زن هستید.
در بخشی از کتاب صوتی رویای روی تپه میشنویم
نیکولا به اندازه کافى حرفهاى او را شنیده بود. چنان با شدت زنگ را فشار داد که فکر کرد احتمالا از صداى زنگش بچههاى همهى همسایهها از خواب پریدهاند. قبل از باز شدن در، با وجود این که سخت عصبانى بود سعى کرد چهرهى خونسردى به خود بگیرد.
نیکولا تبسم کرد اما وقتى در باز شد و چهرهى کسى که در را به رویش باز کرد، مشاهده نمود، لبخند از روى لبانش محو شد و به جایش اخم کرد.
نیکولا سرش را بالا نگه داشت و گفت:
«فکر مىکنم باید بدانید که من همهى آنچه را که دربارهام مىگفتید، شنیدم.»
کانر میشل در را پشت سرش بست و گفت: «بله، مىدانم. من شما را وقتى که از بالاى خیابان مىآمدید، دیدم. راستش را بخواهید مىخواستم بدانم قبل از این که از فال گوش ایستادن خسته شوید، چقدر به من اجازه مىدهید پشت سرتان بدگویى کنم؟»
او واقعآ غیر قابل تحمل بود! بدون شک دکتر داشت به خاطر بدگویى نیکولا در مغازه، انتقام مىگرفت. نیکولا پاکتها را به سوى او دراز کرد و گفت :
پاکتهایتان امروز رسید. فکر کردم شاید به آنها احتیاج داشته باشید.
دکتر بدون هیچ قدردانى و تعارفى آنها را گرفت و گفت: «درسته من به آنها احتیاج داشتم. چقدر مىشود؟»
مهم نیست.
دکتر مشکوکانه به او نگریست: «منظورتان از این که مهم نیست، چیست؟»
اوه، خدایا! او حتى دست و دلبازى و سخاوت نیکولا را به دیدهى شک مىنگریست.
آنها فقط چند پنس ناقابل مىشود.
پس پرداختن پول آنها، مرا ورشکست نمىکند، مگر نه؟ این یک معامله تجارى است، نه یک لطف.
نیکولا از لحن تند او، مات و مبهوت شد. اما مگر مادرش در مورد رفتار رک و خشن دکتر به او هشدار نداده بود؟ دکتر ادامه داد: «تا جایى که متوجه شدهام شما به پرداخت بدهىتان اهمیت مىدهید و دوست ندارید مدیون کسى باشید. ماجراى تاکسى را که به یاد مىآورید؟ خوب چقدر باید به شما بدهم؟»
نیکولا قیمت پاکتها را گفت و دکتر هم اسکناسى در آورد و به او داد: «متأسفم که پول خرد ندارم.»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
| نام کتاب | کتاب صوتی رویای روی تپه |
| نویسنده | لیلین پیک |
| مترجم | عطیه رفیعی |
| راوی | شرگان انورزاده |
| ناشر چاپی | انتشارات لیوسا |
| ناشر صوتی | نشر ماه آوا |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | MP3 |
| مدت | ۸ ساعت و ۴۶ دقیقه |
| زبان | فارسی |
| موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان عاشقانه خارجی |



























