معرفی و دانلود کتاب پسر دلبند

معرفی کتاب پسر دلبند

کتاب پسر دلبند نوشته‌ی لورن نورث رمانی دلهره‌آور با رگه‌های روان‌شناختی است و داستان زن تنهایی را شرح می‌دهد که بعد از مرگ همسرش، تنها فرزندش به امید زندگی او تبدیل شده است. اما پسرش جِیمی، یک روز بعد از تولد هشت‌سالگی‌اش ناپدید می‌شود و تس باید در میان آدم‌هایی که به حرف‌هایش توجهی نمی‌کنند، برای نجات جان پسرش تلاش کند.

درباره‌ی کتاب پسر دلبند

لورن نورث (Lauren North) ماجرای کتاب پسر دلبند (The Perfect Son) را با بازجویی یک پلیس از زنی به نام تس آغاز می‌کند. تس چاقو خورده و وقتی به هوش می‌آید، متوجه می‌شود پسرش جِیمی گم شده است. او مدتی قبل شوهرش، مارک را در یک سانحه‌ی هوایی از دست داده و با پسرش در تلاش بودند تا با این غم فقدان کنار بیایند و زندگی شادی را در کنار هم سپری کنند اما در روز تولد هشت‌سالگی جیمی، تس با چاقو مورد حمله قرار می‌گیرد و پسرش ناپدید می‌شود.

روایت رمان پسر دلبند به طور متناوب میان صحبت‌های تس با پلیس، برادرشوهر او، ایان، و روان‌شناسش، شلی، در نوسان است. در این بین مرور خاطرات زندگی با مارک، روایت‌های تس از روزهای پس از سقوط هواپیما و کشف‌های او درباره‌ی حقیقت، بخش‌های مهم دیگری از داستان این رمانند. تس اندوه سنگینی را روی قلب خود احساس می‌کند اما وظیفه‌ی نجات فرزندش و مراقبت از او، توانایی ادامه دادن را در وجودش می‌پروراند. از طرفی شلی که یک روان‌شناس در حوزه‌ی سوگ است، سعی دارد به روند بهبودی تس کمک کند اما ارتباط آن‌ها خیلی زود به هم نزدیک می‌شود و شلی از یک مددکار اجتماعی، برای تس در جایگاه یک دوست صمیمی قرار می‌گیرد.

لورن نورث، نویسنده‌ی این اثر که تجربه‌ی روان‌شناسی را نیز دارد، شخصیت سوگ‌دیده‌ی تس را به‌ خوبی به تصویر می‌کشد که ناتوانی در تمرکز فکری و پیدا کردن سرنخ، از ویژگی‌های مهم این زن داغدار است. درحالی‌که او با روان آشفته‌ی خود دست‌وپنجه نرم می‌کند، باید با تماس‌های دریافتی تهدیدآمیز و ادعای ایان مبنی بر مقروض بودن مارک به او نیز سروکله بزند. علاوه‌بر این‌ها، ایان مدام در اطراف خانه می‌گردد و رفتارهای مشکوکی از خود نشان می‌دهد. رفتارهایی که به مرور تس را می‌ترساند و باعث می‌شود به هدف واقعی برادرشوهرش برای انجام چنین کارهایی فکر کند.

با اتفاق هولناکی که در روز تولد جیمی رخ می‌دهد، تس در بیمارستان تمام این ماجراها را روی تخت مرور می‌کند و از این بابت که پسرش ربوده شده مطمئن است اما مسئله اینجاست که کسی به حرف‌هایش گوش نمی‌دهند و حتی پلیس هم برای یافتن جیمی تلاش نمی‌کند. تس با بازسازی وقایع روزهای بین مرگ همسرش و روز فاجعه‌آمیز تولد جیمی در ذهنش، سعی می‌کند به حقیقت دست پیدا کند و در این بین به همه مظنون است، از ایان تا شلی، مشاور و دوست نزدیکش!

رمان پسر دلبند که اولین اثر لورن نورث است موفق شده توجه مخاطبان و منتقدان بسیاری را به خود جلب کند. اثری جذاب و سرشار از دلهره که با تلاش بابک اسلامیه به فارسی ترجمه شده و انتشارات کتابسرای تندیس، آن را در اختیار مخاطبان قرار داده است.

نکوداشت‌های کتاب پسر دلبند

• یک تریلر بی‌نقص! توانایی نویسنده در القای حس فزاینده‌ی دلهره، از دستاوردهای برجسته‌ی اوست. (کلمبوس دیسپچ)
• تلفیقی ملایم و متزلزل از غم، پارانویا، حس مراقبت مادری و شفقت عمیق. (پابلیشرز ویکلی)
• یک تریلر قدرتمند و غیرقابل پیش‌بینی درباره‌ی تلاش یک مادر برای بازسازی زندگی‌اش از ویرانه‌های یک فاجعه. روایت ماهرانه‌ی لورن نورث همه را مظنون نشان می‌دهد و خواننده را تا آخرین صفحات در شک و تردید نگه می‌دارد. (دیوید بل، نویسنده‌ی پرفروش یواس‌ای تودی)
• یک تریلر روان‌شناختی پرشتاب. (بوک‌لیست)
• این تریلر در دو بازه‌ی زمانی متناوب روایت می‌شود که درنهایت به هم می‌پیوندند و پایان پیچیده‌ای را ارائه می‌دهند. (سایت بِچِز)

کتاب پسر دلبند برای چه کسانی مناسب است؟

تمام رمان‌خوان‌هایی که به داستان‌های پرتعلیق و دلهره‌آور با بن‌مایه‌های روانشناختی علاقه دارند، از مطالعه‌ی رمان پسر دلبند نیز لذت می‌برند.

در بخشی از کتاب پسر دلبند می‌خوانیم

به کمد بازشده‌ی لباسش خیره می‌شوم و با انگشت همه‌ی کشوها را زیرورو می‌کنم ولی آن‌جا هم نیست. با خود فکر می‌کنم شاید اتفاقی لابه‌لای لباسای خودم گذاشته‌ام، سپس راهی اتاق خواب‌مان می‌شوم و وقتی دو لنگه‌ی در کمد لباس را باز می‌کنم، نه تنها بلوز‌ها و پیراهن‌هایی را که دیگر نمی‌پوشم، بلکه لباس‌های تو را هم می‌بینم. کت‌شلوارها و پیراهن‌ها و همین‌طور پولیور‌هایی که دوست داری آویزان‌شان کنی.

همان‌طور که مثل احمق‌ها با دهان باز به لباس‌هایت خیره شده‌ام، ناگهان حس می‌کنم پاهایم به موکت چسبیده است. باید زمانی از توی کمد جمع‌شان کنم، ولی هنوز وقتش نیست.

همین‌طور خیره می‌مانم و نمی‌توانم چشم از لباس‌هایت بردارم. چیزی سر جایش نیست. پایین کمد و جایی که چکمه‌های راحتی‌ات را می‌گذاری، جایی خالی شده و یکی از رخت‌آویزها هم خالی است. ژاکت بافتنی خاکستری نقشداری را که ماه نوامبر برای روز تولدت خریدم، پیدا نمی‌کنم.

گلویم به زُق‌زُق می‌افتد و پس از پایین آمدن روی موکت، شماره‌ی شلی را در تلفن همراهم پیدا می‌کنم. مدام خداخدا می‌کنم که اشتباه کرده باشم. اشتباه نکردم. چکمه‌ها یا ژاکتت هیچ جای دیگری نمی‌تواند باشد.

بعد از زنگ دوم جواب می‌دهد.