معرفی و دانلود کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمیکند
برای دانلود قانونی کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمیکند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمیکند
کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمیکند مجموعه داستانهایی به قلم احمد آرام است که با طنزی گزنده و در فضایی وهمآلود روایت میشوند. با شنیدن این کتاب میتوانید در فضای داستانهای کوتاه آن غرق شده و پیامهای نهفته در آنها را دریافت کنید.
درباره کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمیکند:
احمد آرام در این مجموعه داستان فضاهای تاریک و روشنی خلق کرده و از طریق آنها شما را به سمت یک طنز تلخ هدایت میکند. فضای گروتسکی که این نویسنده ایجاد کرده یک وهم ناشناخته را به همراه دارد و شما نمیدانید که باید با قصههای آن بخندید یا با تلخکامی و وحشت از آن عبور کنید. به هرحال داستانهای کتاب کسی ما را به شام دعوت نمیکند همگی لحن طنزآمیز دارند. اما طنز نیشداری که نویسنده از طریق آن تلاش کرده تا نشانههایی را به مخاطب خود برساند و او را درگیر فضای داستان کند.
نام داستانهای این اثر عبارتند از: «از شما چه پنهان، احساس خوشی داشتم، چقدر به هم شبیه بودیم، کنتراست، کافه الکترا و کسی ما را به شام دعوت نمیکند
کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمیکند مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به داستانهای ایرانی و داستان کوتاه از شنیدن این کتاب لذت خواهند برد.
احمد آرام را بیشتر بشناسیم:
این نویسنده ایرانی در سال 1330 در بوشهر متولد شد و از شانزدهسالگی شروع به انجام فعالیتهای هنری کرد. او در هجدهسالگی اولین داستان خود را در مجله فردوسی به چاپ رساند. احمد آرام در رشته هنرهای نمایشی فارغالتحصیل شد و در سال 1350 به تهران مهاجرت کرد. وی اولین کتاب خود را در سال 1379 به نام «غریبهای در بخار نمک» در شیراز منتشر کرد که را در سال 1380 لوح تقدیر نخستین دوره جایزهٔ ادبی یلدا و جایزه بهترین مجموعه داستان سال در سومین دورهٔ جشن فرهنگ فارس را دریافت کرد.
از دیگر آثار آرام میتوان به «همین حالا داشتم میگفتم»، «سگی در خانه یک آنارشیست دستدوم» و «بیدار نشدن در ساعت نمیدانم چند» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمیکند میشنویم:
آن شب همه چیز با یک ناله شروع شد و بعد از آن صدایی شنیدم. برگشتم و به تابلوی جیغ نگاه کردم. سومین سیگارم را گیرانده بودم. تهسیگار اول را روی پاتختی خاموش کرده بودم. سیگار دوم را توی گلدانی که یک کاکتوس بهاندازهٔ یک پنجهٔ گندهٔ واقعی از تویش زده بود بیرون و تهسیگار سوم، هنوز توی دستم بود و داشتم فکر میکردم که مناسبترین جا برای خاموشکردنش کجاست.
نیمهشب بود. باران یکریز میبارید. رفتم طرف پنجرهای که پشت آن یک خیابان تنگ خیس دراز شده بود. ردیف درختها با برفهایی که از باران برق میزد، همچون آدمهایی سیاهپوش و بلندبالا دو طرف خیابان صفکشیده بودند. نه من و نه هیچکس دیگری که توی این خیابان زندگی میکرد نمیدانستند نام این درختهای بومی که بسیار هم زشت بودند چیست. حتی گیاهشناسان زبده هم نتوانستند نامی برایشان انتخاب کنند.
سرانجام یکی از آنها با تلخکامی کابوسی که دیده بود گفته بود بهتر است نامی نداشته باشند. وگرنه شبیه درختهایی میشوند که از تن اشباح تغذیه میکنند. درختهای اشباح. میگفت چنین درختهایی را در هند دیده و بعد که به اینجا برگشته بود، شبح آن درختها هم همراهش آمده بودند.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمیکند |
نویسنده | احمد آرام |
راوی | امیر فرحان نیا |
ناشر چاپی | نشر افق |
ناشر صوتی | نشر ماه آوا |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۴ ساعت و ۵ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان طنز ایرانی |