معرفی و دانلود کتاب مرد جعبهای
برای دانلود قانونی کتاب مرد جعبهای و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مرد جعبهای
کوبو آبه خالق شاهکار زن در ریگ روان، اینبار در کتاب مرد جعبهای داستان مردی را روایت میکند که جهان را از درون یک جعبه میبیند و با طرح پرسشهای فلسفی پیرامون مسائلی همچون هویت و از خودبیگانگی، ذهن شما را به چالش میکشاند.
دربارۀ کتاب مرد جعبهای:
در این اثر خارقالعاده با توهمات و افکار یک مرد که در جعبهای زندگی میکند همراه شوید و خواهید دید جهان از دید یک کارتنخواب چگونه است.
مرد جعبهای (The Box Man) روایت برشی از زندگی مردی بینام و نشان است که در خیابانهای توکیو زندگی میکند. در راستای تلقین و فضاسازی حس بیهویتی، شخصیت اصلی هیچ نامی ندارد و داستان از زبان همین شخص روایت میشود؛ مناسبترین زاویۀ دید در داستانهایی به این سبک.
این مرد تصمیم میگیرد تا زندگی طبیعی و عادی خود را تغییر دهد و با یک جعبه و یک جفت کفش و مقدار اندکی وسیله در خیابانهای توکیو زندگی کند. نگاه این مرد به حوادث پیرامونش، بعد از این تصمیم به طرز شگفتانگیزی تغییر میکند، او دنیا را همانگونه که میبیند، توصیف میکند؛ از این دریچۀ کوچک در جعبهاش مردی مسلح را تصور میکند که قصد جان او را دارد و پرستار و پزشکی را میبیند که آنها نیز میخواهند جعبهای شوند و به او بپیوندند! مرد جعبهای خطهای عجیب و رمزآلودی را بر دیوارههای جعبهاش میکشد که کشف راز این خطوط و ارتباط آن با حوادث بیرون از جعبه، داستان را خواندنیتر میسازد.
کوبو آبه (Kobo Abe) در پاسخ به پرسش من کیستم، داستانی شگفتانگیز را برایتان روایت میکند که دربارۀ مفاهیم بنیادینی همچون هویت، وجود، نقش جامعه در شکلگیری هویت و... تأمل خواهید کرد.
نکوداشتهای کتاب مرد جعبهای:
- یک طلسم از آغاز تا پایان، یک شاهکار ادبی... (Chicago Sun-Times)
- اثری خیرهکننده در ادبیات سورئالیسم... یک هیجان هستی شناختی. (نیویورک تایمز)
- درخشان، مانند کافکا. کارهای آبه نیز توانایی حیرت انگیزی را در خلق رویدادهای رویایی دارد. (Chicago Tribune)
کتاب مرد جعبهای به چه کسانی توصیه میشود؟
خواندن این رمان جذاب به تمامی دوستداران ادبیات داستانی ژاپن و علاقمندان به داستانهای فلسفی پیشنهاد میشود.
با نویسنده کتاب مرد جعبهای بیشتر آشنا شویم:
کیمیفوسا آبه ملقب به کوبو آبه، داستاننویس، عکاس و نمایشنامه نویس ژاپنی تبار، 7 مارس 1924 در توکیو متولد شد. او کودکی و نوجوانیاش را در منچوری گذراند و به خواستۀ پدرش که او نیز پزشک بود، در دانشگاه رشتۀ پزشکی را ادامه داد و پس از مدتی، به دلیل نوسانات روحی و گذراندن دورهای در بیمارستان روانی، تحصیلاتش ناتمام ماند. کیمیفوسا در دوران جنگ برای امرار معاش به دستفروشی مشغول شد و داستانهایی که مینوشت را با هزینه شخصی به چاپ رساند.
این نویسندۀ پیشرو که خود متأثر از ادبیات غرب بود و با مکاتب اگزیستانسیالیسم و سورئالیسم به خوبی آشنایی داشت، سبک متفاوتی را در ادبیات ژاپنی در پیش گرفت؛ بسیاری از منتقدین آثار وی را با نویسندگانی همچون ادگار آلن پو و کافکا قیاس میکنند که اگر با دقت عمیقتری داستانهای کوبو آبه را بررسی کنیم، قیاس معقولی به نظر میآید. درونمایهی ثابتی که در آثار داستانی و نمایشی او به چشم میخورد مسئله هویت و از خودبیگانگیست. بیراه نیست اگر بگوییم این امر حاصل تأثیر ژرفی است که جنگ جهانی بر آبه گذاشته است.
از ماندگارترین آثار آبه میتوان به «زن در ریگ روان»، «کشتی ساکورا»، «چهرهها» و «دوستان» اشاره کرد. وی افتخار دریافت جوایز آکوتاگاوا سال 1951، یومی یوری در سال 1962 و جایزه تانیزاکی در سال 1967 را در کارنامهاش داشته است.
در بخشی از کتاب مرد جعبهای میخوانیم:
شخصیت جدید سوار بر دوچرخه از راه رسید. همینطور که به جادۀ واهی زل زده بودم، ناگهان صدایی از پشت سر شنیدم که میگفت: «بالای سراشیبی یک بیمارستان است.» سرانگشتان سفیدی سه اسکناس هزار ینی داخل جعبه پرت کرد. احساس کردم صندوق پستی هستم، برگشتم تا چهرۀ او را ببینم که حدود ده یارد فاصله داشت. ظاهراً دختر جوانی بود که صدای بم و خشنش به او نمیآمد. نتوانستم دوربین را بهسمتش بچرخانم و او در پیچوخم کوچۀ بعدی ناپدید شد. چند ثانیه بیشتر نتوانستم او را ببینم اما در همین چند ثانیه محو پاهایش شدم که دوچرخه را به جلو حرکت میداد. پاهایش لاغر بود اما نه خیلی لاغر. پاهایش آنقدر جذاب بود که اصلاً رنگ لباسش را بهخاطر نمیآورم. اما دلباخته او نشده بودم. اگر آن روز عصر زخم کتفم بدتر نشده بود، تصمیم نمیگرفتم که به بیمارستان بالای سراشیبی بروم. و متوجه نمیشدم مرد تیرانداز (که در عکس کاملاً مشخص است) در حقیقت دکتر و دختر دوچرخهسوار پرستار بیمارستان است. و طبیعتاً اکنون در این شرایط مضحک، در چنین جای خطرناکی زیر پل منتظر آن دختر یا جانشینش نمیشدم.
اما من فقط یک سیگار دیگر گوشۀ لبم گذاشتم. بارها و بارها اسکناسهای هزار ینی را شمردم، آنها را تا کردم و توی یکی از چکمههای لاستیکی انداختم. میگویند وقتی یک پرندۀ وحشی اسیر میشود، اعتصاب غذا میکند و از گرسنگی میمیرد. اما مجرمی که محکوم شده از آخرین سیگارش هم لذت میبرد. من هم چون پرنده نیستم، با آرامش سیگارم را روشن کردم و فکر نمیکردم رابطهای بین مرد تیرانداز و پرستار باشد. اصلاً فرقی هم نمیکرد؛ مرد تیرانداز، مرد تیرانداز بود و دختر، دختر. میشد فکر کرد که عجلۀ دختر از سر ملاحظهکاری بوده و از کار خیرخواهانهای که انجام داده خجالت میکشیده است.
اما اهمیت ندارد من چقدر سیگار بکشم، جلاد منتظر نمیماند. زمان اعدام نزدیک و نزدیکتر میشود. نزدیک سپیدهدم زخم کتفم چرک کرد و درد مثل یک تونل لاستیکی باریک تمام بدنم را فشرد. وقتی از جعبه خارج شدم، خود را در بیمارستان بالای سراشیبی دیدم. دختر دوچرخهسوار با یک آمپول و مرد تیرانداز با یک تیغ جراحی منتظر من ایستاده بودند. به نظر میرسید من جای اینکه از این رویدادها تعجب کرده باشم از همان ابتدا منتظرش بودم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مرد جعبهای |
نویسنده | کوبو آبه |
مترجم | مرضیه طرلانی |
ناشر چاپی | نشر خوب |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 143 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6983-18-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی |