معرفی و دانلود کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن
برای دانلود قانونی کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن
اگر میخواهید با یکی از بهترین نویسندگان ادبیات آمریکا آشنا شوید، کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن اثر فیلیپ کی. دیک را مطالعه کنید. این نویسنده را باید یکی از تأثیرگذارترین چهرههای ادبی آمریکا در فرهنگ عامه و همچنین داستانهای آخرالزمانی توصیف کرد. داستان کتاب حاضر در اواخر دههی هشتاد میلادی روایت میشود و یک ویرانشهر را ترسیم میکند. این رمان علمیتخیلی و سیاسی باور دارد که قرار است دومین جنگ داخلی آمریکا رقم بخورد.
دربارهی کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن
نویسندگان متعددی در طول تاریخ ادبیات در مورد ویرانشهر یا دیستوپیا نوشتهاند، اما فیلیپ کی. دیک (Philip K. Dick) با تمام آنها متفاوت است. میتوان گفت یکی از مهمترین وجوه داستانهای فیلیپ کی. دیک در کیفیت نگرش و بیان سیاسی آنها نهفته است. کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن (Flow My Tears, the Policeman Said) اثری است که دومین جنگ داخلی آمریکا را در سال 1988 متصور میشود. این کتاب که در سال 1974 نوشته شده، کوشش دارد تا آیندهای مضطرب و پرتنش را از آمریکا به تصویر بکشد. درست است که در دههی هشتاد یا نود در آمریکا جنگ داخلی رخ نداد، اما فیلیپ کی. دیک توانست به جنبههای گوناگونی از دوگانگیها، تناقضات و خشونت درونی سیاست آمریکا بپردازد. این کتاب در باب مرگ دموکراسی و قوام گرفتن نیروهای پلیس در آمریکا نوشته شده است.
در کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن، در سال 1988 و پس از جنگ داخلی دوم در آمریکا، یک ویرانشهر بهوجود میآید. از آنجایی که جنگ داخلی مسبب فروریختن شالودههای دموکراسی در آمریکا شده است. در همین راستا، در داستان شاهد این هستیم که گارد ملی و نیروهای پلیس دستبهکار شدهاند و یک نظام اجتماعی دیکتاتورگونه را تصویب کردهاند. تنها جایی که همچنان مقاومت در برابر این رژیم در آن مشاهده میشود، به پردیسهای دانشگاهی محدود شده که اکنون دانشجویان بهطرزی نومیدانه در یک زیست زیرزمینی و مخفیانه بهسر میبرند.
داستان کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن اثر فیلیپ کی. دیک با شخصیت اصلیاش، جیسون تاورنر، آغاز میشود. جیسون تاورنر مجری یک برنامهی تلویزیونی محبوب با سی میلیون مخاطب است که معشوقهی خود، هیتر هارت، را بهعنوان مهمان اختصاصی دعوت کرده است. هر دو شخصیت نیز از یک طبقهی نخبه و جزو افرادی هستند که ژنتیکهای آنها دستکاری شده است. هنگام بازگشت از استودیو، جیسون با یک تماس تلفنی از معشوقهی سابقش روبهرو میشود. وقتی جیسون به ملاقات این زن میرود، معشوقهی سابقش به سمت وی یک انگل زنده پرتاب میکند که تکههایی از این موجود به بدن جیسون رسوخ میکنند. در ادامه، جیسون توسط هیتر به بیمارستان سپرده میشود و ماجرای داستان از این نقطه رخ میدهد. این کتاب توسط امین نور ترجمه شده و انتشارات کتابسرای تندیس آن را چاپ و منتشر کرده است.
جوایز و افتخارات کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن
- نامزد دریافت جایزهی هوگو
- نامزد دریافت جایزهی نبولا
- نامزد جایزه Locus در بخش بهترین رمان در سال 1975
- برنده جایزه یادبود جان دبلیو کمپبل در بخش بهترین رمان علمی تخیلی در سال 1975
نکوداشتهای کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن
- فیلیپ کی. دیک با ظرافت پیامدهای کابوس خود را از یک ویرانشهر کندوکاو میکند. (جرالد جوناس، نیویورک تایمز)
- ریتم روایت در این رمان تندوتیز است. گرهافکنی داستان از مقدمهی آن جذابتر است که با یک فضای بهشدت توهمزا شکل گرفته. (کرکس ریویو)
- برجستهترین نویسنده در جهان! (John Brunner)
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن
شرکت «مابو ماینز» در سال 1985 نسخهی تئاتر کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن را به روی صحنه برد. لیندا هارتینیان، از دوستان نزدیک فیلیپ کی. دیک، نسخهی نمایشنامهی این داستان را نوشت و بیل ریموند (Bill Raymond) آن را کارگردانی کرد. این تئاتر با واکنشهای متناقضی روبهرو شد.
کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این اثر را به طرفداران رمانهای علمی-تخیلی پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن میخوانیم
دو پلیس زمخت با لباس خاکستری در حال گشتن مرد جلویی جیسون بودند و همزمان میگفتند: «این مدارک یک ساعت پیش جعل شده. هنوز خیسه. نمیبینی؟ ببین جوهرش داره میریزه. خیلی خب.» سر تکان دادند و چهار پلیس تنومند زیر بغل مرد را گرفتند و او را داخل ون پارک شده ناپدید کردند. رنگهای شوم سیاه و خاکستری: رنگهای پلیس.
یکی از پلیسهای زمخت با خونگرمی رو کرد به جیسون: «خب، بیا ببینیم مدارک تو رو کجا چاپ کردند.»
جیسون گفت: «من اینها رو سالهاست دارم.» کیف پولش را، به همراه هفتتا مدرک شناسایی به دست آنها داد.
فرماندهشان به بقیه گفت: «امضاش رو نگاه کنید ببینید روی هم میافته یا نه.» پس حق با کتی بود.
پلیس تازهکاری درحالیکه دوربینش را کنار میگذاشت گفت: «نه. روی هم نمیافته. اما این قبض خدمت سربازی قبلاً روش یه ردیاب بوده که پاک شده. با هنرمندی هم انجام شده. از پشت دستگاه مشخصه.» لنز ذرهبین کوچک را به دست او داد و مدارک جیسون را زیر نور شدید گرفت: «ایناهاش.» فرمانده رو کرد به جیسون: «وقتی کارتت رو گرفتی، روش چیپ الکتریکی بود؟ یادت میاد؟» سپس هردویشان همانطور که منتظر جواب جیسون بودند او را بررسی کردند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پلیس گفت، اشکم را جاری کن |
نویسنده | فیلیپ کی. دیک |
مترجم | امین نور |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای تندیس |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 264 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-182-763-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی |