معرفی و دانلود کتاب در قرنطینه

معرفی کتاب در قرنطینه

کتاب در قرنطینه اثر سباستین فیتسک تریلری روانشناختی است که با دستمایه قرار دادن ماجرای یک کودک گمشده، پدری ناامید و رازی وحشتناک خواننده را به یک سفر داستانی زیرکانه و در عین حال مخوف و تکان‌دهنده می‌برد. این رمان دلهره‌آور روایت تصمیم متهورانه‌ی پدری است که برای نزدیک شدن به قاتل فرزندش وارد یک بیمارستان روانی می‌شود.

درباره‌ی کتاب در قرنطینه

سباستین فیتسک (Sebastian Fitzek) در رمان در قرنطینه (The Inmate) ماجرای مبهوت‌کننده‌ای را درباره‌ی قتل‌هایی سریالی در شهر برلین روایت می‌کند. گیدو نام قاتل بی‌رحمی است که به دو قتل وحشیانه‌ی خود اعتراف کرده و موقعیت مکانی محل دفن اجساد را در اختیار پلیس قرار داده است. باوجوداین، پلیس اطمینان دارد که جنایات او به این دو فقره قتل محدود نمی‌شود و شکی باقی نمانده که گیدو قاتل مکس نیز بوده است؛ پسربچه‌ی شش‌ساله‌ای که یک سال قبل به طور ناگهانی ناپدید شد. بااین‌حال هیچ مدرک قابل استنادی در دست پلیس نیست و قاتل هم به توصیه‌ی وکیلش سکوت کرده است. از سوی دیگر وکیل با تلاش زیادی این قاتل را به‌عنوان بیمار به بیمارستان روانی منتقل می‌کند تا رسیدگی قانونی این پرونده را بیش از پیش سخت کند.

به همین خاطر پدر و مادر مکس در دنیایی از اضطراب و بلاتکلیفی دست و پا می‌زنند، بی‌آنکه بدانند برای پیشبرد تحقیقات چه کاری از دستشان برمی‌آید. این روند ادامه پیدا می‌کند تا اینکه یکی از اعضای تیم تحقیق پیشنهاد عجیب و ناممکنی به آن‌ها می‌دهد. او ادعا می‌کند که می‌تواند با ایجاد یک پرونده‌ی ساختگی پدر مکس را به‌عنوان یک بیمار وارد بیمارستان روانی‌ حفاظت‌شده‌ای کند که گیدو در آن بستری است.

تیل، پدر مکس با اینکه با این کار جان خود را به خطر می‌اندازد اما این پیشنهاد را می‌پذیرد، وارد بیمارستان می‌شود و به قصد اینکه بتواند به قاتل پسرش نزدیک شود تمام تلاشش را می‌کند. او در مدت اقامتش در بیمارستان روانی به معنای واقعی کلمه جهنم را تجربه می‌کند، بااین‌حال دست از تلاش نمی‌کشد. او در تمام مدت در این فکر است که هم بتواند از قاتل اعتراف بگیرد و هم اینکه جای پنهان کردن جسد را پیدا کند تا بتواند یک بار برای همیشه با فرزندش خداحافظی کند. زیرا گمان می‌کند هیچ چیز زجرآورتر از عدم قطعیت و بی‌خبری نیست یا شاید هم مسئله‌ چیز دیگری است.

کتاب در قرنطینه یک تریلر روان‌شناختی با ریتمی تند و پرشتاب است که با توانمندی سباستین فیتسک در شخصیت‌پردازی، بسیار دلهره‌آور و تأثیرگذار روایت شده است. این اثر خواندنی و جذاب با ترجمه‌ی مهوش خرمی‌پور به فارسی برگردانده شده و انتشارات کتابسرای تندیس اقدام به چاپ و نشر آن کرده است.

نکوداشت‌های کتاب در قرنطینه

• تریلرهای سباستین فیتسک نفس‌گیر و پر از گره‌های داستانی دیوانه‌کننده است. (هارلن کوبن، نویسنده‌ی پرفروش آمریکایی)
• بدون تردید فیتسک یکی از تأثیرگذارترین داستان‌نویسان جنایی است. (کارین اسلاتر، جنایی‌نویس پرفروش آمریکایی)

کتاب در قرنطینه برای چه کسانی مناسب است؟

چنانچه از طرفداران رمان‌های جنایی، معمایی و روانشناختی هستید و می‌خواهید با داستانی پرکشش و تأثیرگذار شگفت‌زده شوید، توصیه می‌کنیم مطالعه‌ی رمان در قرنطینه را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب در قرنطینه می‌خوانیم

«حال‌تون چطوره آقای وینتر؟» آن مرد این سؤال را با صدایی که گویی از اعماق بدن صاحب صدا بیرون آمده باشد، پرسید. یک فردِ غریبه که تیل می‌بایست به او هم مثل نام جعلی‌اش که با آن او را صدا می‌زدند، عادت می‌کرد. صدایی شکننده و خش‌دار. این صدا برای یک مرد لاغر با صورتی به‌اندازه‌ی صورت یک کلاغ، کمی‌ بم بود. چشمان گود، گونه‌های لاغر و بینی‌ای که به‌قدری سربالا بود، که شبیه قلاب جالباسی به‌نظر می‌رسید.

تیل پرسید: «شما کی هستید؟» مرد خود را به‌عنوان دکتر مارتن کاسوف به او معرفی کرد. پزشک ارشد بخش سه. اما توضیح نداد که این بخش، با حداقل دو بخش دیگر چه تفاوت‌هایی دارد. تیل از سلسله مراتبی که بین این دکتر با خانم دکتر تِئا زِنگر که در واقع به قول اسکانیا رئیس آسایشگاه روانی بود، سر در نمی‌آورد.

تیل درحالی‌که سعی می‌کرد روی تخت صورتی رنگ بنشیند، دستی به سرش کشید و پرسید: «شما به من چه دارویی دادید؟»

یک دست لباس ورزشی خاکستری رنگ به تیل پوشانده بودند که برایش کوچک بود. بانداژ روی سرش را برداشته و فقط چند تا چسب زخم روی سر از ته تراشیده شده‌اش چسبانده بودند. درعوض یک جفت جوراب راه‌راه که کفشان برجستگی‌های پلاستیکی داشت به او پوشانده بودند.

کاسوف پاسخ داد: «فلونیترازپام.»

تیل با احتیاط سری تکان داد. در واقع احساس می‌کرد که‌یک سطل پر از مایع سوزاننده‌ و داغ روی سرش ریخته باشند، که با هر حرکتِ تند و ناگهانی سرریز می‌شد، مثل سوپی که از بشقاب سرریز شود. او به‌شدت سرگیجه و حالت تهوع داشت و نمی‌دانست که عوارض جانبی دارو حال او را بد کرده ‌یا این بدحالی علت دیگری دارد.