معرفی و دانلود کتاب فیل در میانه باران تابستان تهران
برای دانلود قانونی کتاب فیل در میانه باران تابستان تهران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فیل در میانه باران تابستان تهران
کتاب فیل در میانه باران تابستان تهران مجموعهای از هشت داستان کوتاه به قلم صفورا چریکی است. این داستانها هرکدام با مضمون و زبانی متفاوت نوشته شدهاند. عنصر خیال حلقهی اشتراکِ تمام داستانهاست. نویسنده با عوض کردن راوی و فضا، هربار تجربهای تازه در اختیار مخاطب قرار میدهد.
دربارهی کتاب فیل در میانهی باران تابستان تهران
کتاب فیل در میانهی باران تابستان تهران مجموعهای از داستانهای کوتاه است که به قلم صفورا چریکی نوشته شدهاند. این مجموعه هشت داستان را شامل میشود. نامهای آنها بهترتیب از این قرار است: «کمد دیواری یا پَم پَم»، «دایال آپ»، «یک روز پیش از عید، وقتی اولین بار مار سرخ را دیدم»، «پرستار بچه» «مرا گویی چه مانی؟ من چه دانم»، «فیل در میانهی باران تابستان تهران»، «پری کوچک آبی نشسته بر حقهی وافور» و «ایستگاه میدان انقلاب اسلامی، ایستگاه بعد تئاتر شهر».
نویسنده شخصیت پَم پَم را از دوران کودکیِ خود وام گرفته است. از زمانی که پدر صفورا چریکی داستانهای خیالی خود را برایش تعریف میکرد، پَم پَم برای او بدل یه مجودی زنده و واقعی شد؛ هرچند که او یک آدمفضایی ساکنِ کمد رختخوابهاست. نویسنده به این شخصیت در داستانِ اولِ کتاب، جان میبخشد. داستانِ «کمد دیواری یا پمپم» از زبان کودکی بیمار روایت میشود. زبان کودکانه و سادهی این داستان ما را به دنیای دختربچه وارد میکند. بیماری از دیدگاه او امری جدی تلقی نمیشود؛ برعکسِ پدر و مادرش که شاهد ذرهذره آب شدنشان هستیم؛ بدون اینکه چیزی از زبانشان بشنویم یا مستقیم با آنها آشنا شویم. این نقطهی قوت داستان است که دنیای اطراف کودک را تار و بیصدا میکند، تا چیزی جهانِ جادویی او را مخدوش نسازد. فضای داستان در مرز بین واقعیت و خیال حرکت میکند. موجودی فضایی با پوستی آبی رنگ به نام پمپم و حضور ننه در کمد دیواری که به نظر میرسد مادبزرگِ فوتشدهی دختربچه است، داستان را به رئالیسم جادویی نزدیک میکند.
داستان دوم در فضایی کاملاً متفاوت و با زبانی متمایز نوشته شده است. داستانْ ماجرای دعوایی خانوادگی را شرح میدهد. اینبار نیز شرح واقعه را از دیدگاه دخترِ خانواده میبینیم. نویسنده بهطور مستقیم راوی را معرفی نمیکند، اما حدس ما این است که دختر در سنین نوجوانی به سر میبرد. او یک برادر کوچک به نام آرمان دارد که قادر به حرف زدن نیست. داستانِ «دایال آپ» با ورود پدر به خانه شروع میشود. کتک زدن کارفرما و اخراجش، دعوایی را با مادر رقم میزند که گرچه منجر به اتفاق دیگری نمیشود، اما موقعیت و فضا را بهخوبی منتقل میکند. بچهها در این فضای خفقانآور گرفتار شدهاند و وانمود میکنند زیاد به آن اهمیتی نمیدهند. دختر در تلاش است تا حواس خود و برادر کوچکش را پرت کند. او نمیخواهد همراه مادرش از خانه برود. تنها دلخوشیِ او وصل شدنِ اینترنت دایالآپ است. بهترین صدایی است که در زندگیاش وجود دارد؛ چراکه آنجا جایی است که در نقش کسی که دوست دارد، بازی میکند. این داستان نیز جایی میان خیال و واقعیت تمام میشود.
انتشارات کتاب کوچه این کتاب را منتشر کرده است.
کتاب فیل در میانهی باران تابستان تهران بای چه کسانی مناسب است؟
دوستداران داستانکوتاههای فارسی، تجربهای دلنشین از مطالعهی این کتاب خواهند داشت.
در بخشی از کتاب فیل در میانه باران تابستان تهران میخوانیم
ایوان الگا را پرت کرد سمت دیوار. الگا خورد به دیوار. پخش زمین شد. پا شد. جیغ میزد. بیشتر شبیه صدای زوزه بود.
صندلی را از جا بلند کرد و پرت کرد به طرف ایوان. ایوان جا خالی داده بود. خودش را توی یک صدم ثانیه رسانده بود پشت سر الگا. دستهایش را از پشت گرفته بود و به من گفت که بروم. گیج شده بودم. سرگیجه داشتم. تمام خانه روی سرم خراب شده بود و میچرخید. الگا زور میزد خودش را از دست ایوان نجات دهد. سرش را خم کرد و بازوی ایوان را گاز گرفت. لباسش را پاره کرد و مایع تیرهای از بازوی ایوان بیرون جهید.
یکی از کلیدها را دوباره توی قفل چرخاندم. سایهی کوچک پوشکین را دیدم که بالای پلهها ایستاده بود و گریه میکرد.
سوفی! سوفی! نرو...بمون. من توشیتورا میخوام. بوی موهای عرقکردهاش که بوی سر بچههای کوچک را میداد دوباره زیر دماغم دوید.
ایوان داد میزد: تقصیر من نبود... بچهها رو خودت نگه داشتی توی این همه سال تو خونه. خودت نذاشتی برن بیرون...! خودت همه جوره بدنشون رو حساس کردی... تو ترسیدی، نه من.
الگا سر خودش را میکوبید به دیوار و داد میزد: «تو بچههام رو کشتی... تو با اون واکسنهای نفرین شده!»
الگا آمد سمت من. ایوان جلوش را گرفت. کف دستش را کوبید روی سینهی الگا. هلش داد سمت دیوار.
شبح کوچک کز کرده بود آنجا، زیر مبل قدیمی که از اول هم فکر میکردم شبیه مبل قصر لویی شانزدهم است. با دستههای چوبی پوسیده.
فهرست مطالب کتاب
کمد دیواری یا پَم پَم
دایال آپ
یک روز پیش از عید، وقتی اولین بار مار سرخ را دیدم
پرستار بچه
مرا گویی چه مانی؟ من چه دانم؟
فیل در میانهی باران تابستان تهران
پری کوچک آبی نشسته بر حقهی وافور
ایستگاه میدان انقلاب اسلامی، ایستگاه بعد تئاتر شهر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فیل در میانه باران تابستان تهران |
نویسنده | صفورا چریکی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوچه |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 106 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7390-24-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |