معرفی و دانلود کتاب صوتی داستان‌های قرن 15 - دوره اول: مجموعه داستان کوتاه

معرفی کتاب صوتی داستان‌های قرن 15 - دوره اول: مجموعه داستان کوتاه

بیست‌ویک داستان؛ بیست‌ویک جهان! کتاب صوتی داستان‌های قرن 15 - دوره اول گلچینی از داستان‌های کوتاه ایرانی است که توسط گروه نویسندگان به رشته‌ی تحریر درآمده و هر یک ماجرا، راوی و خط داستانی مستقل خود را دارد. تنوع سبک و ژانر داستان‌های این مجموعه از درام و درام روان‌شناختی تا رئالیسم جادویی و جریان سیال ذهن را در بر می‌گیرد و گستره‌ی سوژه‌های آن از موضوع سوگ و فقدان تا پیچیدگی روابط انسانی و حتی قدرت‌های غیرطبیعی را در خود جای می‌دهد.

درباره‌ی کتاب صوتی داستان‌های قرن 15 - دوره اول

سفر به دنیای ادبیات، آن هم با مجموعه داستان‌های کوتاه لذت خاص خود را دارد؛ مخصوصاً وقتی که هر یک از داستان‌ها آفریده‌ی قلم منحصربه‌فردی باشند. گوش سپردن به کتاب صوتی داستان‌های قرن 15 - دوره اول تجربه‌ی گردشی متفاوت میان آثار داستان‌نویسان امروز ایران است. گروه نویسندگان و آفرینندگان این مجموعه، هر یک به نوعی دست مخاطب را می‌گیرند و او را به دنیای حاصل از ذوق و خیال ادبی خود دعوت می‌کنند. برای یک تجربه‌ی شنیدنی متفاوت و دلنشین آماده هستید؟

از تراژدی تا نوستالژی، از جنگ تا جادو، با داستان‌های قرن 15

قدم به دالان ذهن یک راوی سوگوار می‌گذاریم. این آغازی است برای اولین داستان از این مجموعه، یعنی داستان «گزارش یک عصر». ذهن سیال راوی از این خاطره به آن خاطره می‌پرد تا منطقی برای گذشته‌ی پر سوز و گداز خود پیدا کند؛ از پرونده‌ی پزشکی مادر تا کیک‌های فنجانی برای خیرات و در نهایت علت مرگی که همچنان معلوم نیست. به جهان داستان بعدی پا می‌گذاریم. عطر خوش آش به مشام می‌رسد. خالق داستان «مکه نرفته» فضای نوستالژیک خانه‌های قدیمی حیاط‌دار مادربزرگ‌ها را در ذهن مخاطب بازآفرینی می‌کند و ما را کنار زنان و مردانی می‌نشاند که گلایه‌ها، خاطره‌ها و اعتراف‌های بسیاری برای گفتن و شنیدن دارند.

ملموس بودن فضا و باورپذیر بودن جهان داستانی، مهم‌ترین ویژگی مشترک در آثار کتاب صوتی داستان‌های قرن 15 - دوره اول است. گرچه ممکن است تجربه‌ی نزدیکی با یکایک این موقعیت‌های روایی آن نداشته باشیم، اما به عنوان مخاطبی که شاهد آداب و رسوم، باورها و فرهنگ ایرانی بوده‌ایم، قطعاً احساس نزدیکی و آشنایی ویژه‌ای با فضاسازی‌های این مجموعه داستان کوتاه خواهیم داشت. این موضوع حتی در داستان سورئال «متعالی» که ماجرای یک دختر با قدرت خارق‌العاده است نیز صدق می‌کند و در داستان «مهتاب را فردا لودر از جا در می‌آورد» که روایتی از یک بازمانده‌ی جنگ است، به اوج خود می‌رسد.

داستان‌های قرن 15: هزارویک شب داستان کوتاه ایرانی

گستره‌ی مکانی در ماجراهای کتاب صوتی داستان‌های قرن 15 - دوره اول، بسیار است؛ یک داستان در زیر پوسته‌ی شهر و میان ترافیک و شلوغی مغازه‌ها می‌گذرد؛ ماجرای دیگر در چارچوب ساختمان‌های خاکستری روایت می‌شود و داستان بعدی فقط در ذهن راوی و روان رنجور او تجسم پیدا می‌کند. درست مانند راوی داستان «بستنی قیفی» که در هیاهوی اطراف کسی را برای درددل ندارد، جز خودش و کودکی که درون خود حمل می‌کند.

در برخی از داستان‌ها، دوربین روایت به دست کسی می‌افتد که خود با گره ماجرا دست به گریبان است؛ اما گاه راوی صرفاً به عنوان یک نظاره‌گر به توصیف وقایع اطراف می‌پردازد؛ درست مانند راوی «اژدهایی در قطار» که از ابتدا تا انتها به پیرمرد عجیب و خالکوبی‌هایش چشم دوخته. حتی ممکن است با گردش میان داستان‌های این مجموعه، با راوی‌ای برخورد کنیم که خود نویسنده است و ما را با خود به لایه‌ی تازه‌ای از جهان داستان می‌کشاند!

در نهایت می‌توان گفت کتاب صوتی داستان‌های قرن 15 - دوره اول، شهر فرنگی از داستان‌های رنگارنگ است که هم مخاطب ادبیات را از خود راضی می‌کند و هم به دوست‌داران دنیای داستان انگیزه‌ی دوباره نوشتن می‌بخشد. پیشنهاد می‌کنیم با این تجربه‌ی شیرین و متفاوت همراه باشید.

این کتاب با تلاش نشر صوتی ماه آوا تهیه شده و توسط جمعی از گویندگان حرفه‌ای از جمله رضا عمرانی، پروین دشتی، راضیه هاشمی و... به گوش شما می‌رسد.

کتاب صوتی داستان‌های قرن 15 - دوره اول برای شما مناسب است اگر

• می‌خواهید یک مجموعه‌ی شنیدنی خاص از داستان‌های کوتاه فارسی به خود هدیه دهید.
• پیگیر جریان ادبیات داستانی معاصر ایران به ویژه نویسندگان نوظهور و تحسین‌شده‌ی آن هستید.

در بخشی از کتاب صوتی داستان‌های قرن 15 - دوره اول: مجموعه داستان کوتاه می‌شنویم

حوالی سه بعدازظهر باد و باران بغایت شدیدی که از شب قبل جان گرفته بود فرو نشسته و حالا تمام شهر شسته شده بود. بالا و پایین شهر به یک اندازه رنگ عوض کرده بود و از هر چیزی و کسی قطرات آب می‌چکید. گوشه‌ای از شهر درِ کافه‌ای به‌سختی باز شد و چند قطره آب بارانی که زیر تابلوی کافه جمع شده بود روی کلاه و پالتوی شیک و مرتب و از مدافتادهٔ پیرمردی چکید.

مرد کافه‌چی که تنها پنج دقیقه‌ی قبل کافه را باز کرده بود با دیدن پیرمرد با آن سر و وضع خاص و مرتب سریع چراغ‌های داخل کافه را روشن کرد. هم‌زمان خواست که به اولین مشتری‌اش سلام کند اما پیرمرد زودتر سلام کرد و خیلی آرام و موقر شروع کرد به قدم زدن میان میز و صندلی‌ها. کنار هر یک می‌ایستاد و از آن بیرون کافه را نگاه می‌کرد. بعد پشت یکی از میزها که بهترین دید را به بیرون کافه داشت نشست.

پیرمرد به‌محض نشستن کلاه شاپوی طوسی‌رنگش را که با پالتو و کت‌وشلوارش هم‌رنگ بود درآورد و روی میز گذاشت. دستکش‌های چرم قهوه‌ای‌رنگش را از دستانش بیرون کشید و سبیل‌های سفید و کشیده و تاب‌دارش را مرتب کرد و در تمام این لحظات نگاهش به بیرون بود؛ به خیابان آب‌خورده و خلوت که مدام با رفت‌وآمد ابرها تاریک و روشن می‌شد.

مرد کافه‌چی که مدت‌ها بود مشتری‌ای در این سن‌وسال و آن هم با چنین سر و وضعی ندیده بود با احتیاط به میز پیرمرد نزدیک شد و گفت: «خیلی خوش اومدین جناب» و هم‌زمان منوی کافه را جلویش گذاشت. پیرمرد بی‌توجه به منو به ساعت آونگ‌دار قدیمی‌ای که بر دیوار ته کافه بود نگاه کرد و گفت: «اون ساعت درسته؟»

فهرست مطالب کتاب صوتی