معرفی و دانلود کتاب صوتی کاتیا

معرفی کتاب صوتی کاتیا

کتاب صوتی کاتیا اثری از صادق هدایت، نویسنده‌ی چیرده‌دست و پرآوازه‌ی ایرانی است. هدایت در این داستانِ کوتاه، راوی سرگذشتِ غم‌انگیز مردی است که در طول سال‌های جنگ جهانیِ اول، در روسیه به به اسارت درآمده بوده و اکنون از خاطرات جنگ، اسارت، از گذشته و عشقِ قدیمی‌اش برای ما سخن می‌گوید.

درباره‌ی کتاب صوتی کاتیا

صادق هدایت (Sadegh Hedayat) آخرین مجموعه‌ از داستان‌های کوتاهش را در سال 1321 با عنوان سگ ولگرد (The Stray Dog) منتشر کرد. سگ ولگرد از هشت داستانِ کوتاه تشکیل شده است که کاتیا (Katia) یکی از داستان‌های این مجموعه است. کتاب صوتی کاتیا، حکایتِ زندگیِ مهندسی اتریشی است که تجربه‌ی شرکت در جنگ جهانی اول را از سر گذرانده است. او وارد کافه‌ای می‌شود که راویِ داستان همراهِ دوستانش گرم صحبت در آن هستند، و سخن گفتن از زندگیِ پرفراز و نشیبش را آغاز می‌کند.

مهندس اتریشی از جنگ و اردوگاه اُسرای جنگی سیبری می‌گوید. در همان اردوگاه است که با زنی به نام کاتیا آشنا می‌شود و این آشنایی چنان بر او اثر می‌گذارد که زندگی او را به قبل و بعد از ملاقات با کاتیا تقسیم می‌کند. کاتیا تنها کسی بود که توانست به این مهندس که تمام وقتش را به مطالعه می‌گذراند، نزدیک شود و از دشواری و رنج اسارت او بکاهد. مرد اتریشی خاطراتِ تلخ اسارت و آلامِ جنگ را آمیخته به عشق و مهربانی کاتیا به یاد می‌آورد و این خاطرات تلخیِ شیرینی را از خود در کامِ او به جای می‌گذارند.

رگه‌هایی از بسیاری از داستان‌های هدایت را می‌توان در داستان کاتیا مشاهده کرد. راویِ اتریشی شباهت‌های غیرقابل انکاری با اسیر فرانسوی دارد؛ هر دوی آنان در جنگ به اسارت بیگانه درآمده‌اند و روزهای دشواری را گذرانده‌اند. زاویه‌ی دید هر دو داستان یکسان است و درون‌مایه‌ای غیرایرانی و جنگی دارند. کاتیا، شخصیتِ محوری این داستان نیز مشابه مرجانِ داش‌آکل و زنِ اثیریِ بوف کور، تأثیری فراموش‌نشدنی بر مهندسِ اتریشی گذاشته است.

صادق هدایت در کتاب صوتی کاتیا، فرشته‌ی نجاتی را ترسیم کرده است که در بحرانِ خشونت و جنگ، امید و عشق و روشنی و آینده را با خود به ارمغان می‌آورد. اما عشق تنها مضمونِ این داستان جذاب و گیرا نیست. هدایت در پسِ روایتِ عشق، به پیامدهای گریزناپذیر جنگ نیز اشاره می‌کند و سعی دارد با سلاح عشق به مقابله با جنگ، این پست‌ترین و تقبیح‌شده‌ترین عمل بدوی‌گونه‌ی انسان بپردازد.

کتاب صوتی کاتیا را نشر صوتی نوین کتاب گویا با خوانش علیرضا ناصحی در اختیار مخاطبان و علاقه‌مندان قرار داده است.

درباره‌ی مجموعه روایت آواهای سوپرانو

نشر صوتی نوین کتاب گویا، برخی از آثار برگزیده‌ی ادبیات جهان را با موضوع محوری زنان از بزرگانی نظیر صادق هدایت، ابراهیم گلستان، آنتون چخوف، جووانی ورگا، ویرجینا وولف و... گلچین کرده و آن را در قالب کتاب‌های صوتی و تحت عنوان مجموعه روایت آواهای سوپرانو به انتشار رسانده است.

در نکوداشت کتاب صوتی کاتیا

داستان کوتاه «کاتیا» از لحاظ مایه (تِم) و طرح و نقشه (پیرنگ) به داستان کوتاه «اسیر فرانسوی» از مجموعه‌ی زنده‌به‌گور شباهت دارد. زیرا هر دو داستان به شیوه‌ی اول شخص مفرد نوشته شده‌اند و مایه‌ای جنگی و فضایی غیرایرانی دارند. (محمد بهارلو)

کتاب صوتی کاتیا برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدنِ کتاب صوتی کاتیا برای علاقه‌مندان به داستان‌های عاشقانه‌ی فارسی و همین‌طور طرفدارانِ آثار صادق هدایت، تجربه‌ای دلنشین و جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی کاتیا می‌شنویم

- من یک دوره زندگیِ اسارت در روسیه به سر بردم.

- شاید در موقع جنگ بین‌المللی 1914 اسیر شدید؟

- بله، از همان ابتدای جنگ من در فرونت صربستان بودم و در جنگ با روس‌ها اسیر شدم. می‌دانید، زندگیِ اسارت چندان گوارا نیست. واضح است. آن‌هم اسارت در سیبری.

- آیا شما کتاب یادبود خانه‌ی مردگان تألیف داستایوفسکی را خوانده‌اید؟

- بله، خوانده‌ام. ولی کاملاً به آن ترتیب نبود. چون که ما به عنوان اسیر جنگی بودیم و تا اندازه‌ای آزادی داشتیم در صورتی که او با موژیک‌ها در زندان بوده. ولی میانِ ما پروفسورها، نقاش‌ها، شیمیدان‌ها، سنگ‌تراش‌ها، پیرایشگرها، جراح‌ها، موسیقیدان‌ها، شعرا و نویسندگان بودند. پای چشم من را که در جنگ گلوله خورده بود، در همان‌جا عمل کردند.

- در این‌صورت به شما خیلی سخت نمی‌گذشته.

- مقصودتان از سختی چیست؟ واضح است در ابتدا ملاحظه‌ی ما را می‌کردند. راستش را بخواهید در اوایل ما تا اندازه‌ای از وضع خودمان راضی بودیم. اگرچه تمام روز را محبوس بودیم ولی در اردوی خودمان آزادی داشتیم. تئاتر درست کرده بودیم. آلونک‌هایی برای خودمان ساخته بودیم. به‌علاوه به هر افسری از قرار 25 روبل در ماه پول جیبی می‌دادند و در آن‌وقت در سیبری فراوانی و ارزانی بود. به اندازه‌ی کافی خوراک داشتیم اگرچه اغلب پولِ جیبی ما را نمی‌پرداختند. و بعد هم می‌دانید ما اجازه نداشتیم خارج بشویم. تصور بکنید که ما مجبور بودیم سال‌ها حبس باشیم. من خسته و کسل شده بودم و تمام روز را به خواندنِ کتاب می‌گذراندم.

فهرست مطالب کتاب صوتی