معرفی و دانلود کتاب در اسارت زمان

معرفی کتاب در اسارت زمان

بزرگ‌ترین اشتباه تاریخ بشر چه بود؟ آیا جلوگیری از یک فاجعه‌ی تاریخی بزرگ می‌توانست مسیر سرنوشت جهان را بهبود بخشد؟ بن التون در کتاب در اسارت زمان این پرسش‌های عمیق و فلسفی را به شیوه‌ای هنرمندانه و تفکربرانگیز مطرح می‌کند. این رمان علمی تخیلی، سفری درونی به لایه‌های عمیق‌تر مفاهیمی چون سرنوشت، اراده‌ی آزاد و تأثیر اعمالِ فردی بر کل تاریخ بشری است.

درباره‌ی کتاب در اسارت زمان

داستان کتاب در اسارت زمان (Time and time again) نوشته‌ی بن التون (Ben Elton) در سال 2024 آغاز می‌شود؛ دنیایی نه‌چندان دور از امروز که در آن با کمک نامه‌ی محرمانه‌ی کشف‌شده‌ای از نیوتن و پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیکی، امکان سفر در زمان به امری ممکن بدل شده است. شخصیت اصلی کتاب، هیو استانتن، یک سرباز اخراجی و غوطه‌ور در افسردگی و انزوای شخصی است که توسط یک دانشمند برجسته، مأموریتی غیرمعمول دریافت می‌کند: سفر به گذشته، به سال 1914 و جلوگیری از ترور «فرانتز فردیناند»، رویدادی که آغازگر جنگ جهانی اول بود و روند صعودی و رو به جلوی بشر را به اعماق جهنم کشاند.

اما چه کسی بهتر از هیو استانتن؟ برای او مرگ تنها چشم‌اندازی از زندگی بود که می‌توانست کوچک‌ترین اشتیاقی به آن نشان دهد. استانتن به لطف محتاط بودنش، در مرزِ بی‌خدایی، مردد مانده بود و همین باعث می‌شد که خودکشی نکند، چون احتمال وجود جهنم هنوز برایش کاملاً منتفی نبود. او فقط وقت می‌گذراند تا یک روز بمیرد و همسر و دو فرزند خردسال از دست رفته‌اش را دوباره ببیند. او همان کسی بود که می‌توانست قدم در این مسیر ناشناخته بگذارد و به‌خاطر اندک کورسوی امیدی که به تغییر سرنوشت شومش داشت، به زمان سفر کند و سینه‌ی تاریخ را بشکافد.

الگوی روایی التون، در عین پیچیدگی و تنوع، به طرزی استادانه مخاطب را میان دو دنیای کاملاً متفاوت، یعنی گذشته‌ی پیش از جنگ جهانی و آینده‌ی معاصر، جابه‌جا می‌کند. او به شکلی ماهرانه، جزئیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دنیای پیش از جنگ را بازسازی می‌کند، درحالی‌که آینده‌ای را که در آن انسان به فناوری‌های خارق‌العاده دست‌یافته است را نیز، به تصویر می‌کشد و این تقابلِ زمانی، بستری است برای پرسش‌هایی عمیق درباره‌ی چرخه‌های تاریخ و نقش انسان در تغییر آن‌ها.

نویسنده در خلق تعلیق‌های داستانی مهارت کم‌نظیری دارد. مأموریت استانتن نه‌تنها چالش‌های فنی و اخلاقی را به تصویر می‌کشد، بلکه او را با انتخاب‌هایی مواجه می‌سازد که هر کدام پیامدهایی عمیق و گاه فاجعه‌بار به همراه دارند. شخصیت‌پردازی دقیق، لحن جدی و گاه فلسفی، همراه با طنزی تلخ و گزنده خواننده را تا انتهای داستان درگیر نگه می‌دارد. در طول روایت، التون بارها این پرسش را مطرح می‌کند که آیا تاریخ صرفاً مجموعه‌ای از اتفاقات تصادفی است، یا نظمی نهفته و اجتناب‌ناپذیر دارد که نمی‌توان آن را تغییر داد؟

در جایی از داستان نوشته شده که وقتی انسان خودش را در برابر قدرت بی‌انتهای طبیعت محک می‌زند، دقیقاً دارد خودش را محک می‌زند؛ شخصیت اصلی داستان، استانتن، نمونه‌ای پیچیده از انسانی است که در مواجهه با مفهوم زمان و اختیار، در چالش دائمی میان جبر و اراده گرفتار شده است. او می‌تواند به‌نوعی نماینده‌ی انسان مدرنی باشد که در برابر قدرت‌های بیرونی مانند زمان، سرنوشت و حتی ساختارهای اجتماعی احساس ناتوانی می‌کند. تصمیم‌های استانتن، نه‌تنها بر سرنوشت او بلکه بر آینده‌ی جهان تأثیر می‌گذارند، و این موقعیت او را در جایگاهی قرار می‌دهد که به‌ظاهر اختیار تام دارد، اما در واقع، قدرت‌هایی که فراتر از کنترلش هستند، او را می‌بلعند.

کتاب در اسارت زمان، شاهکاری است که در آن بن التون با چیره‌دستی بی‌نظیری توانسته میان سرگرمی، فلسفه و تاریخ پلی بزند. این کتاب خواننده را با پرسش‌هایی درباره‌ی سرنوشت و زمان مواجه می‌کند و او را به سفری فراموش‌نشدنی در دل تاریخ می‌برد. این کتاب را با ترجمه‌ی بابک اسلامیه از انتشارات کتابسرای تندیس بخوانید.

نکوداشت‌های کتاب در اسارت زمان

• یک تریلر عالی. (دیلی تلگراف)
• کتاب در اسارت زمان موفقیتی چشمگیر است و بهترین کتابی است که از میان آثار پرفروش بن التون خوانده‌ام. (تایمز)
• یک داستان خواندنی، مهیج و غیرقابل‌پیش‌بینی. (ساندی میرور)

کتاب در اسارت زمان برای چه کسانی مناسب است؟

چه خواننده‌ی جدی ادبیات باشید و چه کسی که به دنبال داستانی جذاب و هوشمندانه می‌گردد، کتاب اسارت زمان ناامیدتان نخواهد کرد. این کتاب برای دوستداران رمان‌های تاریخی و ژانر علمی‌تخیلی نیز جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب در اسارت زمان می‌خوانیم

چقدر آن بعدازظهرهای طولانی و سرخوشانه‌ی یکشنبه‌ها خوش می‌گذشت. همیشه آخر کار جر و بحث‌ها به دعوا و فحش‌کاری می‌کشید، دعوا بین مارکسیست‌هایی که ادعا می‌کردند بخش عمده‌ای از تاریخ در نتیجه‌ی عوامل ازپیش‌تعیین‌شده‌ی مادی و اقتصادی، گریزناپذیر بوده و رمانتیک‌هایی که می‌گفتند تاریخ را آدم‌ها می‌سازند و دل‌دردی ساده یا نفرستادن نامه‌ای عاشقانه می‌توانست همه چیز را تغییر دهد.

پروفسور مک‌کلاسکی پای ثابت جبهه‌ی رمانتیک‌ها بود.

سر طرف‌دار توسری‌خور ماتریالیسم دیالکتیک فریاد می‌کشید: «تاریخ و مردا و زنا می‌سازن، نه ترازنامه‌ها! درستکار و خطاکار. شرور و شریف. ژوزفین چون فاسق قبلیش تهدید کرده بود که اونو توی خیابون می‌اندازه، با بناپارت ازدواج کرد. وگرنه سرجوخه‌ی اهل کورسیکا رو آدم حساب نمی‌کرد. پس چرا تعجب می‌کنیم که ناپلئون دو روز بعد از ماه‌عسل، یهو برای تسخیر ایتالیا غیبش زد و با این کارش سرنوشت یه نسل اروپا رو رقم زد؟ اگه اون هرجاییِ کوی و برزن به اون سگ هار هم مثل بقیه‌ی فاسق‌هاش محبت می‌کرد، اونم جای اینکه با جفتک‌اندازی‌هاش مردم یه قاره رو به کشتن بده، کنار ژوزفین می‌موند و مثل آدم باهاش زندگی می‌کرد!»

به نظر استانتن، پروفسور مک‌کلاسکی واقعاً می‌دانست چطور درس تاریخ بدهد.

استانتن پس از فارغ‌التحصیلی ارتباطش را با او حفظ کرده بود و از هر کجای دنیا که بود گاه‌وبی‌گاه برایش ایمیل می‌زد، بنابراین وقتی در یادداشتی از استانتن خواسته بود کریسمس را در کالج قدیمی با هم بگذرانند، دعوتش را پذیرفت. از زمان مرگ کاسی و بچه‌ها، از معدود دوستان قدیمی‌اش هم بریده بود، ولی لحن نگران پروفسور کنجکاوی‌اش را برانگیخته بود. نوشته بود:

«خواهش می‌کنم بیا. مسائل بی‌نهایت مهمی هست که باید در موردشون حرف بزنیم.»