زندگینامه و دانلود بهترین کتاب‌های الکساندر لانژکیلاند

۱۸ فوریه ۱۸۴۹ تا ۶ آوریل ۱۹۰۶ - نروژی

الکساندر لانژکیلاند رمان‌نویس، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس شهیر نروژی است که بسیاری او را با داستان‌های رئالیستی‌اش می‌شناسند. این نویسنده که یکی از پیشکسوت‌های مهم ادبیات نروژ در قرن نوزدهم محسوب می‌شود، آثار مهمی را از خود به‌جا گذاشته است که از میان آن‌ها می‌توان به داستان «کلاغ پیر» و رمان «هدیه» اشاره کرد.

عکس الکساندر لانژکیلاند

زندگینامه الکساندر لانژکیلاند

الکساندر لانژکیلاند (Alexander Lange Kielland) هجدهم فوریه‌ی سال 1849 در دل یکی از قدیمی‌ترین خانواده‌های بازرگان شهر استاوانگر نروژ زاده شد. پدربزرگش گابریل شانچه کیلاند، از تاجران نام‌دار استاوانگر و پدرش ینس زتلیتز کیلاند، مدیر بانک، مشاور و نماینده‌ی دولت و درعین‌حال یک هنرمند بود. خواهر کوچکتر او، کیتی لانژکیلاند نیز بعدها به یکی از نقاشان نام‌دار نروژی تبدیل شد. الکساندر کیلاند تحصیلات مقدماتی خود را در کلیسای جامع استاوانگر گذراند و در سال 1871 با دریافت مدرک حقوق فارغ‌التحصیل شد. پس از آن او یک کارخانه‌ی آجرپزی خرید که به‌مدت نه سال، مدیریتش را برعهده داشت. علی‌رغم اینکه الکساندر لانژکیلاند از کودکی در رفاه کامل بزرگ شده بود، نسبت به افراد کم‌اقبال از نظر مالی، رفتاری صمیمانه و توجهی ویژه داشت و حتی در زمانی‌که کارخانه‌دار بود، به شکل محبت‌آمیزی با کارگران خود رفتار می‌کرد.

در سال 1878 الکساندر لانژکیلاند به پاریس رفت. او در آن‌جا با بیورنستیرنه بیورنسون، نویسنده‌ی برجسته‌ی نروژی ملاقات کرد و داستان‌هایش را برای وی خواند. بیورنسون نیز پس از مطالعه‌ی نوشته‌های این همکار جدید، او را تشویق کرد که به نوشتن ادامه بدهد. سال 1879 الکساندر کیلاند اولین مجموعه داستان خود را به انتشار رساند و به این ترتیب وارد مسیر حرفه‌ای نویسندگی شد. اگرچه لانژکیلاند به‌سبب داستان‌های کوتاه خود شهرت پیدا کرده است، اما او در نوشتن نمایشنامه‌های کمدی نیز مهارت قابل توجهی از خود نشان می‌داد. در این میان «باشد (Tre Par)» نوشته‌شده در سال 1886 و «استاد (Professoren)» منتشرشده در 1888، از مشهورترین نمایشنامه‌های الکساندر لانژکیلاند به‌شمار می‌آیند. رمان‌های «گارمن و ورس (Garman & Worse)» نوشته‌ی سال 1880، «مردم کارگر (Arbeidsfolk)» تألیف‌شده در 1881 و «کاپیتان ورس (Skipper Worse)» نوشته‌ی 1882 نیز ازجمله بهترین کتاب‌های الکساندر لانژکیلاند هستند. او بعد از نوشتن رمان «هدیه» در سال 1883، کتاب‌های «خوش‌شانس (Fortuna)» و «جشنواره‌ی نیمه‌تابستانی (Sankt Hans fest)» را در سال‌های 1884 و 1887، به‌عنوان دنباله و ادامه‌ای بر آن نوشت و به این ترتیب سه‌گانه‌ی مشهور خود را خلق کرد.

در طی سال‌های 1889 تا 1890 الکساندر لانژکیلاند روزنامه‌نگار و خبرنگار روزنامه‌ی استاوانگر آویس بود. در سال 1891 او به‌عنوان فرماندار زادگاه خود استاوانگر، انتخاب شد و در سال 1902 نیز با دریافت منصب فرمانداری به شهر مولدا نقل مکان کرد. الکساندر لانژکیلاند در سال 1891 دست از نوشتن کشید و شروع به انتشار داستان‌هایی کرد که در سال‌های قبل به نگارش درآورده بود. یکی از این آثار که در سال 1896 و در قالب یک مجموعه داستان به چاپ رسید، «داستان‌ها و طرح نورس» نام دارد. بر اساس زندگی‌نامه‌ای که تور اوبرِستاد، نویسنده و مستندساز نروژی، از زندگی الکساندر لانژکیلاند نوشته است، به‌نظر می‌رسد که کیلاند در اثر عوارض ناشی از چاقی جان خود را از دست داده است. گفته می‌شود او از اواسط دهه‌ی 1880 از یک بیماری تنفسی رنج می‌برد و از آن دوره به بعد، چندین بار دچار حمله‌ی قلبی شد. این نویسنده اشتهای بسیار زیادی به غذا داشت و به‌همین دلیل مدام وزن اضافه می‌کرد. در نهایت الکساندر لانژکیلاند در ششم آوریل سال 1906 و درحالی که تنها پنجاه‌وهفت سال سن داشت، از دنیا رفت.

بهترین کتاب‌های الکساندر لانژکیلاند

کتاب کلاغ پیر (Gammel kråke): این اثر از مهم‌ترین داستان‌های کوتاه الکساندر کیلند، یکی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات نروژ و جهان محسوب می‌شود. ترجمه‌ی این داستان را صادق هدایت که خود از نام‌دارترین نویسندگان معاصر ایران به‌شمار می‌آید، برعهده داشته که در قالب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهِ ترجمه‌شده توسط او به چاپ رسیده است. نویسنده در این داستان، ویرانگری بشر را از نگاه کلاغی که بر فراز آسمان پرواز می‌کند، به تصویر می‌کشد. شما می‌توانید با مراجعه به سایت یا اپلیکیشن کتابراه، داستان کلاغ پیر که یکی از بهترین کتاب‌های الکساندر لانژکیلاند به‌حساب می‌آید را در قالب کتاب الکترونیک و صوتی دیوار (به‌عنوان یکی از داستان‌های این مجموعه) دریافت کنید.

کتاب هدیه (Gift): الکساندر لانژکیلاند این رمان را بر اساس تجربیات ناخوشایند خود از دوران تحصیل در کلیسا به نگارش درآورده است. نویسنده در قالب این داستان، با روایت ماجرای مصائب دو دانش‌آموز با نام‌های ماریوس و آبراهام، علیه این سیستم آموزشی انتقادات صریح و تندی را طرح کرده و به آن تاخته است.

کتاب داستان‌ها و طرح‌های نورس (Norse Tales and Sketches): این اثر یکی از مجموعه داستان‌های الکساندر کیلند است که ده داستان از او را دربردارد. در تمامی داستان‌های این مجموعه، با کمک نگاهی واقع‌گرایانه و آمیخته به طنز، تصویری روشن و جذاب از زندگی مردم نروژ در قرن نوزدهم، به‌خصوص در شهر استاونگر، یعنی زادگاه لانژکیلاند ارائه شده است.

سبک نگارش و دیدگاه‌های الکساندر لانژکیلاند

الکساندر لانژکیلاند از نویسندگان مهم سبک رئالیسم یا واقع‌گرایی است و در کنار هنریک ایبسن، بیورنستیرنه بیورنسون و یوناس لی، یکی از چهار ستون اصلی و مهم ادبیات نروژ شمرده می‌شود. لانژکیلاند نظر ویژه‌ای نسبت به سنت لیبرالیسم حاکم بر قرن نوزدهم داشت. او بسیاری از آثار چارلز داروین، جان استوارت میل و گئورگ برندس را مطالعه و بررسی کرده بود و خود نیز تلاش می‌کرد که انرژی خلاقه‌اش را صرف نقد اجتماعی کند. کیلند از وفاداران افراطی به جریان سنت‌گرا بود و در عین حال از پیشروترین نویسندگان عصر خود به‌شمار می‌آمد. او به‌شدت تحت تأثیر سبک ادبی هانس کریستین آندرسن، نویسنده‌ی دانمارکی قرار داشت.

الکساندر لانژکیلاند در کتاب «مردم کارگر»، بروکراسی نروژ را نقد می‌کند، در رمان «کاپیتان ورس»، مذهبیون مسیحی افراطی را به‌تصویر می‌کشد، در کتاب «هدیه»، به سیستم آموزشی استبدادی آن زمان حمله می‌کند و در رمان «جشنواره‌ی نیمه‌تابستانی»، ریاکاری روحانیون نروژ را به سخره می‌گیرد. با تمام این‌ها، نگرش خصمانه‌ی الکساندر لانژکیلاند نسبت به کلیسا، هیچ‌گاه به‌معنای حمله به دین مسیحیت نبوده و درواقع تلاش‌های او برای تقبیح دنیاپرستی و دورویی روحانیت حاکم بر نهاد کلیسا را به نمایش می‌گذارد. گفته می‌شود که او از این نظر و بسیاری جهات دیگر، از اندیشه‌های سورن کی یرکگور تأثیر گرفته است.

در دهه‌ی 1980 با ظهور جنبش نئورمانتیک که قیامی علیه ناتورالیسم و رمان‌های نقادانه‌ی اجتماعی بود، الکساندر لانژکیلاند آثار کمتری را تألیف و منتشر کرد و به‌مرور نویسندگی را کنار گذاشت. به موازات همان دوران، این نویسنده به مقام‌های سیاسی مختلفی، مانند شهرداری و فرمانداری منصوب شد. به‌همین دلیل بسیاری معتقدند که درواقع این انتصابات سیاسی، دلیل اصلی کناره‌گیری زودهنگام الکساندر لانژکیلاند از نویسندگی بوده است؛ اما برخی نیز اعتقاد دارند که او به‌حدی واقع‌گرا بود که گرایش‌های نئورمانتیک ادبیات نروژ را برنتابید و نوشتن را رها کرد.

1