معرفی و دانلود کتاب مرد آرایشگر

معرفی کتاب مرد آرایشگر

اِما از مأموران پلیس تنها یک جمله را می‌شنود: شماره اتاقی که ادعا می‌کنید در آن به شما تجاوز شده است، اصلاً در این هتل وجود ندارد! کتاب مرد آرایشگر نوشته‌ی سباستین فیتسک، اوج تعلیق و هیجان است؛ جایی که ذهن شما به چیزهایی شک می‌کند که با چشم‌های خودتان دیده‌اید؛ چیزی همچون نزدیک شدن قاتلی زنجیره‌ای به شما، تراشیدن موهایتان و تلاش برای تجاوز به شما. اگر این اتفاق واقعاً رخ داده است، چه چیزی قاتل را از کشتن شما منصرف کرده است؟!

درباره‌ی کتاب مرد آرایشگر

هتل‌ها می‌توانند یکی از شادترین مکان‌های دنیا باشند. جایی که خوشبخت‌ترین آدم‌های دنیا برای سپری کردن تعطیلات خود و استراحت کردن در اقامتگاهی موقتی به آن رجوع می‌کنند و در نهایت با فرو رفتن زیر ملحفه‌ای نرم و نازک، شب دل‌انگیز خود را به پایان می‌رسانند. اما هتلی که سباستین فیتسک (Sebastian Fitzek) در کتاب مرد آرایشگر (The Package) به توصیف آن پرداخته است، از آن دسته هتل‌هایی نیست که آدم‌های خوشبخت به اقامت در آن بپردازند. هتل له ذِن در واقع جولانگاه قاتلی سریالی است که مثل تمام قاتلان سریالی دنیا روش خاص خودش را برای اجرای قتل‌هایش داشت. او به سراغ روسپی‌هایی می‌رفت که در هتل‌ها تحت‌عنوان دختران همراه فعالیت می‌کردند، موهایشان را از ته می‌تراشید، به آن‌ها تجاوز می‌کرد و درنهایت با تزریق دارو به آن‌ها و به شیوه‌ای بسیار ظریف، آن‌ها را می‌کشت.

اِما، شخصیت اصلی داستان مرد آرایشگر، روانپزشکی است که در یکی از عادی‌ترین روزهای زندگی‌اش برای برگزاری همایشی روانپزشکی به هتل له ذِن می‌رود. پس از اتمام همایش، اِما تصمیم می‌گیرد تا در یکی از اتاق‌های این هتل اقامت داشته باشد و درست در همین جاست که مرد آرایشگر به سراغ او می‌آید. مرد آرایشگر، لقبی است که به دلیل شیوه‌ی خاص قاتل در انجام کشتارهایش به او داده شده است؛ او موی تمام هدف‌های خود را تراشیده است و هیچ‌کدام از آنان را زنده باقی نگذاشته است، به‌جز اِما! اِما معتقد است که قاتل پس از تراشیدن موهایش، به او تجاوز کرده است و درست بعد از اینکه به او داروهای بیهوشی تزریق کرده است، قصد کشتن او را داشته است، اما او توانسته است از این مرگ حتمی قسر در برود.

اِما در رمان مرد آرایشگر مقابل مأموران پلیس و نزدیک‌ترین افراد زندگی‌اش ایستاده است و ادعا می‌کند که قاتل سریالی معروف به او تجاوز کرده و قصد کشتن او را داشته است، اما هیچ‌کس در آن جمع حرف‌های او را باور نمی‌کند. شاید باید خودمان را جای همسر اِما، دوستان او و مأموران پلیس بگذاریم. هیچ اثری از تجاوز یا حمله‌ی فیزیکی خشونت‌آمیز بر روی بدن اِما به‌جا نمانده است و دارویی که اما با تزریق آن به خوابی عمیق فرو رفته است، یکی از همان داروهایی است که او به‌راحتی و به‌واسطه‌ی شغل خویش به آن دسترسی داشته است و می‌توانسته به خودش تزریق کرده باشد.

از آن فراتر، اِما، روانپزشکی است که خود سابقه‌ی بیماری روانی دارد. او گاهی در گذشته دچار تجربه‌ای شبه پارانوئید شده است که باعث ایجاد توهماتی در او می‌شده است. اِما تصور می‌کرده است که مردی در کمد قرار دارد و قصد دارد تا به او حمله کند. ما در کدام سوی داستان مرد آرایشگر می‌ایستیم؟ حرف‌های اِما را باور می‌کنیم و یا تنها تصور می‌کنیم که قصد او از انجام چنین کاری، جلب‌توجه اطرافیانش بوده است؟

حالا برای اِما، امن‌ترین جای جهان خانه‌اش است، جایی که می‌داند امن است و دست هیچ‌کس به او نخواهد رسید. او دیگر حتی پایش را هم از خانه بیرون نمی‌گذارد و حرفه‌ی روانپزشکی‌اش را نیز برای مدتی به طور کامل رها کرده است. اطرافیان او را باور نمی‌کنند و همه تصور می‌کنند که این رفتار اِما در کتاب مرد آرایشگر تنها در اثر عود کردن احتمالی بیماری روحی روانی او است؛ اما روزی زنگ در خانه به صدا در می‌آید و پستچی بسته‌ای را به اِما تحویل می‌دهد که متعلق به همسایه‌ی آن‌هاست. بسته‌ای که اِما باید با رعایت امانت به همسایه‌ی خود تحویل بدهد، اما بروز مواردی مشکوک باعث می‌شود تا اِما تصمیم بگیرد به داخل جعبه نگاهی بیندازد. حدس می‌زنید داخل آن جعبه چه چیزی قرار داشته باشد؟ یک قیچی آرایشگری و یادداشتی که اِما را متوجه می‌کند که قاتل همچنان به دنبال اوست!

کتاب مرد آرایشگر نوشته‌ی سباستیان فیتسک است، نویسنده‌ای آلمانی که تبحر او در نگارش آثار معمایی و جناییِ روان‌شناختی زبانزد جامعه‌ی ادبیات جهانی است. کتاب‌های او تا کنون موردتوجه منتقدان و مخاطبان بسیاری قرار گرفته‌اند و به فروش میلیونی رسیده‌اند. ترجمه‌ی کتاب مرد آرایشگر توسط مهوش خرمی پور صورت گرفته است. وظیفه‌ی تهیه، تولید و انتشار این رمان تریلر روان‌شناختی برعهده‌ی انتشارات کتابسرای تندیس بوده است.

نکوداشت‌های کتاب مرد آرایشگر

• سباستین فیتسک حقیقتاً شگفت‌انگیز است. من واقعاً امیدوارم که روزی بتوانم به شیوه‌ی او به ایجاد تعلیق در آثارم بپردازم و پیچ‌وتاب‌های داستانی‌ام را درست به روش او ایجاد کنم. سباستین فیتسک در کار خود یک هنرمند واقعی است. (کریس کارتر، کارگردان)
• این داستان پر از پیچش و تعلیق است، پایین گذاشتن این کتاب در ژانر جنایی روان‌شناختی و رها کردن مطالعه‌ی آن کاری غیرممکن است. (وب‌سایت Chat)
• داستانی مسحورکننده. (ساندی تایمز)

کتاب مرد آرایشگر برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های معمایی و جنایی می‌توانند از مطالعه‌ی شاهکار سباستین فیتسک در ژانر تریلر روان‌شناختی لذت بسیاری ببرند.

در بخشی از کتاب مرد آرایشگر می‌خوانیم

اِما با چشم روحش، دوستش را در حالی می‌دید که چاقوی پاکت نامه بازکن گلویش را بریده و او روی گودالی پرخون نشسته و در این سیلاب خون سرفه می‌کند. زیلویا دیگر حرف نمی‌زد فقط سرفه می‌کرد و به سختی و خس‌خس‌کنان نفس می‌کشید و اِما او را قسم می‌داد که دهان باز کند و بگوید که چه اتفاقی افتاده است.
«تو کجایی؟»

اِما با صدای بلند این سؤال را از او پرسید زیرا این سؤال از هر دوی آن‌ها بود: زیلویا و فیلیپ که او به کمکش نیاز فوری داشت.

اِما با عجله درحالی‌که گوشی تلفن روی گوشش بود اتاق نشیمن را گشت. دسته‌کلید فیلیپ را دید که روی کمد بود و کتش را که از جالباسی آویزان بود؛ بنابراین او از خانه بیرون نرفته بود؛ زیرا تازه از بیرون آمده بود، از آن گذشته او هرگز وقتی که بیرون می‌رفت موبایلش را در خانه نمی‌گذاشت، مگر وقتی که...

اِما پرسید: «زیلویا هنوز پشت خط هستی؟» ولی به جای پاسخ فقط سکوت سرد از گوشی تلفن بیرون زد.
«... وقتی که به آزمایشگاه رفته باشد...»

اِما نگاهی به در قدیمی انباری انداخت. از شکاف میان زمین و لنگه‌ی در، نورِ راه‌پله‌ی انباری به راهرو افتاده بود.

...در این نقطه موبایل آنتن نمی‌داد!
«زیلویا گوشی را نگه‌دار. من نمی‌توانم با گوشی به انباری بروم، شنیدی. در آن جا تماس قطع می‌شود، من فوراً برمی‌گردم، می‌شنوی؟ تلفن را قطع نکن!»