معرفی و دانلود کتاب گیلداد
برای دانلود قانونی کتاب گیلداد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گیلداد
کتاب گیلداد به قلم حسن قلی پور، داستان روستایی به نام گیلده در دوران قیام جنگلیان را روایت میکند که گویی بلایی آسمانی بر ده سایه افکنده است و مرتب اتفاقات ناگوار در آن میافتد.
جوانی روستایی و تحصیل کرده به نام گیلداد خسته و دلسرد از دست و پا زدنهای بیفایده در پی آرامش و عشق قدیمی خود یعنی بمانی است. اما در این راه با رقیبی بد ذات روبهرو میشود که از او کینهی دیرینه دارد. این داستان عاشقانه در زمان قیام میرزا کوچک خان جنگلی و وضع پریشان آن دوران شکل میگیرد.
نویسنده از تاریخ استفاده میکند تا آنچه در ذهن دارد با کمک آن پیادهسازی کند و از پنجرهی افکار خود وقایع تاریخی را مورد بررسی قرار دهد. برای مثال فصل مربوط به اعدام شریف الاطباء اعدام دکتر حشمت الاطباء، از قهرمانان انقلاب جنگل را یادآور میشود.
این داستان به ماجرای به دار آویخن حسنک وزیر نیز اشاره کوچکی دارد. وجه اشتراک این دو، عریان کردن حسنک و دکتر شریف الاطباء و سنگ زدن بر آن بزرگ مردان دلاور است. آنها دهان به سخن باز نمیگشایند و با این سکوت مفاهیم انسانی را فریاد میزند.
فصلهای این کتاب به گونهای هستند که بعضی از آنها را میتوان با هم ادغام نمود و به شکل یک داستان کوتاه و به شکلی مستقل بیان کرد. به عنوان مثال فصلهای مکاری ایلیات و جن گیر میتوان در هم ادغام نمود و به عنوان داستانی کوتاه و جاندار ارائه داد.
زبان مناسب و زیبای نویسنده بر جغرافیای محیط بومی این داستان و پس زمینهی عاشقانهای که برای آن با یک رقیب سرسخت در نظر گرفته است زیبایی و حس حقیقت مانندی داستان را دو چندان میکند.
در بخشی از کتاب گیلداد میخوانیم:
هنوز آفتاب نزده بود که همراه دو پاسبان بخت برگشته و دو تفنگچی تالش، که اجیر کرده بود، به گیلده آمد. همین که رسید، مدعی شد پول تفنگچیهای تالش گردن دهاتی است. کلی سرشان منت بود که برایشان اهل فن این کار را پیدا کرده است. امنیۀ جوان از یاد نمیبرد که آژان تیموری همراه میراب در خانۀ کربلایی پای منقل نشست. خودش و همقطارش همراه دو تفنگچی تالش تا نشستن آفتاب بو کشیدند تا شاید چیزی دستگیرشان شود.
اما آفتاب نشست و این نخود سیاه پیدا نشد. وقتی برگشتند، نشئگی از سر آژان پریده بود. سیخ نشست و کلی به خاطر بیعُرضگی آنها و خیالاتی شدن دهاتیها دادوبیداد راه انداخت. کار تمام شده بود و داشتند میرفتند که اصرار و التماس میراب کار دستش داد.
نفهمید پشت کندوج چه وردی در گوش آژان تیموری خواند که راضی شد برای خاتمۀ کار یکی از امنیهها را در گیلده زمینگیر کند. چه کسی بخت برگشتهتر از خود او! دو تفنگچی تالش، که کارشان را تمامشده میدانستند، پیش از نشستن آفتاب رفتند. وقتی همه امنیۀ جوان را تنها گذاشتند، پیرزن بدعُنُق نگذاشت کمی استراحت کند و آبی به دست و صورتش برساند.
نفهمید یک دفعه چه اتفاقی افتاد که چنان داد و بیدادی به راه انداخت که همه را فراری داد. شوهرش از شرمندگی میخواست زمین دهان باز کند و او در زمین فرورود. به خواست کدخدا، همه به طرف بقعه حرکت کردند. امنیۀ جوان متوجه نشد چرا بین راه مردمی که دنبالشان راه افتاده بودند یکی یکی بهانه تراشیدند و شانه خالی کردند.
فهرست مطالب کتاب
اوشانان
آن و این
عمارت اربابی
غریبۀ زخمی
نذر سادات
باغ مخوف
مکاری ایلیات
جن گیر
دختر مجنون
دعای باران
سالار جنگل
کندوج های خالی!
فرامیسن
تصویر شکسته
خاموشی سیاه
عروس گوله
رقصنده با باد
به دنبال آفتاب
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گیلداد |
نویسنده | حسن قلی پور |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 482 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-1681-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |