معرفی و دانلود کتاب صوتی کرج حمله می‌کند!

معرفی کتاب صوتی کرج حمله می‌کند!

شما برای تاریخ هیچ اهمیتی ندارید، تاریخ تنها به کرج اهمیت می‌دهد و بس! در یکی از داستان‌های کتاب صوتی کرج حمله می‌کند! اهالی این شهر قهرمان‌پرور قرار است برای جبران تحقیرهایی که در حقشان روا شده است اول به ترانسیلوانیا و بعد به تمام دنیا حمله کنند و این جمله نباید شما را به یاد هیتلر بیندازد! متین ایزدی، نویسنده‌ی این مجموعه داستان فانتزی آکنده از فضاهای جادویی، سورئال و گاها طنز، قرار است پای ما را به دنیایی باز کند که ساخته‌ی قدرت تخیل دقیق و قدرتمند او است. تجربه‌ی شنیدن این داستان صوتی با صدای سیامک انصاری، می‌تواند بسیار دلنشین و لذت‌بخش باشد.

درباره‌ی کتاب صوتی کرج حمله می‌کند!

صدای سرود ملی کرج در آسمان می‌پیچد و کرج‌قُلی، سربازی که بغض و افتخار به کرج راه گلویش را بسته است، شروع می‌کند به خواندن سرود ملی کرج، سرزمین انتقام‌جویان راه عدالت. «کرج ای هستی من، شور و سرمستی من...!»، سرودی که به‌زودی قرار است سرود ملی تمام دنیا بشود. کتاب صوتی کرج حمله می‌کند!، نوشته‌ی متین ایزدی مجموعه داستانی فانتزی و سورئال است که در محیطی کاملاً ایرانی و آشنا سپری می‌شود. داستان‌هایی که برخی از آن‌ها با طنزی بسیار خلاقانه پر شده‌اند، برخی شما را به وحشت تجربه‌ی فضایی سورئال می‌کشاند و برخی شما را به دنیایی وارد می‌کند که در عین آن‌که در زمینی رئال برپاشده است، فضایی کاملاً فانتزی دارد.

در انتهای کوچه‌ای بن‌بست، خانه‌های کمال، زری و سرهنگ، جوری کنار هم چفت شده‌اند که باور این‌که این کوچه محل زندگی انسان‌هایی تنها باشد برای اهالی ترانسیلوانیا بسیار سخت است. کمال همنشین، نام شخصیت اصلی داستان کرج حمله می‌کند! است. شبی از شب‌ها، منوری در آسمان تاریک شب زده می‌شود و حالا کمال باید به همسایه‌های خود ثابت کند که این صدا از منوری بوده است که در آسمان شب زده شده است و این صدای بلند و ناجور از وجود جسم مبارک او نبوده است! تا کمال بجنبد و به زری که برای دو کلام گفت‌وگو با او نیاز به فرهنگ لغت فحش‌های خیابانی دارید، توضیح بدهد که این صدای انفجار بوده است و احتمالاً حمله‌ای از سوی کرج در راه است، سربازان از جان‌گذشته‌ی کرج به خیابان‌های ترانسیلوانیا می‌ریزند.

صدای رادیو و اخبار تلویزیون از خبر خیزش نیروهای جان‌برکف کرجی پر می‌شود و کل شهر خبردار می‌شوند که دوران اوج تهران به سر رسیده است و ترانسیلوانیا در مقابل این حمله تک‌وتنها خواهد بود. حالا کمال که هیچ‌وقت دعوا کردن را درست یاد نگرفته بود و حتی یک روز آن‌قدر بد با زنش دعوا کرده بود که او هم گذاشته بود و رفته بود، باید سعی می‌کرد تا اول چنین حمله‌ی عجیب‌وغریبی را کاملاً درک کند و سپس به کمک سرهنگ و زری که گاهی عاشق و معشوق‌اند و گاهی به خون هم تشنه، مقابل نیروهای کرجی سنگر بسازد. کتاب صوتی کرج حمله می‌کند! داستانی با درون‌مایه‌ای بسیار طنز و فانتزی است. داستانی که شما از شنیدن آن با خوانش بسیار حرفه‌ای سیامک انصاری، لذت بسیاری خواهید برد.

در داستان دیگری از کتاب صوتی کرج حمله می‌کند! با ماجرای بیرون زدن سیل خون از خانه‌ی ایاز و فیاض مواجهیم. ماجرای این داستان بر می‌گردد به قبل از این‌که راوی به دنیا بیاید و بتواند به جهان با چشم‌های خودش نگاه کند؛ زمان‌هایی که اسم‌ها به‌جای آن‌که فلان‌الدین باشند، فلان‌السلطنه بودند. ماجرایی که راوی در این داستان از زبان خاله معصوم برای ما روایت می‌کند، مربوط است به همسایه‌هایی که در مجاورت آنان و در خانه‌ای دو طبقه زندگی می‌کرده‌اند.

همسایه‌ها دو برادر به نام‌های ایاز و فیاض بودند. طبقه‌ی بالا فیاض، برادر بزرگ‌تر به همراه زن و بچه‌هایش و طبقه‌ی پایین‌تر هم ایاز به همراه زن و شش فرزند قدونیم‌قدش زندگی می‌کرد. آسفالت خیابان هیچ‌گاه کف کفش‌های ماه‌سمن، زن ایاز را ندیده بود. ایاز هیچ‌گاه به او اجازه‌ی بیرون رفتن از خانه را نداده بود، یا حداقل هیچ‌کس از همسایه‌ها چنین چیزی را به یاد نداشت. ماه سمن نُه‌ماهه باردار بود و باید بچه‌ی هفتمش را می‌زایید، اما ایاز فرسنگ‌ها دور از خانه بود، به همین علت نیز زن فیاض ماه‌سمن بیچاره را نزد پزشک می‌برد. عقربه‌های ساعت به هم می‌رسند و از هم دور می‌شوند و بالاخره ایاز هم به خانه بر می‌گردد و حالا ما قرار است در مجموعه داستان صوتی کرج حمله می‌کند! با صدای سیامک انصاری بشنویم که ایاز با برگشت خود به خانه چه حوادثی را برای اهالی آن رقم می‌زند.

مجموعه داستان صوتی کرج حمله می‌کند! نوشته‌ی متین ایزدی، یا آن‌طور که او خودش را معرفی می‌کند، نوه‌ی کرج، است. شما می‌توانید این کتاب صوتی جذاب را با صدای بی‌نظیر سیامک انصاری بشنوید. وظیفه‌ی تهیه و تولید نسخه‌ی متنی و صوتی کتاب پیش رو برعهده‌ی انتشارات نیماژ بوده است.

کتاب صوتی کرج حمله می‌کند! برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های تخیلی و ادبیات جادویی و فانتزی می‌توانند از شنیدن این مجموعه داستان کوتاه نوشته‌ی متین ایزدی و با صدای سیامک انصاری لذت بسیاری ببرند.

در بخشی از کتاب صوتی کرج حمله می‌کند! می‌شنویم

کمال که عصبی شده بود فریاد زد: «سرهنگ گوشات سنگینه‌ها! صدای انفجار بود!». سرهنگ دقت بیش‌تری کرد تا حرف کمال را درست بشنود. کمال که می‌گفت سنگینی گوش سرهنگ دکمه‌ی دستی دارد. هر چیزی را که دوست داشته باشد، می‌شنود و بقیه را به‌عمد نادیده می‌گیرد. دهان‌به‌دهان گذاشتن با زری برای کمال کار تازه‌ای نبود. گاهی از آن لذت می‌برد و گاهی هم تا سرحد مرگ دیوانه‌اش می‌کرد. برگشت رو به زری و جوابش را داد: «تو زری؟ والا که مس هم نیستی! صدای بمب بود الهه‌ی پاکی!»

فهرست مطالب کتاب صوتی