معرفی و دانلود کتاب پرسه زیر درختان تاغ

معرفی کتاب پرسه زیر درختان تاغ

کتاب پرسه زیر درختان تاغ به قلم على چنگیزى، از مشقت‌های زندگی پسری جوان از یک خانواده معمولی و عشق نافرجام او سخن می‌گوید.

کتاب پرسه زیر درختان تاغ که کاندیدای جوایز مختلفی از جمله کاندیدای بهترین رمان اول جایزه گلشیری، کاندیدای جایزه گام اول، کاندیدای کتاب فصل و کاندیدای بهترین رمان فارسی دهه هشتاد شده است، از طریق چند راوی‌ روایت می‌شود که با فضاهای مشترکی که دارند به هم پیوند خورده و در کنار هم روند کلی داستان را پیش می‌برند.

پرویز از یک خانواده معمولی و مشغول مرمت یک کاروانسرای قدیمی در روستای حاشیه‌ی کویر است. او در یکی از اتاق‌های همان کاروانسرا زندگی می‌کند. تصور کنید در جایی حوالی استان کرمان و سیستان و بلوچستان. خانواده‌ی او در کرمان زندگی می‌کنند و با اینکه سن و سالی از آن‌ها گذشته اما هنوز مستاجرند. پدر پرویز چند سال قبل بر اثر سکته‌ی مغزی زمین‌گیر شده و مسئولیت‌های خانه اکنون بر روی دوش پرویز قرار دارد.

وضعیت دشواری که خانواده او در آن به سر می‌برند و ناامیدی پرویز از آینده‌اش باعث می‌شود تا این فکر به سرش بزند که به امید یافتن عتیقه و اشیای باستانی به حفاری غیر مجاز در کاروانسرا دست بزند. در این میان داستان زنده به گور شدن دختری محلی نیز به این ماجرا اضافه می‌شود.

روند کلی این رمان هنگام ورق زدن آلبوم عکس در پایان کتاب به فرجام منطقی‌اش می‌رسد. پرویز با دیدن عکس دسته جمعی که با هم دوره‌ای‌های دانشگاهش هنگام فارغ‌التحصیلی گرفته بود یاد آن روز می‌افتد و این‌که حاضر نشد لباس مخصوص بپوشد زیرا فکر می‌کرد کار مسخره‌ایست. اما حالا که به عکس نگاه می‌کند، دوستانش اصلاً هم مسخره به نظر نمی‌رسند و حتی فکر می‌کند که آن‌ها در آن لحظه داشتند زندگی می‌کردند و معلوم نیست که پرویز کجای زندگی و کجای زمان بوده است. این نکته‌ی بسیار مهمی است زیرا دلیل ناکامی عشق او با هما نیز در همین موضوع نهفته است که پرویز نمی‌توانسته از زندگی لذت ببرد و همنشینی با او چنگی به دل نمی‌زده.

این کتاب اولین رمان علی چنگیزی نویسنده و منتقد معاصر است. او که متولد مهر ماه سال 1356 در آبادان است که پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه خانواده‌اش به کرمان مهاجرت کرده و زندگی در کرمان و آب و هوای کویری، تأثیر بسیاری بر نوشته‌های او گذاشته است.

او در کتابش از لغات و اصطلاحات محلی مردم ناحیه کویر نیز استفاده است که گیرایی و جذابیت نوشته‌اش را دوچندان کرده. از نظر محتوا نیز موضوعات مهمی همچون میراث گذشتگان، عادات زندگی روزمره مردم مناطق کویر، فشار گذشته بر زندگی کنونی مردم و تاثیرپذیری از جغرافیا را مطرح می‌کند.

در بخشی از کتاب پرسه زیر درختان تاغ می‌خوانیم:

نمى‌شد بگویم حرفِ بى‌ربط مى‌زند. دستِ کم تا این سنى که رسیده‌ام از صد نفر نقل این جریان را شنیده‌ام و خودم هم به چشم خودم دیده‌ام و با گوشت و پوستم حسش کرده‌ام که یکى از همین زن‌ها عاشق یک آدم یک‌لاقبا شده و دیده‌ام چه جور دوتایى جان‌شان براى هم در مى‌رفته و دیده‌ام که به هم نرسیده‌اند. پسره پا به پایم مى‌آمد و چرخ‌دستى را همراهم هُل مى‌داد. گفت: «باورت نمى‌شود، نه؟»

گفتم: «چرا باورم نمى‌شود؟» آن وقت جریان خودم و زنم را این جور واسه‌اش تعریف کردم: «مگر جریان من و زنم را نمى‌دانى! من هم عاشق یکى از همین دخترها شدم و حتا باهاش ازدواج کردم. مى‌خواهم بگویم به هم رسیدیم، اما یک دفعه دختره را که زن من شده بود از این شهر بردند. بردندش یک جایى که مى‌دانم کجاست. یعنى اولش نمى‌دانستم اما یک بار از آن‌جا برایم نامه داد و فهمیدم جایش کجاست. نامه‌اش هم الان همراهم است. دادم غلام برایم نامه را خواند. تو نامه نوشته که منتظرم مى‌ماند تا بروم پیشش و نوشته که دلش را براى همیشه برده‌ام و از این حرف‌ها خیلى واسه‌ام زده.» و هیچ هم واسه‌اش چاخان پاخان نکردم.

پسره، از بس چرخ‌دستى سنگین بود، دو تا هُل نداده به نفس‌ نفس افتاد. هن زد و گفت: «مى‌فهمم.»

گفتم: «اگر یک پول ‌و پله‌اى گیرم بیاید مى‌روم پیشش. نشانى‌اش را بهم داده. دستم پُر بشود، مى‌روم. دست خالى فقط به درد تو سر زدن مى‌خورد.»

نامه را از جیبم درآوردم و نشانش دادم. پسره نامه را که یک کاغذ چرک بود و خیلى هم پوسیده بود و نزدیک بود تاروپودش از هم وا برود و جر بخورد ازم گرفت و سرسرى به نوشته‌هاش نگاه انداخت. گمانم او هم مثل من خواندن و نوشتن بلد نبود.

فهرست مطالب کتاب

پرویز
غلام
استوارغفورى
کل‌حسن
جعفرى
سالار
پرویز
جعفرى
استوارغفورى
پرویز
ماه‌منیر
مراد
فرید
قنبرى
سهرابى
سارا
فرید
غلام
پرویز
پرویز
مراد
غلام
ماه‌منیر
غلام
پرویز
مراد
پرویز
مراد
پرویز
استوارغفورى
جعفرى
جعفرى
پرویز