معرفی و دانلود کتاب نترس قلب من
برای دانلود قانونی کتاب نترس قلب من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نترس قلب من
کتاب نترس قلب من نوشتۀ احمد باتمان از پرفروشترین رمانهای ترکیه، به روایت داستان دلدادگی جوانی به نام بوراک که در کودکی پدرش را از دست داده و مادرش نیز آنها را ترک کرده میپردازد.
گاهی دستی زندگیتان را لمس میکند و دیگر هیچ چیز مثل فبل نمیشود. انسانها خیلی دیر متوجه زنده بودنشان میشوند. این درک با یک شکست و یا با یک از دست دادن آغاز میشود. با این که نمیخواهند از حرف عقل سر باز زنند ولی باز لحظهای به سمت صدای قلبشان کشیده میشوند. اما عقل دوباره آنها را باز میدارد چرا که بزدل اصلی عقل انسان است.
ترس قلب نیز از این ناشی میشود که نتوانسته بر عقل چیره شود. اگر کودک میماندید همواره عاشق بودید؛ زیرا در آن دوره قلبتان توجهی به عقل ندارد. بزرگتر که میشوید عشق را فراموش میکنید، عقل وارد میدان میشود و پای حساب کتاب به ماجرا باز میشود.
با بزرگتر شدن از کوچکترین ناراحتی و دلخوری میترسید و دیگر صدای قلبتان را نمیشنوید. به قلب فرصتی دوباره باید داد چرا که قلبی که ترسوست هیچ گاه طعم خوش عشق را نمیچشد و در اصل زندگی بدون عشق، زندگی نیست.
احمد باتمان (Ahmet Batman) در کتاب هایش از جمله نترس قلب من (Korkma kalbim) از شیوه بسیار صمیمی و ساده استفاده میکند. در رسانهها نیز این نویسنده جزو هنرمندانی است که بیش از سایرین تعقیب کننده دارد و بسیاری از نوشتههای او در رسانهها و از سوی افراد در رسانههای اجتماعی باز نشر میشود.
او نویسنده کتابهای «قهوه سرد» «خواب صبحگاهی» و «از ما بگو» نیز هست. اولین کتاب وی «قهوه سرد» در سال 2013 منتشر شد که از طرف جوانان بسیار پسندیده شد و جزو پر فروشترین کتابهای ترکیه بود و از سوی رسانهها نیز نقدهای مثبت بسیاری دریافت کرد.
تمامی کتابهای وی در مورد عشق است و در سال 2014 پس از انتشار کتاب «از ما بگو» رکورد فروش کتاب در ترکیه را شکست.
در بخشی از کتاب نترس قلب من میخوانیم:
آن شب تا صبح دعا کردم. تمام عمرم از کلمه «مراقبتهای ویژه» متنفر بودم. این مراقبتهای ویژه دیگر نباید مرا شکست میداد. همان طور که در راهرو منتظر بودم آن لحظه شوم دوباره ذهنم را در بر گرفت... بورا دوازده ساله بود و من هم چهارده سال داشتم. برای تماشای مسابقهای رفته بودیم که پدرم داور آن بود. پدرم سوت یک پنالتی را زده بود، تماشاگران، پدرم را به باد فحش و ناسزا گرفته بودند.
علاوه بر این وقتی اول کارت زرد و بعد کارت قرمزش را بیرون آورد این فحشها بیشتر و بدتر هم شده بودند؛ اما پدرم محکم ایستاده بود. چیزی نمیشنید آن روز اولین بار بود که برای تماشای مسابقه پدرم رفته بودیم.
بعد از تمام شدن بازی هر سه به راه افتادیم. ناگهان گروهی از طرفداران تعصبی جلوی راهمان سبز شدند. به پدرم حمله کردند و به شدت او را کتک زدند. بعضی از آنها داد میزدند «بگیر این هم پنالتی» و با چوبی که در دست داشتند به شدت او را میزدند، بعضی از آنها هم پدرم را که بر روی زمین افتاده بود را با لگد میزدند.
نه من و نه بورا هیچ کدام نتوانستیم جلویشان را بگیریم، از گریه هلاک شده بودیم که پلیس و بعد هم آمبولانس از راه رسید. پدرم یک ماه در بخش مراقبتهای ویژه ماند و بعد هم از بین ما رفت، تنها به خاطر یک پنالتی. آن روز از فوتبال متنفر شدم. لباس تیم مورد علاقهام را زیر تختم انداختم. تنها سوتها و کارتهای پدرم برایم باقی مانده بود. هیچ وقت آن روزها را فراموش نکردم. همانطور که در راهروی بیمارستان منتظر نشسته بودم خوابم برده بود، شاید هم دوباره از هوش رفته بودم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نترس قلب من |
نویسنده | احمد باتمان |
مترجم | امیر هنرمند |
ناشر چاپی | موسسه فرهنگی آرمان رشد |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 199 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8693-72-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |
وقتی این جمله رو خوندم مو به تنم سیخ شد
خیلی جالبه که بوراک عشقش رو پیدا کرد و واقعا دارم از خوندنش لذت میبرم
نویسندهی این کتاب خیلی جذاب خواننده رو به دنبال حوادث میکشونه و باعث میشه خواننده تمام احساسات رو درک کنن اعم از عشق و مریضی و تنهایی خوندن این کتاب رو به همه رمان دوستا میشه پیشنهاد میکنم گفت یه جورایی کتاب انگیزشیای هم هست و ازمون میخواد تو هر شرایطی دست از تلاش برنداریم.