معرفی و دانلود کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند: کتاب اول مجموعه کیکی کالیرا

معرفی کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند: کتاب اول مجموعه کیکی کالیرا

وقتی دنیای جادویی نقاشی‌های کیکی کالیرا واقعی می‌شوند، فقط خودش می‌تواند همه چیز را راست و ریس کند! کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند نوشته‌ی سانگو ماندانا داستان دختری مضطرب به نام کیکی است که به اسطوره‌های هندی و نقاشی کشیدن علاقه دارد؛ تااینکه یک روز این نقاشی‌ها پا در دنیای واقعی می‌گذارند! این کتاب نامزد جایزه‌ی CYBILS شده است.

درباره‌ی کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند

کیکی کالیرا مثل مادرش عاشق کشیدن نقاشی‌های اسطوره‌ای است. دنیای نقاشی جایی است که ذهن بی‌قرار این دخترک مضطرب را آرام می‌کند. یک روز کاملا عادی که کیکی مشغول کشیدن نقاشی و فراموش کردن دنیای اطرافش است، اتفاق عجیبی رخ می‌دهد؛ شخصیت‌های جادویی‌ای که خلق کرده، از توی کاغذ بیرون می‌آیند و پا به دنیای واقعی می‌گذارند. اما این شخصیت‌ها لزوماً موجودات صلح‌طلبی نیستند، بلکه اساطیر هندی کهنی هستند که هزاران سال آوازه‌ی منش اهریمنی‌شان در گوش تاریخ پیچیده است. موجوداتی ترسناک با فلس‌های سیاه‌رنگ و چشم‌های بدطینت که حتی لمس کردنشان بدن کیکی را زخم می‌کند. ولی کیکی، دختری که از شدت اضطراب فکر می‌کرد اگر در خانه را باز بگذارد، یک غاز وارد خانه می‌شود و مادرش را می‌کشد، حالا با یک مشکل واقعی مواجه شده که هرطورشده باید از پسش بربیاید!

کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند (Kiki Kallira Breaks a Kingdom)‌ اثری از سانگو ماندانا (Sangu Mandanna)‌ است که با ترکیب‌ کردن هیجان، تخیل و فرهنگ غنی هند، داستان دختری قهرمان را روایت می‌کند که باید یک پادشاهی را نجات دهد تا خودش و دنیای واقعی در امان بمانند. ماندانا با تلفیق کردن عناصری از اسطوره‌ها و داستان‌های کهن هندی تلاش کرده است تا نشان دهد همه‌ی بچه‌ها هرچقدر هم به‌خاطر چیزهای مختلف مضطرب باشند، می‌توانند شجاعتشان را در مواقع لزوم نشان دهند. سانگو ماندانا در این کتاب با تمرکز کردن بر اضطراب و هنری که کیکی دارد، نشان می‌دهد که چطور قلم و نقاشی می‌تواند بر جنگی درونی پیروز شود!

این اثر هیجان‌انگیز را انتشارات کتاب دوک با ترجمه‌ی معصومه شیخی روانه‌ی بازار کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند

• در فهرست کوتاه جایزه‌ی کتاب East Anglian در سال 2021 (بخش کودکان)؛
• در فهرست بلند جایزه‌ی کتاب Diverse در سال 2022 (بخش کودکان)؛
• در فهرست نامزدهای جایزه‌ی CYBILS.

نکوداشت‌های کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند

• سانگو ماندانا قدرت شفابخش هنر و تخیل را در این ماجراجویی منحصربه‌فرد در هم می‌آمیزد! (ویرا هیراناندانی)
• کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند ثابت می‌کند که هر کسی، مخصوصاً دختران 11 ساله، می‌توانند قهرمان قدرتمندی باشند که می‌شود روی آن‌ها حساب کرد. ماجراجویی، شوخ‌طبعی، احساسات؛ این کتاب همه چیز تمام است! (Shelf Awareness)
• فانتزی خنده‌دار و پرشتاب سانگو ماندانا عناصر حماسه‌های باستانی هند را با داستانی مدرن، پر از هیجان و اکشن درمی‌آمیزد که در آن قهرمان زنی باهوش و قدرتمند حضور دارد؛ داستانی که بی‌تردید برای خوانندگان نوجوان بسیار جذاب خواهد بود. (پادما ونکاترامان)
• ماجراجویی‌ای خارق‌العاده در دنیایی شگفت‌آور! خوانندگان جوان با انعطاف‌پذیری و عزم کیکی برای غلبه بر اضطراب‌هایش توانمند خواهند شد. (تامارا ماس)

کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند برای چه کسانی مناسب است؟

مخاطبان اصلی کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند، کودکان بالای 10 سال و همچنین نوجوانانی هستند که به رمان‌های هیجان‌انگیز و ماجراجویانه علاقه‌مندند. این کتاب برای هر نوجوانی که با اضطراب دست و پنجه نرم می‌کند نیز، مناسب است.

در بخشی از کتاب کیکی کالیرا قلمرویی را در هم می‌شکند: کتاب اول مجموعه کیکی کالیرا می‌خوانیم

با مدادم خط‌هایی سریع و تیز کشیدم، با جوهر سیاه پررنگشان کردم و توی شکل‌ها را با سایه‌های مختلف کِرِم، سفید، طلایی و سرخ رنگ کردم. کاخ میسور ازرویِ کاغذ به من چشمک می‌زد؛ تقریباً مثل همان کاخی بود که آخرین باری که با مامان رفته بودم هند، در شهر میسور واقعی دیده بودم. آن‌قدر گرم و زنده بود که انگار می‌توانستم صدای پرنده‌ها را بشنوم و گرمای آفتاب را حس کنم.

از آنجا شروع کردم به بسط‌ دادن طراحی؛ تکه‌هایی از داستانی را گرفتم که مامان برایم تعریف کرده بود و با فکرهای خیال‌بافانۀ خودم ترکیب کردم. کاخ‌ها و قطارهای کوکی کشیدم و بازارهای روباز و خانه‌های رنگین‌کمانی. اتوبوس‌های دوطبقه و قرمزرنگ لندن و شغال‌هایی در بیشه‌های دوردست و تاریک. خیابان‌های سنگ‌فرش و تپه‌های سرسبز. سیرکی که هیچ‌وقت تعطیل نمی‌شد و قلعه‌ای در آسمان. طرح پشت طرح؛ جوهر سیاه و رنگ‌های زنده. عضلات دستم گرفته بود و گردنم درد می‌کرد، اما اصلاً متوجه نبودم، چون از دنیایی که داشت جلو چشمم شکل می‌گرفت، خیلی هیجان‌زده بودم؛ دنیای خودم.

با میسورِ عجیب و بی‌نقص و چهل‌تکه‌ام آن‌قدر بهم خوش می‌گذشت که اصلاً دلم نمی‌خواست با واردکردن مهیش‌آسورا و ارتش اهریمن‌هایش به آن، خرابش کنم، اما همۀ‌ داستان‌های خوب، دشمنی لازم دارند که قهرمان‌هایش باهاش بجنگند، مگر نه؟

پس از کلۀ دشمن شروع کردم. مهیش‌آسورا اهریمنی گاومیش بود، پس برایش دوتا شاخ کلفت و پیچ‌پیچ کشیدم. مدتی طول کشید تا خط‌ها را با مداد درست دربیاورم، اما همین‌که راضی شدم، با خطوط ضخیمِ سیاه پررنگشان کردم.