معرفی و دانلود کتاب مردن
برای دانلود قانونی کتاب مردن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مردن
کتاب مردن داستان رابطهی عاشقانهای را روایت میکند که مرگ بر آن سایه میاندازد. فلیکس بهسبب ابتلا به یک بیماری لاعلاج، یک سال بیشتر فرصت ندارد تا زندگی کند. معشوقهاش ماری، با شنیدن این خبر تصمیم میگیرد با او بمیرد و این رابطه را جاودانه کند، اما آیا او به قولی چنین بزرگ پایبند میماند؟ آرتور شنیتسلر این دومین رمان روانشناسانهی آلمانی را با نگاهی ژرف به امیال انسانی و مسئلهی بقا نگاشته است.
دربارهی کتاب مردن
کتاب مردن (Sterben) دربارهی مرگ تدریجی یک مرد و زوال یک رابطه است. فلیکس درمییابد که بیماری لاعلاجش تنها یک سال دیگر به او فرصت زیستن میدهد. او در قبال ماری، معشوقهاش، احساس مسئولیت میکند و راه را برای رفتنش باز میکند. اما ماری اصرار دارد که نمیخواهد بدون فلیکس زنده باشد و ترجیح میدهد با او بمیرد. فلیکس میداند که ماری روزی از این تصمیم پشیمان خواهد شد. او این حرف را هیجانی لحظهای میپندارد که دیری نمیپاید، اما رفتهرفته به این حرف امید میبندد. هرچه باشد باهم مردن بهتر از تنها مردن است!
آرتور شنیتسلر (Arthur Schnitzler)، پزشک وینی، پس از مدتی طبابت به نویسندگی روی آورد و داستانها و نمایشنامههای ارزندهای را به ادبیات آلمان عرضه کرد. او از نخستین نویسندگانی است که نگاشتن داستانهای روانکاوانه را به زبان آلمانی آغاز کرد؛ به گونهای که بعدها شنیتسلر را پیرو زیگموند فروید دانستند.
در رمان مردن (Dying)، شخصیتها در مواجهه با مرگی قریبالوقوع بسیار احساساتی هستند. عاشق و معشوق میخواهند در کنار هم بمانند و حتی به قیمت مرگ جدا نشوند. کسی که در آستانهی مرگ قرار دارد به هر چیز چنگ میزند تا زنده بماند و فلیکس با اتصال به ماری، بهعنوان موجودی زیبا و سرزنده، مرگ را برای خود تلطیف میکند. او در ابتدا فداکاری معشوقش را نمیخواهد اما بهتدریج از آن استقبال میکند. اما اشتیاق فلیکس برای همراه کردن ماری در این سفر ابدی، همزمان است با آگاهی ماری از این موضوع که برای مردن آماده نیست. این زن زیبا خود را جوانتر از آن مییابد که بخواهد بمیرد. او عطش زندگی و تجربهی چیزهای جدید را دارد، هنوز میخواهد بخندد، برقصد و زندگی را محترم شمارد. اما آیا اکنون فلیکس با این تغییر عقیده کنار میآید؟ میگذارد معشوق جوانش راه زندگی را پیش گیرد یا او را بالاجبار با خود همراه میکند؟
کتاب مردن محل پرسش سوالهای بنیادینی در باب زندگی و مرگ است. کافی است خود را در جایگاه فلیکس قرار دهیم؛ جایی که با مرگ یک قدم فاصله داریم. آنوقت احساسات ریز و درشتی در ما زنده میشوند که تا الان با آن بیگانه بودهایم. این اتفاق برای قهرمان داستان مردن نیز رخ میدهد؛ او در جایگاه نامطمئنی که در این جهان دارد با هجوم احساسات عجیبوغریبی روبهرو میشود و سالِ آخر زندگیاش را با نوسانات زیادی میگذراند. سالی که قرار است آرام و بیدغدغه، در تعطیلات با یار وفادار بگذرد، بدل به آشوبی طاقتفرسا میشود و جنبههایی از وجود فلیکس و ماری را به خودشان و یکدیگر مینمایاند که باورکردنی نیست.
نشر ماهی اقدام به چاپ و نشر کتاب مردن با ترجمهی علىاصغر حداد کرده است.
کتاب مردن برای چه کسانی مناسب است؟
اگر مایل به کنکاش کردن در وجود انسانی و شناخت زوایای تاریک و پنهان آن هستید، رمان روانشناسانهی مردن فرصت این کشف و شهود را در اختیارتان قرار میدهد.
در بخشی از کتاب مردن میخوانیم
مارى که بهشدت جا خورده بود، گفت: «خب معلوم است که توقع ندارم.» و بلافاصله به طرف دیگر کوچه سر برگرداند و به زوج زیبارو و شیکپوشى نگاه کرد که آشکارا در سفر ماه عسل لبخندزنان و گفتوگوکنان به راه خود مىرفتند. مارى کنار فلیکس به قدم زدن ادامه داد، اما دیگر دست در بازوى او نینداخت. کم نبود مواقعى که فشار جمعیت چند ثانیهاى میان آن دو فاصله مىانداخت. بعد مارى دوباره فلیکس را پیدا مىکرد و مىدید که با بىمیلى آشکار کنار دیوار خانهها خود را جلو مىکشد و مىکوشد با انبوه جمعیت تماس پیدا نکند. هوا کمکم تاریکتر مىشد. چراغهاى خیابان را روشن کردند. در برخى قسمتهاى شهر، بهویژه در امتداد طاقنصرتها، فانوسهاى رنگى کار گذاشته بودند. سیل جمعیت به طرف ساختمان کورپارک در حرکت بود. زمان آغاز کنسرت نزدیک مىشد. مارى و فلیکس نخست دنبال جمعیت کشیده شدند، اما بعد ناگهان فلیکس بازوى مارى را گرفت و همراه او به کوچهاى تنگ و فرعى پیچید. طولى نکشید که از خیابانهاى خلوتتر و تاریکتر شهر سر درآوردند و پس از چند دقیقه قدم زدن که در سکوت گذشت، به بخشى دورافتاده از ساحل سالزاخ و نقطهاى رسیدند که شُرشُر یکنواخت آب از پایین خیابان شنیده مىشد.
مارى پرسید: «آمدیم اینجا که چه کنیم؟»
فلیکس تقریبا با تحکم گفت: «که آرامش داشته باشیم» و وقتى مارى چیزى نگفت، با لحنى عصبى ادامه داد: «جاى ما آنجا نیست. چراغهاى رنگى، آوازهاى شاد و آدمهاى خندان و جوان به درد ما نمىخورند. جاى ما اینجاست، جایى که از هیاهوى جشن خبرى نیست، جایى که تنها هستیم. اینجا جاى ماست» و بعد درحالىکه لحن فروخورده و خشمگینش به تمسخرى سرد تبدیل مىشد، ادامه داد و گفت: «لااقل جاى من اینجاست.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مردن |
نویسنده | آرتور شنیتسلر |
مترجم | علی اصغر حداد |
ناشر چاپی | نشر ماهی |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 144 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-209-300-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |