معرفی و دانلود کتاب صوتی من لوسی بارتون هستم

معرفی کتاب صوتی من لوسی بارتون هستم

کتاب صوتی من لوسی بارتون هستم رمانی مشهور به قلم الیزابت استروت است. قهرمان این داستان زن جوانی به نام لوسی بارتون است که در طول کتاب، با زبانی صمیمی به تعریف سرگذشت پرماجرای خود و شرح رابطه‌ی پرفراز و نشیبی که با خانواده‌اش داشته می‌پردازد. گفتنی است که نام اثر حاضر، پس از انتشار به عنوان یکی از نامزدهای دریافت جایزه‌ی بوکر و همچنین، یکی از عناوین پرفروش نیویورک تایمز اعلام شد.

درباره کتاب صوتی من لوسی بارتون هستم:

الیزابت استروت (Elizabeth Strout) یکی از مطرح‌ترین نویسندگان زن آمریکایی در چند ساله‌ی اخیر است. داستان‌های نسبتاً پرشماری که او نوشته، به سبب برخورداری از زبانی ساده و بی‌تکلف و همچنین، به علت توجه به مشکلاتی عاطفی از قبیل تنهایی، ملال، و عدم توانایی در برقراری ارتباط که جملگی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های انسانِ امروز به شمار می‌روند، مورد توجه طیف وسیعی از مخاطبین در سراسر دنیا قرار گرفته است. کتاب صوتی من لوسی بارتون هستم (My Name Is Lucy Barton) یکی از بهترین رمان‌های استروت به شمار می‌رود.

این اثر خط داستانی ساده‌ای دارد: زنی جوان در بیمارستان بستری شده و دوران نقاهت خود را پشت سر می‌گذارد. روزی از روزها مادرش (که برای مدتی طولانی هیچ‌گونه ارتباطی با دختر خود نداشته) برای ملاقات او به بیمارستان می‌رود. این ملاقات زمینه‌ساز گفتگویی مفصل میان مادر و دختر می‌شود؛ از خلال همین گفت‌وگو است که ما از گذشته‌ی تیره و تار و رابطه‌ی پرفرازونشیب این دو کاراکتر مطلع می‌شویم.

با این وصف، حالا چنین به نظر می‌رسد که اوضاع تغییر کرده است. اما باز هم این سوال مهم باقی‌ست: آیا قهرمان داستان، یعنی لوسی بارتون، به چنان بلوغ عاطفی‌ای رسیده که بتواند سنگش را با مسائل گذشته‌‌ وا بکند و رابطه‌اش با خانواده‌، خصوصاً مادر را از نو سامان دهد؟ برای یافتن پاسخ این سوال، باید تا پایان کتاب با الیزابت استروت همراه شوید.

در تحلیل نهایی باید گفت که رمان من لوسی بارتون هستم، به رغم پیرنگ ساده‌اش، از محتوایی عمیق و غنی برخوردار است. زیرا موضوع آن (که همان روابط پیچیده‌ی درون‌خانوادگی‌ست) به غایت مهم و چندوجهی است. ضمن اینکه توانایی نویسنده در شخصیت‌پردازی، سبب شده تا دو کاراکتر مرکزی کتاب (خصوصاً لوسی بارتون)، همچون انسان‌هایی واقعی جلوه کنند؛ امری که در نهایت به همذات‌پنداری هر چه بیشتر مخاطبین با ایشان منجر می‌شود.

لازم به ذکر است که کتاب حاضر دستمایه‌ی اقتباس نمایشی زیبا به کارگردانی ریچارد ایر بوده است. این اثر همچنین، افتخارات گوناگونی را برای نویسنده‌ی خود به ارمغان آورده که در ادامه به مرورشان خواهیم پرداخت.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی من لوسی بارتون هستم:

- نامزد دریافت جایزه‌ی بوکر
- انتخاب به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های سال توسط واشنگتن پست
- نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین کتاب زنان (Women's Prize) در بخش داستان
- نامزد بهترین کتاب گودریدز در بخش داستان
- نامزد دریافت جایزه‌ی ادبی بین المللی دوبلین
- نامزد دریافت جایزه‌ی اندرو کارنگی
- بهترین کتاب جشنواره‌ی NAIBA
- پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز
- پرفروش‌ترین کتاب سایت آمازون
و ...

نکوداشت‌های کتاب صوتی من لوسی بارتون هستم:

- دربردارنده‌ی گنجینه‌ای کمیاب از احساسات انسانی. (نیویورک تایمز)
- رمانی فوق‌العاده درباره‌ی عشق و اشتیاق. (روزنامه بوستون گلوب)
- رمانی کوتاه درباره‌ی عشقِ میان مادران و دختران. (نشریه نیوزدی)
- نگاهی روشنگر به رابطه‌ی میان مادر و دختر. (مجله پیپل)
- یک اثر خارق‌العاده. (روزنامه واشینگتن پست)

کتاب صوتی من لوسی بارتون هستم مناسب چه کسانی است؟

گوش سپردن به این رمان درخشان را نخست به تمام علاقه‌مندان به ادبیات روز جهان (خصوصاً دوست‌داران آثار مشهور و پرمخاطب)، سپس به طرفداران داستان‌هایی با درونمایه‌ی خانوادگی - اجتماعی توصیه می‌کنیم.

با الیزابت استروت بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ی آمریکایی متولد سال 1956 است. پدر و مادرش، معلم و استاد دانشگاه بودند و همین امر، احتمالاً از همان سنین کودکی روحیه‌ای آکادمیک در الیزابت ایجاد نموده است. خود او نیز این روزها مشغول تدریس در دانشگاه‌های کشورش است. با این حال شغل اصلی‌اش نه تدریس، بلکه نویسندگی است.

از الیزابت استروت رمان‌های گوناگونی به انتشار رسیده که برخی از آن‌ها از جمله پرفروش‌ترین کتاب‌های ادبیات معاصر آمریکا به شمار می‌روند. از جمله‌ی این آثار می‌توان به عناوین پیش رو اشاره داشت: «آلیو کیتریج، هر چیزی ممکن است، من لوسی بارتون هستم، امی و ایزابل، با من بمان.»

در بخشی از کتاب صوتی من لوسی بارتون هستم می‌شنویم:

دوباره عینکش را سر جای اولش گذاشت. صورتش هم به حالت اول برگشت:

«عقل که نباشه جون در عذابه. یک روز کیتی اومد پیشم... ادا و اطوارهای دخترونه از خودش درمی‌آورد و ریزریز می‌خندید. می‌دونی، اون رفته بود به...»

مادرم بازویش را بلند کرد و انگشتانش را جنباند. من منتظر بودم مادرم در ادامه بگوید «دانشکده»، یا بگوید «مدرسه»، ولی ادامه داد:

«هوای جوانی به سرش زده بود. قشنگ معلوم بود. لازم نبود به زبون بیاره. همینطوری که نشسته بودم و به رفتارش نگاه می‌کردم به ذهنم رسید. توی دلم گفتم کیتی توی دردسر افتاده.»

من گفتم: «حالا واقعاً اینطوری بود؟»

مامان گفت «آره، حدسم درست بود. کیتی نایسلی گلوش پیش معلم یکی از بچه‌هاش گیر کرده بود. دخترهاش اون موقع هر سه نفرشون دبیرستانی بودن. یه مدتی یواشکی با یارو قرار و مدار می‌گذاشت. تا اینکه بالاخره یه روز رفت پیش شوهرش و رک و راست بهش گفت دیگه از بند و بست‌های خانوادگی خسته شده و دلش می‌خواد از زندگی سیراب بشه. خلاصه زد به سیم آخر... »

فهرست مطالب کتاب صوتی