معرفی و دانلود کتاب عمارت پری زادگان
برای دانلود قانونی کتاب عمارت پری زادگان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب عمارت پری زادگان
اینجا عمارت پری زادگان است. خشت به خشتش به خون مردم آغشته و سرخفام شده. این برج و بارو یک اسیر ابدی دارد: شاهزادهی جنزدهی قاجاری که دودمانش رو به فروپاشی است و چرخ روزگار او را هیچ به حساب نمیآورد. کتاب عمارت پری زادگان ماجرای این قصرنشین مفلوک را بازگو میکند. محمد پروین در میان داستان تاریخی خود، از گذشتهی خونین و پریشان واپسین سالهای سلسلهی قاجار و آنچه بر سر بینوا رفت، میگوید.
دربارهی کتاب عمارت پری زادگان
دیوارهای قصر به تو نزدیک میشوند، اسبها رم کرده و پا به فرار گذاشتهاند. کسی تو را به یاد ندارد. دودمانت به باد رفته. آتش به جان ستارهی آرزوهایت افتاده. پادشاهت، تنها امیدت، «کلمفروشی» در سوئیس را به زمامداری وطن ترجیح داده و رفته است. تنها ماندهای. عزیزان و رفیقانت رگ و ریشهشان را به چوب حراج زدهاند و در صف کودتاچیان ایستاده و اسب و منصبی را مال خود کردهاند. لاکپشتی شدهای که از جنگل سوزان نگریخته. برای تو حتی هیچ هم باقی نمانده که با مصیبت پرش کنی. خالی شدهای. تهی از احترام و مدفون در گذشته. تاجی که میراثت بود، آمده است که بر سر دیگری بنشیند. حتی قهوهی مسموم قجری هم تو را برنمیگزیند. بوی خاکستر شدنت را میشنوی. دیوانگی سرنوشت توست. آخرین همصحبتانت اجنه و وهم و خیالاتت هستند. واقعیت را بپذیر. سلسلهی تو به باد فنا رفته و حالا رئیس قشون، همان میرپنج که روزی به حسابش نمیآوردی جان و آبرویت را صاحب شدهاست. تقصیر خود توست. آخرین نسل قجر شدهای تا بسوزی و در قصهها برایت بگریند. تو اسیر برج و بارویی ماتمزدهای که دیگر بزم و عیشی در آن برپا نمیشود. سرنوشتت طعم زهر میدهد. در قصهها ثبت شدهای و از عاقبتت داستان نوشتهاند. میخواهی نام قصهات را بدانی؟ کتاب عمارت پری زادگان.
ماجرا از این قرار است: شاهزادهای مفلوک در کنج یک قصر. جز چند تن نوکر و جان برکف و مادربزرگش کسی را ندارد. سرزمین تحت حاکمیتش عمارتی روبهویرانیست. بهرسم نیاکان و پادشاهان همخونش از ظلم و جفا کردن به همان چند تن هم نمیگذرد. مملکت درحال تغییر است. کودتایی در راه است. احمدشاه تاجوتخت را واگذار کرده و ایران را به سردار سپه سپرده است. شاید هم بهترین کار را کردهاست. حاکمی که درایت و لیاقت حکومت ندارد، باید به زبان خوش برود تا مردم را به خاکوخون نکشد و خاک را به بیگانه پیشکش نکند، اما به سرنوشت شاهزادگان و بازماندگانش هم فکر کردهاست؟ در این شهرِ آشوب، نوادگان پادشاه که از کودکی هیچ نیاموختهاند جز شبح پادشاه بودن و تظاهر به زورمندی چگونه روزگار بگذرانند؟ حالا دیوارهای پوشالی قدرت ریخته و هرکس باید آنچه در چنته دارد به میدان آورد. در این آشوبسرا، شاهزادهی کتاب عمارت پری زادگان چه کند؟ جز حرمسرا بهراه انداختن، معاشقه با سوگلی، فریاد زدن بر سر زیردستان و افتخار به خون و اصالتی که فقط برای خودش مهم است، چه هنری دارد؟ او فراموش شده و حتی کسی برای کشتن و سربهنیست کردنش هم خود را به زحمت نمیاندازد. محمد پروین سرنوشت این پادشاه به سلطنت نرسیده را که در بدترین زمان ممکن بهدنیا آمده و حالا شاهد فروپاشی سلسلهاش است، روایت میکند.
کتاب عمارت پری زادگان صرفاً راوی برخاک سیاه افتادن شهزادهی مجنون و شوربخت نیست. محمد پروین از تاریخ میگوید؛ از عصری که هر که چماقش سنگینتر بود، مسندی پر آذینتر و شهری غنیتر نصیبش میشد. آخرین سالهای سدهی 1200. مملکتی که شاه دارد، اما پادشاهش در میان کوه های آلپ بر سورتمه سوار است و مردم قحطیزدهی ایران را بهجا نمیآورد. ملتی که میان دعوای قدرتمندان درحال احتضارند و لاشهی اشتر و استر هم سهمشان نمیشود. شوروی و انگلیس پرگار بهدست، روی -نقشهی ایران- این ویرانهای که نیاکان شاهزاده ساخته و بنا نهادهاند- نشستهاند و هر کدام هرچه می توانند از آن خود میکنند. در این ماتمسرا برای مردم چیزی جز فقر و مرگ باقی نماندهاست. محمد پروین، ما را به عمارت جنزدهی شاهزادهی قاجاری میبرد تا خود شاهد پایان مغموم او و دودمانش باشیم.
کتاب عمارت پری زادگان به کوشش انتشارات مروارید چاپ و در دسترس خوانندگان گرامی قرار گرفته است.
کتاب عمارت پری زادگان برای چه کسانی مناسب است؟
شما شاهد هستید؛ شاهزادهی قاجاری بهدنبال تماشاچی برای نمایش خود میگردد. او زندگیاش را به نمایش میگذارد تا ببینید کسی که هم از اسب افتاده هم از اصل، چگونه بهتاخت سوی نابودی میرود. شما مهمان این داستانید تا شاهد ویرانی عمارت پری زادگان باشید.
در بخشی از کتاب عمارت پری زادگان میخوانیم
امان عمارت از تقتق کوبه در رفته بود. انگار پتک به آن گلمیخ میزدند. صدای چاکر و در یکی شد که آمدم. امان بده. آمدم. بههم خوردن در. فکر عاریهای تمام زندگیات را به خوف میاندازد. آسیمه عیان نظرها میشود. وا بدهم طوق به گردنم میاندازند. ندیده و بُریده قبای تنم میکنند. تیاتری هم بد وضعی نیست که محترفش شوم. فعلاً که این جماعت به اتینا میروند. نازبالش را زیر بغل راستم میزان کردم. لحاف را تا روی سینه بالا کشیدم. پاکتهای خطها را به اطراف پراکنده کردم. موهام را هم نامرتب. زبیده آرام در زد. اذن ورود دادم. پردهی نازک توری را از چارچوب منبت کنار زد. سینیبهدست داخل آمد. بساط چاشت و قوری. با ایما گفتم که همانجا روی زمین بگذارد. جلوی پشتی ترکمن هزاررنگ. مِنی انداخت و گفت: «آقا، گویا باز ملاقاتی دارید.»
شکیبم این روزها شبیه شیر روی زغال شده است. خودم هم بیصبر افتادن در این بستر شده بودم.
«مفتش است یا مستنطق؟ یا آگاهیچی؟ هر خری هست بگویید فقط کوتاه.»
حجم سیاه و درشتی از پنجره پریده. بدون کلاه و پریشمو. از پشتبام متواری شده است. جامه را هم سیاه ذکر کرده بود. برافروخته هم باید باشم که این چه اوضاعی است، این چه مراقبت و محارست است؟ سخن به اینجا رسید، ناخوشی را بهانه میکنم. از وضع امنیت و جان شِکوه میکنم. میگویم شکایت میبرم به نظمیه. جای زخم کمی تیر میکشید. با کف دست کمی رویش را فشار دادم. نالهام درآمد که کوبه به هم خورد. بیشتر ناله کردم. دوباره کوبه به هم خورد. غرغر چاکر به جان طرف را میشنیدم. لابهلای صوت بالای خانجان که الان چه وقت آمدن است؟ میخواستید به گورش برسید؟ یا وقتی کفن را روی صورتش میکشیدند؟ قاطی ژخ و اذن دخول چاکر در را باز کرد. مردی چهارشانه. بدون سبیل و فکلی پشت سر چاکر وارد شد. اطوار متین بودن را هم به خودش گرفته بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب عمارت پری زادگان |
نویسنده | محمد پروین |
ناشر چاپی | انتشارات مروارید |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 163 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-324-000-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |