معرفی و دانلود کتاب من تپهام
برای دانلود قانونی کتاب من تپهام و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب من تپهام
دوران تغییر و تحول فرا رسیده، دوران کودکی به پایان آمده و موجود ناشناختهای بهنام نوجوانی در دختر رخنه میکند؛ دورانی که علیرغم تمام چالشها، زیباترین روزهای زندگی او را رقم خواهد زد. کتاب من تپهام داستانی در ژانر بلوغ است که سرگشتگیها و تناقضات درونی دختری در آستانهی نوجوانی را بازگو میکند. فریدریکه کرتسن خاطرات 13 تا 18 سالگیاش را با چاشنی طنز و زبانی صمیمی، خودنگاری کرده و میکوشد تا مخاطبان را با سردرگمیهای یک نوجوان آشنا سازد.
دربارهی کتاب من تپهام
نمیدانیم به یک فرد هنگام ورود به دوران نوجوانی که 7-8 سال هم ادامه دارد باید تبریک بگوییم یا تسلیت. این گروه سنی بههمان اندازه که آدم را با پدیدههای حیرتآوری مثل «عاشق شدن» مواجه میکند، آزاردهنده نیز هست. خاطرات نوجوانیِ اغلب ما پر از وقایعی است که حالا از بازگویی و حتی به یاد آوردن آنها خجالت میکشیم. ترجیح میدهیم عکسهایمان از دوران بلوغ را در داغترین نقطهی شومینه مدفون کنیم تا خاکستر شوند و دیگر چشم کسی به آنها نیفتد؛ اما به هرحال این دوره نیز بخشی از زندگی ماست و چه بخواهیم چه نخواهیم، باید مسئولیت آن را بپذیریم. کتاب من تپهام (Ich bin ein Hügel) خوشبختانه نویسندهی مسئولیتپذیری دارد: فریدریکه کرتسن. این خانم که بیشتر از 50 سال از دوران بلوغش میگذرد، خاطرات دوران نوجوانی و احساساتی را که آن زمان تجربه کرده در قالب داستان روایت میکند.
همهچیز از «بدن» آغاز میشود؛ بهخصوص اگر مثل فریدریکه کرتسن (Friederike Kretzen) دختر باشید. تغییرات هورمونی که از همان 12-13 سالگی آغاز میشوند، تازه ابتدای مسیر تبدیل شدن از «دختربچه» به یک «زن» هستند. تمام زنان، این دوران عجیب و غریب را بهیاد دارند و هیچگاه فراموش نمیکنند. در این سالها، تغییرات در اندامهای بدن، حساسیتهای جدید مزاجی و هزار چالش دیگر همچون قوم مغول به تن و روان آدم یورش میآورند و بدتر از همه این است که دیگران چندان همدلی و درکی از این وضعیت ندارند؛ یک نمونه از این عدم درک را میتوانیم در رفتار همسایهی فریدریکه کرتسن ببینیم. این همسایه که گویا قصدی جز آزار و اذیت ندارد، هر روز دختر نوجوانی را که در حساسترین سنین رشد است، با صفت «چاق» صدا میزند. این موضوع برای دختر فشار روانی سنگینی به همراه دارد و او را بهسمت غذا نخوردن هدایت میکند. کتاب من تپهام رفتارهای یک نوجوان را بهخوبی توصیف میکند؛ مثل رفتار او با مادرش که چندان خوب نیست و همیشه با همدیگر بر سر هر چیزی، بحث و اختلافنظر دارند.
نوجوانی سن بلاتکلیفی است. نه مثل یک بزرگسال، استقلال عقیده و نظرات فرد به رسمیت شناخته میشوند و نه مثل یک کودک، مسئولیت خطاهایش را بهعهده میگیرند. دیگران از آدم توقع دارند مقالهی «خاستگاه خانواده» از فردریش انگلس را بخواند و بفهمد، اما دربارهی ساعت خواب و بیداریاش تصمیم نگیرد و این کار را به مادر و پدرش بسپارد! چنین وضعیتی اصلاً منطقی نیست. فریدریکه کرتسن نیز به همین موضوع متعرض است و اصلاً دوست ندارد که مادرش به اجبار به او غذا بخوراند یا از لباسهایش انتقاد کند!
کتاب من تپهام بیشتر از اینکه به مشکلات اجتماعی که یک نوجوان با آنها دست و پنجه نرم میکند بپردازد، به کشفیات درونی و سرگشتگیهای ذهنی نویسنده میپردازد. (البته اینکه داستان در کشور سوئیس میگذرد و مردم این سرزمین کلاً چالش و آسیب اجتماعی خاصی ندارند هم در این امر بیتأثیر نیست.) هر چه فصلهای کتاب جلو میرود، خوانندگان با روند دگردیسی و تغییرات درونی و روانی دختر نوجوان بیشتر آشنا میشوند. خشمی که او نسبت به مادرش دارد بهمرور کم و احساسی ناشناختهای که هنگام دیدن «کلاوس» در درونش میجوشد، برایش روشن و آشکار میشود. اواخر دوران نوجوانی، برای دختر داستان من تپهام، برابر است با خودشناسی؛ یعنی زمانی که او متوجه میشود ایدهآلش برای زندگی چیست و دوست دارد چگونه فکر کند. شاید از همان روزها بود که فریدریکه کرتسن تصمیم گرفت نویسنده شود و داستان خودنگارانهی من تپهام را براساس زندگی و خاطرات خود، خلق کند.
کتاب من تپهام با ترجمهی عباسعلی صالحی در انتشارا لگا منتشر شده است.
کتاب من تپهام برای چه کسانی مناسب است؟
اگر هنوز به سن نوجوانی نرسیدهاید و میخواهید بدانید چه چیزی در انتظارتان است، این کتاب شما را با آیندهای که بهزودی بهسراغتان میآید، آشنا میکند. اگر نوجوان هستید و روزانه به هزار موضوع فکر میکنید و دهها کار انجام میدهید که دوست ندارید کسی از آنها با خبر شود، احتمالاً میتوانید با فریدریکه کرتسن همذاتپنداری کنید. اگر هم سن و سالی از شما گذشته و بالای 20 سال سن دارید، کتاب من تپهام، هم شما به یاد روزگار نوجوانیتان میاندازد، هم کمک میکند که در آینده با فرزند احتمالی خود وقتی که به سن نوجوانی رسید، بهتر برخورد کنید.
در بخشی از کتاب من تپهام میخوانیم
هر پنجشنبه، صبح زود، بههمراه دخترخالههایم از کلیسا به راه میافتادم. هنوز توی اتوبوس ننشسته بودیم که دوروبَرمان پر از یاوهگویی میشد. از هر طرفمان کسی چیزی میگفت. ما آویخته به اعصابِ مادرانِ برافروختهمان بودیم و دستوپا میزدیم. آه از این اندام عصبی بچهگانهمان. چندان راه دوری را پشتسر نگذاشته بودیم که دوباره در حیاطِ مدرسهای روستایی پیادهمان میکردند. بلافاصله سبزهها شروع به حرفزدن میکردند، همینطور برگها، بیشۀ انبوه پایانی نداشت. اینطور بود که ما در فضای بیرون، در حاشیۀ شهر، دوباره بخشی از اعصاب خشمآلودتری میشدیم. در این فاصله به اعصاب خُردمان غذایی دادند، چون شیرینیِ شکر مثل غذای اعصاب بهحساب میآمد همراه با دمکردۀ نعنایِ خیلی شیرین و همینطور با چند حبه قند. غذایی که با زنبورهای سرخ تقسیم کردیم و با ترس از مرگ، زنبورهای سرخ بدشان نمیآمد گلویمان را بگزند، ما هم آنها را ببلعیم. آنها بدشان نمیآمد زبان، حلق و شُشهایمان را در حریرۀ شیرین بگزند. این ترس بدتر از ترسیدن از خانمهای دستیارِ کشیش بود که گذران روز را زیر نظر داشتند و پایینرفتنِ حریرۀ شیرین را از گلویمان.
ما بچهها سرِ میزهای دراز، مثل زنبور وزوز میکردیم، زنبورهای سرخ را از دهانمان تُف میکردیم و از ترسمان به زنبورها نگاه نمیکردیم، ترسی که زنبورهای سرخ ممکن نبود ببینند. حتی وقتی دیگر مدت زیادی میگذشت که گرسنه نبودیم و حس خفگی داشتیم، آواز میخواندیم: گرسنهایم، گرسنهایم، گرسنهایم. اما خانمهای کشیش میخواستند اینطوری باشد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب من تپهام |
نویسنده | فریدریکه کرتسن |
مترجم | عباسعلی صالحی |
ناشر چاپی | نشر لگا |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 166 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7668-64-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی، کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |