معرفی و دانلود کتاب پرونده شب توت فرنگی

معرفی کتاب پرونده شب توت فرنگی

قاتلی سریالی در شهر توکیو دست به قتل‌های وحشیانه می‌زند و جنازه‌ها را سلاخی می‌کند. تتسویا هوندا در کتاب پرونده شب توت فرنگی شما را با قاتلی شیطانی آشنا می‌کند که حتی نقشه‌ی کشتن پلیسی را که به دنبال او است، در سر می‌پروراند!

معرفی کتاب پرونده شب توت فرنگی:

در همان صفحات نخست رمان جذاب پرونده شب توت فرنگی (The Silent Dead) جسدی در یکی از مناطق حاشیه‌نشین توکیو پیدا می‌شود که در روکش پلاستیکیِ آبی رنگی پیچیده شده و با طناب آن را بسته‌اند. ستوان ریکو هیمه کاوا به همراه تیمش مسئولیت رسیدگی به این پرونده را بر عهده می‌گیرد. قربانی به شکل بی‌رحمانه‌ای سلاخی شده است و زخم‌های عجیبی روی بدن او وجود دارد. هیچ یک از اعضای تیم نمی‌توانند از چرایی این جنایت سر دربیاورد.

ریکو با استفاده از توانایی‌های خود به پلیس توکیو یاری می‌رساند تا یازده جسد دیگر را که به همان شیوه کشته‌شده‌اند، پیدا کنند. تعدادی از این قربانیان قابل شناسایی نیستند اما آن‌هایی که هویت‌شان مشخص است با هم ارتباطی ندارند. تنها سرنخ قابل توجه، وب سایتی است که شایعاتی در موردش وجود دارد. این وب سایت گاهی اوقات قابل دسترسی است و شب توت فرنگی نامیده می‌شود. در این میان قاتل نیز بیکار ننشسته و به دنبال ریکو است و این امکان وجود دارد که قربانی بعدی ستوان ریکو هیمه باشد!

تتسویا هوندا (Tetsuya Honda) با قلم قدرتمند و توانای خود توانسته است اثری پرتعلیق و جذاب خلق کند که شما تا صفحات پایانی آن را با هیجان همراهی خواهید کرد.

نکوداشت‌های کتاب پرونده شب توت فرنگی:

- ستوان ریکو هیمه کاوا شخصیت قدرتمندی است که نویسنده به ما هدیه می‌دهد، مطمئن باشید این کتاب تأثیر ماندگاری بر روی شما خواهد داشت. (جف سامرز، نویسنده کتاب‌های علمی - تخیلی)

- کتاب پرونده شب توت فرنگی شما را با شیطانی پیچیده و باهوش آشنا می‌کند. این کتاب من را وادار به ورق زدن می‌کند و گوشه‌ی تاریکی از جامعه ژاپن را روشن می‌سازد. (کارا بلک، نویسنده پرفروش)

مطالعه‌ی کتاب پرونده شب توت فرنگی به چه کسانی توصیه می‌شود؟

اگر به ادبیات پلیسی و معمای علاقه دارید، این کتاب را از دست ندهید و خود را میهمان اثری جذاب و هیجان‌انگیز کنید.

در بخشی از کتاب پرونده شب توت فرنگی می‌خوانیم:

که‌کاغذی که روی آن نوشته شده بود «مقر گروه ضربت، مربوط به جسد رهاشده در پارک میزوموتو» روی درِ بزرگ‌ترین اتاق گردهمایی ایستگاه پلیس کامه‌آری چسبانده شده بود.

ریکو با خودش فکر کرد که در واقع جسد بیرون از پارک پیدا شده بود. شاید هم داشت مته به خشخاش می‌گذاشت. روی یکی از صندلی‌های وسط ردیف جلو نشست.

«خب، بیاین شروع کنیم. همگی خبرررر داااررر! تعظیم کنین!»

تمامی سی‌و‌چند نفری که در پرونده درگیر بودند، از جمله افراد گروه تجسس، آن جا حاضر بودند. بازپرس‌ها هم بودند. این یعنی وقت کافی برای تکمیل کردن تجسس خانه‌به‌خانه داشتند و کارشان را تمام کرده بودند.

فرمانده ایستگاه پلیس کامه‌آری، وادا رئیس بخش جنایی و سروان ایمایزومی رئیس واحد ده، روبه‌روی بقیه نشسته بودند. سرپرست هاشیزومه از بخش جنایی هم به این جلسه آمده بود.

گفت: «با گزارش کالبدشکافی شروع می‌کنم. مقتول مذکر، حدوداً سی‌وپنج‌ساله، با قدی حدود صدوهفتادویک سانتی‌متر و وزن هفتاد کیلوگرم. گروه خونی ب. علت مرگ: تشنج در اثر خونریزی شدید از زخمی که در ناحیۀ گردن ایجاد شده. زمان حدودی مرگ: بین هفت بعدازظهر تا ده شب؛ دو روز قبل. بریدگی یه خط صافه که از پایینِ سمت چپ فک شروع می‌شه و تا بالای حنجره ادامه پیدا می‌کنه. عمق ‌بریدگی بین دو‌ و نیم میلی‌متر است. طول زخم، بیست سانتی‌متر. برای ‌بریدن شریان شاهرگ سمت چپ کافی بوده.»

هاشیزومه اَدای ‌بریدن گلو را درآورد.