معرفی و دانلود کتاب کتابخانه سیار شبانه
برای دانلود قانونی کتاب کتابخانه سیار شبانه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کتابخانه سیار شبانه
آدری نیفنگر در کتاب کتابخانه سیار شبانه که اولینبار در گاردین به چاپ رسیده و پخش شد، داستان زن جوانی را روایت میکند که یک شب با یک کتابخانهی سیار مرموز روبهرو میشود. آقای اُپنشاو، کتابدار مجموعه از او دعوت میکند که داخل برود و بعد زن جوان خیلی زود متوجه میشود هر کتابی را که در زندگیاش خوانده، در قفسهها میبیند. او با دیدن تاریخچهی مطالعهی خود در این کتابخانه، حالا حسابی وسوسه شده و در روزهای بعد باز هم بهدنبال آن کاروان سیار میگردد تا جاییکه جستوجوی او به یک وسواس تبدیل میشود. گفتنیست این اثر در سال 2021 بهعنوان نامزد جایزهی گودریدز در بخش رمانهای گرافیکی و کمیک انتخاب شد.
دربارهی کتاب کتابخانهی سیار شبانه
آیا تمام کتابهایی را که در زندگیتان خواندهاید به خاطر میآورید؟ مجلههایی که در کودکی یا نوجوانی عاشقشان بودید و جمعشان میکردید، کتابهایی که شاید از کتابخانهی محله، مدرسه یا دوستانتان قرض میگرفتید، تکههای کوتاه اخبار در روزنامهها، حتی آگهیهای تبلیغاتی و توضیحات روی بستههای کتاب، کدامیک را بهخاطر دارید؟ اگر از شما بپرسند که رمان موردعلاقهتان چیست، قطعاً یک یا چند عنوان را بر زبان میآورید، اما کدام بخش از قصه را بهخاطر دارید و اسامی شخصیتها را چقدر دقیق به ذهن سپردهاید؟ تصور کنید مغزتان به یک کتابخانه تبدیل میشد و بعد میتوانستید تمامی کتابها یا هرآنچه را که تابهحال خواندهاید، در آنجا ببینید. حتی فکرش نیز لذتبخش و هیجانانگیز است، مگر نه؟!
آدری نیفنگر (Audrey Niffenegger) در کتاب کمیک کتابخانه سیار شبانه (The Night Bookmobile) دقیقاً چنین تصوراتی را به رشتهی تحریر درآورده است. او داستان زن جوانی بهنام لکسی را روایت میکند که یک شب بعد از دعوا با همسرش ریچارد برای قدم زدن به خیابان میرود و بعد دمدمای صبح یک ماشین کاروان را میبیند. پس از کنجکاوی و صحبت با مردی که صاحب کاروان به نظر میرود، لکسی وارد ماشین شده و متوجه میشود که آنجا یک کتابخانهی سیار است! داخل ماشین بزرگتر از چیزی که از بیرون بوده، به نظر میرسد و لکسی پس از بررسی اجمالی قفسهها پی به یک حقیقت عجیب میبرد؛ او همهی کتابهای موجود در آن کتابخانهی سیار را خوانده!
در ادامهی داستان، آدری نیفنگر کنجکاوی زن جوان را توصیف میکند. لکسی که دفترچهی خاطرات قدیمی خود را در یکی از قفسهها میان کتابهای کهنه پیدا کرده، با تعجب از آقای اُپنشاو، کتابدار مجموعه میپرسد که چرا دفترچهی شخصی او آنجاست؟ کتابدار با آرامش به او پاسخ میدهد که در واقع هرآنچه لکسی در زندگیاش خوانده، در آن کتابخانهی سیار شبانه موجود است، از کتابها و مجموعههای کودکانه گرفته تا مجلهها و کتابهای درسی دوران تحصیل و حتی آگهیهای تبلیغاتی! لکسی جا خورده و بسیار هیجانزده است اما متأسفانه ساعت بازدید کتابخانه به پایان رسیده، صبح شده و لکسی نور را از پنجرهی کاروان میبیند. کتابدار با او خداحافظی میکند و کاروان دور میشود اما لکسی به آن کتابخانهی سیار دل بسته چراکه دلتنگ خاطرات قدیمی خود شده. با برگشتن لکسی به خانه، ریچارد از او میپرسد که تمام شب را کجا بوده؟ و زن جوان داستان باورنکردنی کتابها را برای او تعریف میکند. حالا لکسی به شدت در پی یافتن دوبارهی آن کاروان و آقای اُپنشاو است، اما آیا موفق میشود دوباره کتابخانهی شخصی خود را ببیند؟
آدری نیفنگر نویسندهی موفق رمانهای پرطرفدار، اولین داستان کمیک خود را نوشته که با استقبال طرفداران نیز مواجه شده. تصاویر رنگی و زیبای کتاب نیز بر جذابیت این داستان شیرین افزوده و قطعاً کتابخوانان بسیاری در تمام سنین از خواندن این اثر لذت خواهند برد.
لیلا کرد اثر حاضر را به فارسی برگردانده و انتشارات کتاب کولهپشتی آن را منتشر و روانهی بازار کتاب کرده است.
نکوداشتهای کتاب کتابخانهی سیار شبانه
- داستانی کوتاه و بسیار تأثیرگذار دربارهی قدرت کتاب. (Grazia, Lauren Laverne)
- یک داستان کمیک تسخیرکننده و تأملبرانگیز. (Booktrust)
- این داستانی است که به ما میگوید آنچه میخوانیم همانی است که هستیم. خواندن اثر انگشت تخیل ماست. کتابخانه سیار شبانه شما را تعقیب خواهد کرد، و شما را مسحور میکند، و قلب شما را میشکند. بهویژه در دنیای امروز، در دوران بستهشدن کتابخانهها و کاهش بودجهی مربوط به آنها. داستان آدری نیفنگر دربارهی کتابها، بسیار قدرتمند است. (Bookmunch)
کتاب کتابخانهی سیار شبانه برای چه کسانی مناسب است؟
اگر طرفدار کتابهای کمیک و داستانهای تخیلی و فانتزی هستید، قطعاً داستان آدری نیفنگر را دوست خواهید داشت!
در بخشی از کتاب کتابخانه سیار شبانه میخوانیم
کتابخانهی سیار شبانه را اولینبار ساعت چهار صبح و در انتهای خیابان ریونزوود دیدم. اواخر تابستان بود. در آن ساعات آرام صبحگاهی نه از زنجرهها صدایی درمیآمد و نه پرندهها هنوز شروع به آواز خواندن کرده بودند. یک ساعتی بود که قدم میزدم. از خیابان بلمانت راه افتاده بودم و حالا در جادهی اروینگ پارک بودم. از خیابان ریونزوود دو قطار عبور میکند: شیکاگو، شمال غربی و ریونزوود ال، و آن موقع شب مدام یکی از آنها بدون مسافر، از مقابل یا پشت سرم میگریخت. کمکم احساس آرامش میکردم و کمی هم خسته شده بودم، برای همین به قدم زدن ادامه دادم.
همهچیز خیلی تمیز و اندکی خیس بود؛ چون از حدود ساعت سه صبح، درست همان موقع که من و ریچارد دعوا کرده بودیم، باران میبارید. برای همین بیرون بودم و در خنکای پایانی شب راه میرفتم که کتابخانهی سیار شبانه را دیدم.
سر پیچ ریونزوود و بل پلین جا خوش کرده بود. البته آن موقع نمیدانستم کتابخانهی سیار شبانه است. کاروان کهنهی خیلی بزرگی که همهی چراغهایش روشن بود و آهنگ «من به کلانتر شلیک کردم» با صدای خیلی بلند از داخلش پخش میشد. من هم مثل خیلیها از باب مارلی خوشم میآید، اما شنیدن صدای خیلی بلند آن آهنگ در آن ساعت شب در خیابانی خلوت در شیکاگو تا حدی عجیب و تقریباً ترسناک بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کتابخانه سیار شبانه |
نویسنده | آدری نیفنگر |
مترجم | لیلا کرد |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 65 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-461-196-1 |
موضوع کتاب | کتابهای کمیک بزرگسال |