معرفی و دانلود کتاب وابسته
برای دانلود قانونی کتاب وابسته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وابسته
کتاب وابسته نوشتهی بیرگیت فاندربکه داستان زندگی زنی را روایت میکند که از کودکی تا بزرگسالی، زیستن در دو دنیای متفاوت را تجربه کرده است؛ دنیای تاریک آلمان شرقی و جهان پرزرق و برق و مصرفگرای آلمان غربی. این زن در ارتباط با دخترش، در لحظههای مختلفی خاطرات گذشته را به یاد میآورد و به این شکل ما را از سیر شکلگیری بینش خود نسبت به زندگی آگاه میکند.
دربارهی کتاب وابسته
بیرگیت فاندربکه (Birgit Vanderbeke) کتاب وابسته را با شرح یک مزاحمت تلفنی کوتاه و واگویههای زنی دربارهی نگاههای کنجکاو دیگران و نامههای دریافتی مشکوکش آغاز میکند. زنی نگران که مثل بازیگری روی صحنهی نمایش تمام مدت سنگینی نگاه دیگران را احساس میکند، شخصیت اصلی داستان است. این زن که به تازگی از مرز چهلسالگی عبور کرده، با هر تلنگری در رابطهاش با دخترش، سیمی، به خاطرات کودکی خود نقب میزند.
قهرمان رمان وابسته، زنی است است که کودکیاش را در دنیای تاریک آلمان شرقیِ بعد از جنگ جهانی دوم گذرانده است، اما پس از اینکه به همراه خانواده به آلمان غربی مهاجرت کرد، در مواجهه با دنیای تازهی پرزرق و برق، کمکم فهمید باید مثل دیگران به آزادی، پول و ماشینهای یکهتاز ایمان بیاورد. با تمام اینها دخترک در درون خود علیه تمام چیزهایی که اطرافیانش به آن ایمان داشتند، طغیان میکند و در تمام طول زندگی این ضدیت با پول و موفقیت را ادامه میدهد. او بهعنوان راوی کتاب وابسته، مثل دوربینی دقیق و جزئینگر سیر زندگی خانوادگیاش را از آلمان شرقی تا آلمان غربی رصد میکند، در مواجهه با ارزشهای مصرفگرایانه با تأمل مینگرد و با شورش علیه این باورها راهی متمایز برای زندگیاش برمیگزیند.
بیرگیت فاندربکه، نویسندهی کتاب وابسته، صدای منحصربهفرد خود را پیدا کرده و به خوبی آن را در نثر و روایتش بروز داده است. او با نگاهی ساده و کودکانه و نثری موجز به روایت داستان میپردازد و در خلال داستانسرایی، دغدغههای فکریاش را نیز ابراز میکند. این نویسندهی برجستهی آلمانی در رمان وابسته، ذرهبین خود را بر موضوعات پرچالش سیاست و سرمایهداری انداخته و از تغییر هویت، افول ارزشها، مصرفگرایی و اضمحلال دنیا سخن میگوید.
او در این داستان، آلمان غربی دهههای 1970 و 1980 میلادی را به تصویر میکشد و در خلال داستانگویی، پای پرسشهای بنیادین زندگی را به میان میآورد تا مخاطب را به جستجوی پاسخی برای پرسشهای «چگونه باید زیست؟» و «در این زندگی به چه چیزی باید ایمان داشت؟» وادارد. اگرچه بیرگیت فاندربکه در داستانهایش و از جمله کتاب وابسته به موضوعاتی میپردازد که اغلب حول مسائل فلسفی، اجتماعی و دغدغههای جامعهشناسانه میگردند اما او این موضوعات را به شکلی صادقانه، طنازانه و گاهی کنایهآمیز در دل داستان پرورش میدهد. به این ترتیب روایت خود را با نگاهی سادهدلانه و در عین حال عمیق و گزنده پیش روی مخاطب میگذارد، بیآنکه سرگرمکنندگی داستان را فدای پیام دادن و سخن گفتن از ارزشها کند.
گفتنیست که این رمان خواندنی و تأملبرانگیز با تلاش فرهاد بازیان و منوچهر اسماعیلزاده به فارسی ترجمه شده و انتشارات هنوز برای چاپ و نشر آن اقدام کرده است.
کتاب وابسته برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به خواندن رمانهای اجتماعی علاقه دارید و میخواهید روابط انسانی را از نگاه پرهراس و عاطفی زنی ببینید که روزگاری سرشار از تجربههای متفاوت را پشت سر گذاشته است، شما را به خواندن این رمان دعوت میکنیم.
در بخشی از کتاب وابسته میخوانیم
پشت در پستچی با پاکتی در دستش ایستاده بود. پستچیها اکثراً بیصبرند و در واقع باید هم اینطور باشند؛ چون راهشان را کامیون و سطلهای آشغال خیابان و موانعی دیگر از این نوع مسدود میکنند. وقتی هم که بستهها را به موقع نرسانند، اخراج میشوند؛ چون شرکتشان در رقابت با شرکتهای دیگر است و این تأخیر به ضررشان تمام خواهد شد. پاکت را گرفتم و به پستچی پنج مارک انعام دادم که لااقل مبلغی برای زمان بازنشستگیاش پسانداز کرده باشد.
کاش لااقل در این هوا با ماشین آمده باشد، نه با دوچرخه.
سرژ در زمان دانشجویی با دوچرخهاش برای یک شرکت پست با قدمتی هفتادساله کار میکرد و همیشه وقتی راجعبه آن شرکت و صاحب هفتادسالهاش صحبت میکرد از عصبانیت چشمهایش سیاه میشدند. میتوانستم عصبانیت و چشمان سیاه سرژ را وقتی تمام شهر را برای پیدا کردن آدرس و بدون حتی پنج مارک انعام میپیمود، تصور کنم.
به قول سرژ آدمهایی که دو سال بعد از حضورش در مدرسۀ عالی موسیقی چپچپ نگاهش میکردند که چرا به جای شرکت در اعتصابات به نفع طبقۀ کارگر و علیه نظام آموزشی دانشگاهها، سر کلاس حاضر شده، پس از دو سال راجعبه اصلاح نظام اقتصادی در هزارۀ سوم کلاس گذاشتند و اینکه چه لباسی مخصوص چه کاری باید باشد. همین افراد رئیس هم که شدند دوباره به سرژ چپچپ نگاه کردند؛ مثل یک احمق؛ چراکه به جای ترک تحصیل کماکان به مدرسۀ عالی موسیقی رفته بود. در واقع برای آنها فقط کار ارزش داشت: مثل لوکوموتیو پشت میزتحریر نشستن و جواب تلفن را دادن. لااقل سرژ آن زمان به جای نشستن پشت میز روی دوچرخه رکاب زده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وابسته |
نویسنده | بیرگیت فاندربکه |
مترجم | فرهاد بازیان، منوچهر اسماعیل زاده |
ناشر چاپی | انتشارات هنوز |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 110 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6047-26-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی، کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |