معرفی و دانلود کتاب قبل از مرگ 2: انتقام

معرفی کتاب قبل از مرگ 2: انتقام

محمدرضا ابراهیمی خامنه در کتاب قبل از مرگ 2: انتقام، 4 سال بعد از جنگ بزرگ و کشته شدن بوکسور افسانه‌ای انگلیسی - خسوس لارسون - توسط دشمن قسم‌خورده‌اش یعنی اشمیت را به تصویر می‌کشد.

درباره‌ی کتاب قبل از مرگ 2: انتقام:

میان زندگی و مرگ، دنیایی وجود دارد که کمتر کسی از آن خبر دارد. دنیایی موازی دنیای ما. دنیایی مخصوص بچه‌هایی که هیچ‌گاه فرصت زندگی در زمین را پیدا نکرده‌اند.

در دومین جلد از این رمان پرطرفدار، با گذشت 4 سال از کشته شدن شخصیت اصلی داستان یعنی خسوس لارسون، حال پس از جنگ و شکست خوردن ارتش او، بازماندگان به صحرای میانی پناه برده‌اند و با خطرات زیادی از جمله وحشی‌های صحرا دست و پنجه نرم می‌کنند تا راهی برای خروج از مشکلاتشان بیابند. در این بین جوانی به نام اِرون می‌کوشد تا بتواند انتقام شکستشان از اشمیت را بگیرد. با این اثر جذاب پا به دنیای قبل از مرگ بگذارید و در این سفر همراه اِرون باشید تا دریابید آیا می‌تواند انتقام بگیرد یا نه؟

کتاب قبل از مرگ 2: انتقام برای چه کسانی مناسب است؟

اگربه داستان‌های فانتزی علاقه‌مند هستید، کتاب قبل از مرگ (Before death) برای شماست.

در بخشی از کتاب قبل از مرگ 2: انتقام می‌خوانیم:

پدرم همان پسرک را به دنبال چند نفر از دوستان قدیمی‌اش فرستاد. انتقام شخصی یا بیزینس فرقی نمی‌کند. حالا که پای پدرم به این ماجرا باز شده است می‌دانم که مارتین محکوم‌ به فناست. بعد از مسیری جنگلی به دژی با دیواران بلند، جایی میان درختان بلند و تاریک می‌رسیم. دقیقاً جایی که دیگر درختان لاغر و بلند چشم‌نوازی نمی‌کنند، نور به این دژ می‌تواند نفوذ کند. چند ساعتی گذشت و ما همچنان منتظر بودیم. تیر به‌اندازه داشتیم و مرد تبر به دست تبر آویزان شده‌اش را دوباره برداشته و مشغول صیقلی کردن سلاحش است.

چند نفر از دوستانش دسته‌دسته می‌آیند و دعوتش را پذیرفتند و می‌آیند تا برای آزاد کردن دوستان ما، به قلعه‌ی دزدانی برویم که هیچ شرافتی ندارند. آن‌ها از جنس خودمان هستند اما دوست و همراه ما نیستند. خیلی از هم‌جنس‌هایمان می‌توانستند کمکی برای ما باشند یا تیغی در چشم نارگ‌های سه چشم و بدبو که با دست‌وپاهای کجشان و گوشت‌های لت‌وپار که از صورت‌هایشان آویزان است باشند. می‌توانستند اجازه ندهند که اشمیت بتواند صلح را از بین ببرد و دنیای بهشت‌گونه‌ی ما را به جهنم تبدیل کند. اما آن‌ها ترجیح دادند ضد مردمشان باشند تا از این شرایط بتوانند سودشان را ببرند.

اگر کسی ضد ظلم می‌خیزد وظیفه‌ی ما می‌شود تا حمایتش کنیم. این مردم بیشتر رویاهای ما را ناممکن می‌سازند، ضررشان خیلی بیشتر از دشمن است؛ چون مدام به این امید می‌مانیم که شاید روزی به کمکمان بیایند اما نمی‌آیند و امید، سمی مهلک در قلب‌هایمان می‌شود. این رئیس دزدان که در جنگلی، آن‌ هم در سرزمین‌های دور از جنگ، در دژش پنهان‌ شده و همچنان به شغل ناشریف دزدی‌اش ادامه می‌دهد، پست‌فطرت‌تر از اشمیتی است که با هدفی بد اما استوار به خواسته‌اش می‌جنگد.