معرفی و دانلود کتاب ناطور شب
برای دانلود قانونی کتاب ناطور شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ناطور شب
لوییز اردریک کتاب ناطور شب را با الهام از زندگی فوقالعادهی پدربزرگ خود نوشته است، مردی که بهعنوان یک نگهبان شب کار میکرد و مبارزه با سلب مالکیت بومیان آمریکایی (سرخپوستان) را از روستایی در داکوتای شمالی تا واشنگتن دی. سی. پیش برد. اردریک در این اثر، عشق و مرگ را به تصویر میکشد و با نثر ظریف و طنز پنهان خود، عمیقترین احساسات را به نمایش میگذارد. این کتاب پرفروش نیویرکتایمز، جوایز زیادی را به خود اختصاص داده که از آن جمله میتوان به جایزهی کتاب سال پولیتزر و واشنگتنپست اشاره کرد.
دربارهی کتاب ناطور شب
داستانی دربارهی مبارزه، عشق و مرگ! لوییز اردریک (Louise Erdrich) با نوشتن کتاب ناطور شب (The Night Watchman)، دنیایی تخیلی و شخصیتهایی جذاب و بهیادماندنی را خلق کرده است. شخصیتهایی که مجبورند با پستترین و والاترین انگیزههای طبیعت انسان دستوپنجه نرم کنند. اردریک عشقها و زندگیها، آرزوها و جاهطلبیهای این شخصیتها را با شفقت، شوخطبعی و هوشمندی به تصویر کشیده و یک اثر باشکوه و ماندگار در ادبیات داستانی آمریکا خلق کرده است که از نظر فرهنگی برای بومیان این قاره، گنجینهای ارزشمند محسوب میشود.
لوییز اردریک داستان کتاب خود را با معرفی شخصیت اصلی به نام توماس وازهشک آغاز میکند؛ کسی که در یک کارخانهی جواهرسازی اولین کارخانهی واقعشده در نزدیکی منطقهی حفاظتشدهی کوه لاکپشتی در روستایی در داکوتای شمالی نگهبان شب است. او همچنین یک عضو فعال شورای چیپوا بهشمار میرود؛ این شورا و اعضای آن، در پی سر در آوردن از یک لایحهی جدید هستند که به صحن کنگرهی ایالات متحده راه پیدا کرده، لایحهای به نام «انقراض». سال 1953 میلادی است و توماس و سایر اعضای شورا میدانند که این لایحه برای آزادی سرخپوستها و در واقع به نفعشان نیست. اما دولت چگونه میتواند پیمانهایی را که با حسن نیت با بومیان آمریکا منعقد شدهاند، کنار بگذارد؟!
شخصیت دیگری که در کتاب ناطور شب با او آشنا میشوید، دختری بهنام پیکسی است. پیکسی پارانتو از زمان فارغالتحصیلی از دبیرستان، اصرار دارد که همه او را پاتریس صدا بزنند. برخلاف بسیاری از دختران، پاتریس، هیچ تمایلی ندارد که زندگی خود را صرف شوهرداری و بچهداری کند. او در کارخانهی بلبرینگسازی مشغول به کار است و دستمزدش بهسختی کفاف مخارج زندگی و حمایت از مادر و برادرش را میدهد. پیکسی پدری هم دارد که الکلی است و گاهگاهی سری به خانه میزند، همسر و فرزندانش را حسابی میترساند و بهزور از آنها پول میگیرد.
خواهر بزرگتر و محبوب پاتریس (پیکسی)، ورا نام دارد که به شهر بزرگ مینیاپولیس نقل مکان کرده و پیکسی برای اینکه بتواند دوباره او را ببیند، به هر یک پنی از پولش احتیاج دارد! چند ماه است که از وراهیچ خبری نیست و ممکن است گم شده باشد. این احتمالات با شایعهی بچهدار شدن پیکسی هم پیوند خورده است و حالا پاتریس که مصمم شده ورا و فرزندش را پیدا کند، سفر سرنوشتسازی را به مینهسوتا آغاز میکند؛ سفری که او را بهشکلی غیرمنتظره با خشونت آشنا میکند و زندگیاش را به خطر میاندازد!
لوییز اردریک در ادامهی کتاب ناطور شب با شرح اتفاقات ناگواری که برای پاتریس رخ میدهند به شیوهای هنرمندانه، رمانی جذاب و رمزآلود را برای خوانندگان خلق کرده است. سعید کلاتی کتاب ناطور شب را به فارسی برگردانده و انتشارات کامک آن را منتشر و روانهی بازار کتاب کرده است.
جوایز و افتخارات کتاب ناطور شب
- پرفروشترین نیویورکتایمز
- برندهی جایزهی کتاب داستانی سال پولیتزر (2021)
- نامزد جایزهی ادبی صلح دیتون -(2021)
- نامزد جایزهی بهترین کتاب رمان مینهسوتا (2021)
- بهترین کتاب واشینگتنپست
نکوداشتهای کتاب ناطور شب
- کتاب نگهبان شب لوییز اردریک حتی برای این نویسندهی کارکشته نیز دستاوردی بینظیر است... اردریک، درست مانند پدربزرگش، مدافع و پیشروی زندگی مردمش است. اطلاعات دقیق او از جهان بومیان آمریکا در برخورد با جهان سفیدپوست و مطالعهی بیش از دهها کتاب به او این امکان را داده است که یک تاریخ متناوب و درخشان را بسازد. (مجلهی اُپرا)
- اردریک با نثری قدرتمند و ظریف، شخصیتهایی را به تصویر میکشد که عمیقاً با یکدیگر ارتباط دارند؛ ممکن است فقیر باشند، اما عشقی عمیق نسبت به خانواده، مردم و زمین دارند. (پتی رول)
- هیچکس نمیتواند قلب شما را در یک کتاب - گاهی حتی در یک پاراگراف - کاملاً مانند لوییز اردریک بشکند و آن را با نور پر کند... او دوباره این کار را در کتاب جدیدش انجام داده است... این کتاب زیبا نوشته شده است، عمیقاً انسانی... توصیفات اردریک از پیوندهای ازدواج و خانواده یکی از بزرگترین نقاط قوت داستان او است. او تمام محبت، تمسخر، درد و بخشش لازم برای حفظ یک خانواده را به تصویر کشیده است. (تامپا بی. تایمز)
- جدیدترین رمان اردریک درخشان و هیجانانگیز است. (بوستون گلوب)
- زیباترین چیزی که در مورد کتاب وجود دارد این است که چگونه پیوندهای خانوادگی، وابستگی شدید آنها به یکدیگر، هر چند نزدیک یا دور، زنده یا مرده، در رفتار شخصیتها نمود پیدا میکند. (Minneapolis Star-Tribune)
- اردریک، برندهی جایزهی ملی کتاب، یکبار دیگر از مهارتهای داستانسرایی قابل توجه خود برای روشن کردن مبارزات نسلهای بومی برای حفظ هویت فرهنگی و پیوندشان با سرزمین پرده برداشته است. (مجلهی کتابخانه)
کتاب ناطور شب برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به ادبیات داستانی معاصر آمریکا علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم مطالعهی این رمان خارقالعاده را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب ناطور شب میخوانیم
پیکسی کمی سیمان درون فرورفتگی داخل یک جواهر ریخت و بعد آن را روی قطعهای سوار کرد. دوروبر جواهر آمادهشده را تمیز کرد و آن را بر چاک ریز روی دستگاه متهزنی قرار داد. وقتی عصبانی بود، همهی کارها را عالی انجام میداد. چشمهایش متمرکز، افکارش محدود و تنفسش کُند میشد. از کودکی، بهخاطر چشمهای رو به بالا برگشتهاش، اسم مستعار پیکسی رویش مانده بود. از بعد از اتمام درسش در دبیرستان سعی کرده بود همه را عادت دهد او را پاتریس صدا کنند. نه پَتسی، نه پَتی، نه پَت؛ اما حتی صمیمیترین دوستش هم او را پاتریس صدا نمیزد و حالا صمیمیترین دوستش درست کنارش نشسته بود و او هم داشت جواهرات را روی قطعات کوچک تمامنشدنی قرار میداد. او به فِرزی پاتریس نبود، اما از نظر سرعت در میان باقی زنها و دخترهای شاغل در آن کارخانه، نفر دوم بود. بهجز صدای ضعیف دستگاهها، صدایی در آن سالن بزرگ به گوش نمیرسید. ضربان قلب پاتریس کُند شد. نه، او یک پری نبود، هرچند جثهاش کوچک بود و دیگران واویاژیانگوزی صدایش میکردند، که ترجمهاش میشد بانمک. پاتریس بانمک نبود.
پاتریس یک شغل داشت. پاتریس فراتر از اتفاقات پیشپاافتاده بود، مثل داستانی که باکی دووال و دوستانش دربارهی بردن او به ناکجاآباد برای دیگران تعریف میکردند و به همه میگفتند که او چقدر مشتاق بود کاری که قبلاً نکرده بود را انجام دهد. و حالا او داشت به باکی نگاه میکرد. نه اینکه خود را بهخاطر بلایی که سر صورت باکی آمده بود سرزنش کند. پاتریس از اینجور عادتها نداشت. او همچنین به لک استفراغ قهوهایرنگ ناشی از عیاشی پدرش روی پیراهنی، که او در آشپزخانه رها کرده بود تا خشک شود، اهمیتی نمیداد. پدرش وقتی در خانه بود، غرولند میکرد، روی زمین تف میکرد، مردمآزاری میکرد، گریه میکرد، برادر کوچکتر پیکسی، پوکی، را تهدید میکرد و به پیکسی بهخاطر یک دلار، نه بیستوپنج سنت، نه ده سنت، التماس میکرد. حتی یک سکهی ده سنتی ناقابل؟ پدرش سعی کرده بود با انگشتانش او را نیشگون بگیرد، اما انگشتانش به هم نرسیده بودند. نه، او دیگر آن پیکسیای که چاقوی پدرش را پنهان کرده و به مادرش کمک کرده بود تا پدر را، درون ملحفه، کشانکشان تا تخت ببرند، تا او آنقدر آنجا بخوابد که سم کمکم از بدنش بیرون برود، نبود.
فهرست مطالب کتاب
لوییز اردریک – Louise Erdrich
یادداشت نویسنده
سپتامبر 1953 - کارخانهی بلبرینگهای جواهرنشان کوه لاکپشت
نان آغشته به چربی خوک
نگهبان
چادر پوستی
سه مرد
مربی بوکس
نوکو
زمین آبگرفته
پسر جاگی
مرخصیهای ولنتاین
پوکُنها
عطر
اتو
صندوق میوه
یک صندلی در قطار
یک لایحه
کی؟
شوخی سرخپوستی
کی؟
پرچمها
لوگ جَم 26
اصلاح وقت بیداری
موش آبی پیر
واترجک
هوکِ چپ
لوئیز پایپستون
آیاس
لالهی آهنی
زیبای جنگل
زن معمولی و باک خالی
مُبَلِّغها
سرآغاز
گدای معبد
خروس وحشی
آرتور وی. واتکینز
خنک دلچسب
چنبره
کرکرههای فلزی
X = ؟
خوابهای دوقلو
پا-وای ستارهای
دردْ نام او شد
مراسم بازگشت به خانه
بوش دنس
کاهانباشت
شَتَلَق
لوزهها
نامهای به دانشگاه مینهسوتا
تحصیلکردهی چیپوایی
آنچه او نیاز داشت
زمستان پیرمرد
قنداق چوبی
نبرد دستهجمعی
سفر دو روزه
بوکس برای کسب حاکمیت
ترفیع
ایدت، سگ روانی
مرد گرسنه
خبر خوب خبر بد
پرواز بر فراز برف
تلهها
ز گهواره تا گور
ناطور شب
اولین شبِ نگهبانی
دومین شبِ نگهبانی
سومین شب نگهبانی
روشنایی روز
دو ماه
سوپ سال جدید
اسمها
الناث و ورنون
پرندهی شب
یو. اس. آی. اس
دونده
پاهای میسیونری
دستگاه چاپ جدید
دعا برای 1954
نمیتوانید ارواح سرخپوستها را همگون کنید
کلارک کنت
چهارخانه
لامانیتها
نقشهی خداوند
کمیته
استخوانی
سفر
چشمان شاهین
فسخ معاهدات فدرال و وعدههای دادهشده به برخی قبایل سرخپوستها
راهِ خانه
اگر
توسکا
سالزبوری
دریاچه، چاه، جیرجیرکهای آوازهخوان در علفزار
سقف
لذت بیشتر
جغدها
جمجمهی خرس روی درخت به رنگ سرخ و رو به شرق بود
ارواح دستگاه کپی
اَ تَ سانتی
رودریک
توماس
مؤخره - نامههای پدربزرگم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ناطور شب |
نویسنده | لوییز اردریک |
مترجم | سعید کلاتی |
ناشر چاپی | انتشارات کامک |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 483 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-94430-8-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی خارجی |