معرفی و دانلود کتاب مرجانه
برای دانلود قانونی کتاب مرجانه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مرجانه
کتاب مرجانه نوشتهی اولدوز طوفانی، نویسندهی معاصر ایرانی، یک رمان عاشقانه است که داستانی از عشقی محال را روایت میکند. این عشق علیرغم تمامی مشکلات و موانع اجتماعی، به ازدواج ختم و حاصل آن دو پسر و یک دختر به نام مرجانه میشود که عنوان کتاب نیز از نام او برگرفته شده است.
دربارهی کتاب مرجانه
اثری که پیش چشم دارید، کتاب مرجانه یک رمان عاشقانه نوشتهی اولدوز طوفانی، نویسندهی ایرانی، است. این رمان زندگی یک دختر جوان به نام مرجانه را روایت میکند و به وصف گذشتهی خانوادگی او و داستان پدرش علی و مادرش سمانه میپردازد. از خلال داستان زندگی علی و خانوادهاش است که قصهی عشقی محال و چکیدهای از روند تغییرات مسائل خانوادگی در ایران برای شما بازگو میشود.
در کتاب مرجانه با فلشبکهایی مواجه میشویم که میان گذشته و حال در رفت و آمد است؛ میان گذشتهای که در روستاهای ایران و زندگی خان و رعیتی میگذرد و اکنون که حکایت از تنهایی، مهاجرت و مسئلهی ماندن یا رفتن دارد. زمان حالِ کتاب، وصف زندگی مرجانه را برای ما باز میگوید و گذشته، داستان علی، پدر او را. علی که پسر یک خان است، عاشق دختر روستایی قالیبافی به نام سمانه میشود و با وجود تمام مخالفتها و چالشها با او ازدواج میکند. حاصل این ازدواج دو پسر و یک دختر به نام مرجانه است. همه چیز به خوبی و خوشی ادامه مییابد تا اینکه سمانه به هنگام زایمان از دنیا میرود. از همین نقطه است که خانوادهی کوچک آنها دستخوش رنجها و تغییراتی دردناک شده و مسیر زندگیشان برای همیشه زیر و رو میشود.
کتاب مرجانه به همت انتشارات طلایه به چاپ رسیده و روانهی بازار نشر ایران شده است.
کتاب مرجانه برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای عاشقانهی ایرانی، به ویژه رمانهای نویسندگان زن علاقه دارید، مطالعهی این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب مرجانه میخوانیم
در عقب ماشین باز بود و او مرجانه را به آرامى در پشت آن جاى داد. بدون هیچ گونه واکنشى و حتى حرکتى، فقط صداى نفسهاى آرامش قلب حمید را به امید وامىداشت، امید به اینکه حداقل در آیندهاى نه چندان دور، صداى آرام و ملیحش گوش او را بنوازد و چشمان عسلى رنگش گویاى عشق به زندگى و امیدى به آیندهاى پر بار باشد.
کوچههاى پر پیچ و خم و خیابانهاى پهن یکى پس از دیگرى پشت سر گذاشته مىشد و صداى لاستیک اتومبیل که بر کف آسفالت خیابانها کشیده مىشد، منظرهی هولناکى را بهوجود آورده بود. حمید بدون اینکه توجهى به اطرافش و یا به این قضایا بکند، با سرعت مىراند، خیابانهاى پهن و عریض را بىآنکه بشناسد پشت سر مىگذاشت و گاه به گاه ترمز مىزد و از تک عابرى که از کناره خیابان مىگذشت، آدرس بیمارستانى نزدیک آن محل را مىپرسید، ولى خود نمىدانست به کجا مىراند. خیابانها آنقدر برایش ناآشنا مىنمود که گوئى هیچوقت آنجا را نمىشناخته است. به هر نحوى بود پس از ساعتى تابلوى بزرگ بیمارستانى را که در تاریکى شب چون روز مىدرخشید، دید و کنار در آن ترمز زد. محوطهی بیمارستان مملو از گلهاى زینتىاى بود که دور و بر آن پر شده بود از چراغهاى نورافکن قوى که مثل روز حوالى آن منطقه را روشن کرده بود. تک و توک اتاقهاى بیمارستان با نور ضعیف فلورسنت روشن بود. گاهگاه صداى هوهوى باد میان شاخ و برگ درختان مىپیچید و چون غولى سیاه رنگ برگها را یک به یک از شاخهها جدا ساخته، خندهاى سرمستانه از این پیروزى سر داده و با سرعت به سمت دیگرى یورش مىبرد. نمنم باران که از چندى پیش شروع شده بود، حال رو به شدت گذارده و تبدیل به بارانى سیلآسا گشته بود. قطرات تند و درشت باران، تند و تند به شیشه اتومبیل خورده و به هم مىپاشید. حمید بىتوجه به اطرافش ماشین را کنارى پارک نمود و به سرعت از آن پیاده گشت، بوى مطبوع خاک باران خورده و قطرات درشت باران که به صورتش مىچکید او را غرق در دلواپسى و نگرانى نمود. اضطرابى مبهم بر دلش چنگ انداخته و او را دیوانه مىکرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مرجانه |
نویسنده | اولدوز طوفانی |
ناشر چاپی | انتشارات طلایه |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 480 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-7751-03-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |