معرفی و دانلود کتاب مشعل سنگین
برای دانلود قانونی کتاب مشعل سنگین و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مشعل سنگین
یک لیوان شکلات داغ! باور کردنی نیست. بالاخره فرصت پیدا کرد تا نوشیدنیاش را بنوشد و به درد بیماران و شیفتهای شبانهروزی فکر نکند. البته او پرستار است و مگر میتواند رنج انسانها را فراموش کند؟ کتاب مشعل سنگین نوشتهی شیلا مک کی راسل ما را با دختر اشرافزادهای بهنام سوزان آشنا میکند که پرستار شده و حالا سختی کار و دشواری زندگی پرستاران را برای ما شرح میدهد تا با این قشر ایثارگر و مفید، آشنا شویم.
دربارهی کتاب مشعل سنگین
اوضاع خیلی بدتر از چیزی است که سوزان تصورش را میکرد. انتظار نداشت پرستار شدن، بیشتر از اینکه به یک شغل جذاب و دوستداشتنی شبیه باشد، او را به یاد کار کردن در معدن بیندازد. او امیدوار بود که شرایط بیمارستان و پرستاری کردن از بیماران، همانند اتفاقاتی باشد که در فیلم سرگذشت ادیث کاول رخ میدهند، اما محیط واقعی بیمارستان او را از خواب و خیال شیرینی که در آن پرواز میکرد، پایین کشید. حالا سوزان روبهروی مدیر پرستاران نشسته و به پرسشِ: «مطمئنی میخواهی پرستار شوی؟» پاسخ میدهد. سوزان دربارهی بیماران مبتلا به ویروسهای قابل انتقال و رسیدگی به مراجعانی که تمام بدنشان را عفونت و چرک فرا گرفته، چیزی نمیداند و قرار است تا چند روز آینده، با جهان واقعیِ دردناک، رنجها و روی قدرتمند خود که تاکنون از وجودش خبر نداشت، آشنا شود. کتاب مشعل سنگین (A Lamp is Heavy) از ما را از زمانی با سوزان آشنا میکند که این دختر کم تجربه، با کت و دامن خاکستری و کلاهی لبه بالا، پشت در اتاق رئیس بیمارستان نشسته است و تصمیم دارد تا کارآموز پرستاری شود.
سوزان از خانوادهای ثروتمند و اشرافی است. نیازی به پول کار پرستاری ندارد و چیزی که او را به اینجا کشانده علاقه و احساس مسئولیت است. او دوست ندارد مانند بسیاری از زنان شهر و کشورش در غربت و بیخبری از دنیا برود؛ الگوهای او در زندگی، فلورانس نایتینگل (پرستار پیشگام حقوق زنان) و ادیث کاول (پرستار اعدام شده در آلمان نازی) هستند که تمام حیات خود را برای ارتقاء سطح زندگی بشریت صرف کردند. شیلا مک کی راسل (Sheila MacKay Russell) ما را بهسراغ این دختر جوان میبرد تا با کار بسیار سخت و البته ارزشمند او آشنا شویم.
مادر سوزان آدم عجیبی است. او اشرافزاده است و نمیتواند قبول کند که دختر نازپروردهاش با خون و خاک و بیماری دست و پنجه نرم کند. اختلاف و کشمکش سوزان و مادرش ماهها ادامه داشت تا اینکه بالاخره مادر سوزان متوجه شد فلورانس نایتینگل نیز از خاندانی اشرافی برآمده و غایت خوبی داشته. علاوهبر این، شاید سوزان با این انتخاب بتواند پزشکی ثروتمند را برای زندگی مشترک پیدا و با او ازدواج کند!
خوشبختانه همین تصور موجب شد تا مادر راضی و سوزان وارد دورهی یادگیری پرستاری شود. در بیمارستان اوضاع کمی بهمریخته است. هیچوقت ملافهی تمیز بهاندازهی کافی وجود ندارد. زندگی خوابگاهی و تحمل شبانهروزی سر و صدا و فریادهای دانشجویان پرستاری نیز بُعد جدیدی به زندگی سوزان بخشیده و تابآوری او را بالا برده است؛ مثلاً هیچوقت تصورش را نمیکرد کسی مسواک فرد دیگری را بدزدد اما در خوابگاه هیچچیز عجیب نیست؛ اما همین فضای عجیب، بهترین دوستیها را به این دختر هدیه کرده است.
مشعل سنگین، روایتی از دل راهروهای بیمارستان
رمان مشعل سنگین ما را به راهروهای بیمارستانها میبرد؛ جایی که سوزان و دوستانش شیفتهای طولانیمدت را تحمل میکنند، بیشتر از حد توانشان زحمت میکشند و گاهیاوقات واقعاً از انتخاب شغل خود پشیمان میشوند؛ اما با این وجود هیچگاه بهسمت دفتر استعفا نمیرود و در اوج خستگی هم عاشق کار خود هستند. از میانههای کتاب، واقعیت شغل پرستاری کم کم خود را به ما نشان میدهد؛ زمانی که شادی و شیطنتهای دوران دانشجویی تمام میشود و جای خود را به خستگی مفرط، تبهای بیدلیل، تشنج از شدت بیخوابی و ضعف مداوم میدهند. شیلا مک کی راسل این احساسات را بهخوبی توصیف کرده و به ما نشان میدهد که سختیهای شغل پرستاری همیشه بر مواهب و فواید آن غلبه میکند و واقعاً جز عشق و حس ایثار، هیچ دلیلی ندارد که کسی داوطلبانه بهسراغ انتخاب این حرفه برود.
سوزان پیش از ورود به بیمارستان، زندگی مرفه و اوقات فراغت داشت اما حالا تمام دلخوشیاش خلاصه شده در چند دقیقه استراحت کردن روی برانکارد و هفتهای یکبار ساندویچ مرغ خوردن. مشکلات و رنجهای بسیاری از بیماران، دل او را به درد میآورند و جهان را در برابر نگاهش تیره و تار میکنند؛ اما با همهی اینها اگر هزاران بار دیگر نیز در موقعیت انتخاب شغل قرار بگیرد، پرستار خواهد شد. داستان مشعل سنگین ما را با رنجهایی که پرستاران متحمل میشوند اما همچنان ایثارگر و فداکارند، مواجه میکند تا بیشتر با شغل این از خودگذشتگان آشنا شویم.
کتاب مشعل سنگین با ترجمهی حبیبه فیوضات در انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
اقتباس سینمایی از کتاب مشعل سنگین
- در سال 1956، پت جکسون داستان مشعل سنگین را به فیلمی بلند با نام The Feminine Touch تبدیل کرد. این فیلم که بازیگرانی چون «دلفی لارنس» و «بلیندا لی» در آن هنرنمایی کردهاند، آخرین فیلم تاریخ سینماست که بهصورت «تکنیکالر» ساخته شده است.
کتاب مشعل سنگین برای چه کسانی مناسب است؟
ما نمیدانیم «شیفتهای شبانه» یعنی چه. دو روز نخوابیدن و مواجههی هر روزه با درد و رنجها چه حسی دارد، اما پرستاران این وضعیت را بهخوبی میشناسند و آن را بسیار تجربه کردهاند. رمان مشعل سنگین ما را با بخشهایی از زندگی و شغل سخت پرستاران آشنا میکند. کتاب حاضر برای افرادی که به آشنا شدن با این قشر و مشاغل خدمتمحور و حرفههای ایثارگرانه، مناسب و مفید است.
در بخشی از کتاب مشعل سنگین میخوانیم
نومیدی ملالتباری بر کلاس ما حکمفرمایی میکرد. مصیبت به همین جا خاتمه نمییافت. از آن بدتر اینکه از اندیشۀ کار فردا ترس و وحشت بر جانمان مستولی میشد، اما به هر جان کندنی بود، میکوشیدیم که این حالت را پنهان کنیم و تا حدی بروز ندهیم، زیرا جوانی با همۀ مخاطرات و مشکلات دردناک خود دوران غرور و مناعت است. در این دوره، اعتراف به خطاها و اشتباهات و ابراز آزردگیها و رنجشها از ادوار بعدی دشوارتر است. اکثر ما همۀ عمر از انتخاب شغل پرستاری دم زده و بر خلاف میل پدر و مادر در این کلاس شرکت کرده بودیم. بنابراین تعجبی ندارد که ابراز یأس و حرمان در نظرمان تا این درجه مشکل میآمد و به هر قیمتی که بود میخواستیم این حقیقت که خود را برای این شغل شایسته و مناسب نمیدیدیم، مخفی بداریم، عجب آنکه هیچ وقت به خاطرمان خطور نمیکرد که شاید قضیه برعکس باشد، یعنی عدم تناسب گناه ما نیست بلکه متوجه کار است.
اگر آن حادثهای که منجر به شکستن سدهای غفلت و بیخبری ما شد و همچون سیل خروشان به طغیان در آمد روی نمیداد، گمان میکنم وضع ما به همین منوال ادامه مییافت و هر روز بدبینتر از روز پیش میشدیم و توانایی خود را برای تطبیق خویش با تجربیات و مشاهدات روزانه بیشتر از دست میدادیم.
یکی از شبهای گرم اواسط تابستان و بحبوبۀ موسم تعطیلات بود. اکثر کارکنان بخشها به مرخصی رفته بودند. در این فصل معمولاً همهساله بر اوقات کار ما اضافه شده و ساعت فراغتمان از سه ساعت به دو ساعت تقلیل یافته بود. تصور میکنم که در آن شب کذایی همۀ ما اضافه بر معمول کار کرده بودیم. من یکی که خیلی زیادتر کار کرده بودم و هنگامی که خودم را با قدمهای آهسته و سنگین از عمارت بیمارستان به طرف آموزشگاه پرستاری میکشیدم، از فرط خستگی چنان سست و بیحال بودم که حتی دیدن جیمز الکوت نیز، که با یکی از متخصصهای رژیم غذایی قدم میزد، نتوانست افسردگی و خستگی روحی من که با کوفتگی جسمی توأم شده بود را کاهش دهد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مشعل سنگین |
نویسنده | شیلا مک کی راسل |
مترجم | حبیبه فیوضات |
ناشر چاپی | انتشارات علمی و فرهنگی |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 297 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-121-761-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |