معرفی و دانلود کتاب فاصله من تا درخت گیلاس
برای دانلود قانونی کتاب فاصله من تا درخت گیلاس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فاصله من تا درخت گیلاس
تاریکی اتاقی است که نه در دارد و نه پنجره... پائولا پرتی در کتاب فاصله من تا درخت گیلاس داستان دختربچهای را روایت میکند که یک بیماری نادر به تدریج او را به سمت دنیای تاریک نابینایی میراند. این رمان کودک و نوجوان مسیر رویارویی این دختر با این حقیقت نگرانکننده را نشان میدهد؛ مسیری که باعث میشود خانواده، دوستان و بسیاری چیزهای دیگر را در زندگی بهتر درک کند. گفتنیست این کتاب نامزد جایزهی بچلدر بوده است.
دربارهی کتاب فاصله من تا درخت گیلاس
کتاب فاصله من تا درخت گیلاس (The Distance between Me and the Cherry Tree) نوشتهی پائولا پرتی (Paola Peretti) از زندگی دختری نهساله به اسم مافالدا میگوید که دچار نوعی بیماری چشم شده است. او هر روز در راه مدرسه از کنار یک درخت گیلاس زیبا عبور میکند که تا پیش از ابتلا به این بیماری با شوق از آن بالا میرفت اما حالا این درخت به معیاری زجرآور برای سنجش سرعت تحلیل بیناییاش تبدیل شده است، زیرا مافالدا روزبهروز این درخت را با وضوح کمتری میبیند. او این روند غمانگیز و ناامیدکننده را به تنهایی طی میکند و در برابر والدینش هیچ نگرانیای از خود بروز نمیدهد.
دخترک فهرستی تهیه میکند و در آن از تمام چیزهایی که بعد از نابینایی برایشان دلتنگ خواهد شد، اسم میبرد؛ چیزهایی مانند شمردن ستارهها یا فوتبال بازی کردن. با این حال هنوز درخت گیلاس، خانواده و گربهاش را دارد. مافالدا فراموش نمیکند که فهرست دیگری هم بنویسد تا بتواند کارهای دلخواهش را تا پیش از نابینایی انجام دهد. در کنار اینها، دوستی با استلا، فیلیپو و سرایدار مدرسه به او کمک میکند تا برای ادامه دادن و گذر از دشواریهای زندگی راهی تازه پیدا کند.
پائولا پرتی، نویسندهی ایتالیایی این رمان را با الهام از تجربهی زیستهی خود در کودکی به نگارش درآورده است تا از این طریق، روایتی واقعگرایانه و در عین حال صادقانه و امیدوارکننده پیش روی مخاطبش قرار دهد. چراکه این رمان نوجوان فقط روایت درد و اندوهِ از دست دادن بینایی نیست، بلکه روزنههای امید را میتوان در جای جای آن به چشم دید.
کتاب فاصله من تا درخت گیلاس، این رمان خواندنی و تأثربرانگیز را هاله ناظمی به فارسی برگردانده و انتشارات کتاب دوک برای چاپ و نشر آن همت ورزیده است.
نکوداشتهای کتاب فاصله من تا درخت گیلاس
- یک داستان آرام و تفکربرانگیز برای مخاطبانی که اهل فکر و اندیشهاند. (کِرکوس ریویوز)
- پائولا پرتی با روایت خود، خوانندگانش را به یک تونل نورانی دعوت میکند تا به سوی امید دست دراز کنند. (بوکلیست)
- یک فرصت عالی برای آموزش درک و همدلی به کودکان و نوجوانان. (اسکول لایبرری کانکشن)
- روایتی دلنشین و تأمل برانگیز با پیامی تأثیرگذار و بیتکلف. (وبسایت booktrust)
کتاب فاصله من تا درخت گیلاس برای چه کسانی مناسب است؟
اگرچه نوجوانان و کودکان بالای هشت سال مخاطبان اصلی این رمان محسوب میشوند، اما داستان آن میتواند قلب هر مخاطبی در هر سنوسالی را لمس کند.
در بخشی از کتاب فاصله من تا درخت گیلاس میخوانیم
در اتاقم با حولۀ تنپوش روی تخت دراز میکشم و دفترچه یادداشتم را برمیدارم و صفحۀ دومش را باز میکنم: صفحۀ موارد مهم. یک خط سیاه روی نوشتۀ تنها نبودن میکشم.
امروز صبح روی نیمکتم یادداشتی پیدا میکنم که چهاربار تا خورده. وقتی دیدمش اول فکر کردم از آن پروانههای سفید است، ولی خوب که فکر کردم دیدم غیرممکن است. الان دیگر هوا سردتر از آن شده که پروانهها در هوا باشند و همهشان رفتهاند به تعطیلات یا مثل مامانبزرگ و غولش وارد تنۀ درختی شدهاند.
کسی برای من یادداشت نمیگذارد. هربار که معلم بهسمت تختهسیاه برمیگردد تا چیزی بنویسد، همکلاسیهایم بهسمت همدیگر بستههای دستمالکاغذی پر از یادداشت پرتاب میکنند. نمیدانم که چه چیزی میخواهند بههم بگویند. کسی برای من چیزی نمیاندازد. من ردیف اول مینشینم، غیر از این باشد اصلاً نمیتوانم از روی تختهسیاه چیزی بخوانم و آنوقت نمیتوانم تمام تکالیفم را انجام بدهم، اما صدای کاغذها را میشنوم که پشتسرم پرواز میکنند و گاهی بستهای به پشتم میخورد و میافتد روی زمین و صدایی ایجاد میکند. یک بار برگشتم تا بسته را بردارم که معلم من را دید و سرزنشم کرد، چون فکر کرد من آن یادداشت را نوشتهام. بقیه زدند زیر خنده و من تصمیم گرفتم بیخیال یادداشتها بشوم.
اما این یکی فقط مال من است و مثل پروانهای که روی گُل نشسته باشد روی نیمکتم جا خوش کرده. چون خصوصی است، میروم تا در دستشویی بخوانمش. نمیخواهم همکلاسیهایم موقع خواندنش من را ببینند. خجالت میکشم. حتی برای خواندن نوشتههای خیلیخیلی درشت هم باید کاغذ را خیلی خیلی نزدیک بیاورم، مثل آدمهای پیر که نمیتوانند تاریخ انقضای بستههای سالاد را در سوپرمارکتها بخوانند. اما من پیر نیستم. بابا برایم یک ذرهبین خریده و میگوید میتوانم مثل شرلوک هولمز از آن استفاده کنم، کارآگاهی که همیشه در کتابها و همینطور در فیلمها میبینیمش. اما من اصلاً نمیخواهم جلوِ دیگران از آن استفاده کنم.
فهرست مطالب کتاب
یادداشت ناشر
هفتاد متر
1: تاریکی
2: چیزهایی که به آنها خیلی علاقه دارم (اما دیگر نمیتوانم انجامشان بدهم)
3: بازی آمازونیها
شصت متر
4: بخش میانی چشم
5: داشتن یک دوست صمیمی
6: او هم دارد
7: فوتبال بازی کردن با پسرها
پنجاه متر
8: تنها نبودن
9: تعیین مسیرهایی در پیادهرو که اگر پایت از آنها برود بیرون، داخل گدازه میافتی و میمیری
10: و مبارزه کِی تمام میشود؟
11: من میدانم!
چهل متر
12: دیدن قیافهام در بزرگسالی
13: خوردن زیتون سیاه. آواز خواندن در یک گروه
14: با نور علامت شببهخیر دادن. شمردن تمام ستارههای موجود
سی متر
15: او بههرحال من را پیدا میکند
16: بسکتبال بازی کردن با توپهای کاغذی
17: هیچکس شلیک نکرد
18: این جالب است
19: نفس
20: فقط اینکه من حتی با اوتیمو تورکارِت هم خداحافظی نکردهام
21: بالا رفتنم از درخت گیلاس مدرسه
22: قوی بودن مثل یک آمازونی
23: چیزهایی که خیلی دوستشان دارم
24: مافالدای عزیز
دربارۀ نویسنده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فاصله من تا درخت گیلاس |
نویسنده | پائولا پرتی |
مترجم | هاله ناظمی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب دوک |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 175 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-218-456-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده نوجوان، کتابهای کودک 6 تا 8 سال، کتابهای کودک 9 تا 12 سال، کتابهای داستان آموزنده کودک |