معرفی و دانلود کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ
برای دانلود قانونی کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ
چنگ میاندازم به هیچ، تا اینکه هیچ، روزی هم مرا به دل اسرار سیاهش محرم کند. کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان نوشتهی چیماماندا انگزی آدیچی، راینر ماریا ریلکه، جوان دیدیون، الکساندر همن، رالف والدو اِمِرسون، و جویس کارول اوتس، مجموعهای از خاطرات و دلنوشتههایی از تجربهی سوگ و از دست دادن عزیزان است که به همت الهام شوشتری زاده گردآوری و ترجمه شده. این کتاب را با صدای گرم و دلنشین مجتبی شکوری میشنوید.
دربارهی کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان
بعضی میگویند زندگی شبیه قدم زدن در لبهی پرتگاه است، بعضی اعتقاد دارند آدمها مثل بندبازی که بیحفاظ در میان آسمان راه میرود، زندگی را میگذرانند. بعضی هم زندگی را به پرسه زدن در بیایان شبیه میکنند، درحالیکه لنگری را در آغوش گرفتهای که با زنجیری به پایت بسته شده، و هیچ نمیدانی که کی ممکن است به شن روان برسی، زیر پایت خالی شود و برای همیشه به دل تاریکی کشیده شوی. این ماجرای کتاب لنگرگاهی در شن روان است.
اعتقاد دارم که انسانها در زندگی بارها به بلوغ میرسند. یک بار وقتی جسمشان از پیلهی کودکی بیرون میافتد و جوان میشوند. یک بار وقتی رنج دوست داشتن را به جان میکشند. این یک بارها تکرار میشود تا به آخرین مرحله میرسد؛ وقتی عزیزی را از دست میدهند و تلخی سوگ را در کامشان حس میکنند. آن وقت است که دیگر هیچچیز، زندگی را به شکلی که قبلاً بود برنمیگرداند. رنج، آدمها را پیر میکند. رنج، آدمها را بالغ میکند. و حتی رنج، آدمها را شاعر میکند؛ تاجایی که از همان ابتدای تاریخ بشریت تا به الان، انسانهای زیادی بودند که تلاش کردند بار سوگشان را به دوش کلمات بیندازند و از این راه، عزیز رفته را گرامی بدارند. حسی که به او داشتند را قاب بگیرند و به گوش همه برسانند که زندگی، بیآنکه هشداری بدهد، ناگهان زیر پایت را میکشد و تو همان بندبازی میشوی که تعادلش را از دست داده و با سرعت به سمت زمین سقوط میکند.
نگاه کردن به قابی که آدمها از رنجشان ساختهاند، شاید انسانیترین تجربهی زندگی انسان باشد. با جریان اندوهشان همراه میشوی تا ببینی آدمیزاد در این کرهی خاکی، تا چه حد بیپناه بود و دستش به جایی نمیرسید. اگر خودت هم پیش از این قابی ساخته باشی، با آغوش باز زهراندوه دوباره نگاه کردن به قاب را در آغوش میگیری؛ چون درد، تنها یادگاری است که از عزیز از دست رفته برایت مانده. الهام شوشتری زاده با این تفسیر، یک گالری ترتیب داده و در آن، قابهایی از چیماماندا انگزی آدیچی (Chimamanda Ngozi Adichie)، راینر ماریا ریلکه (Rainer Maria Rilke)، جوان دیدیون (Joan Didion)، الکساندر همن (Aleksandar Hemon)، رالف والدو اِمِرسون (Ralph Waldo Emerson)، و جویس کارول اوتس (Joyce Carol Oates) را گردآوری کرده تا نتیجه، کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان باشد. مجموعهای از خاطرات و دستنوشتههایی که از تجربهی از دست دادن میگویند، از اینکه آدمیزاد چه چیزی را پشت سر میگذارد تا در نهایت بپذیرد که زندگی بعد از این، قرار است با چاقویی در قلبش سپری شود. نه کسی میتواند چاقو را از قلبتان بیرون بکشد، و نه زخم چاقو هرگز روی بهبودی میبیند، فقط شمایید که با بودن این چاقو خو میگیرید و کمکم دلبستهاش میشوید، چون این تنها یادگاری است که از گذشته برایتان باقی مانده است.
قصهی این غصه را از زبان مجتبی شکوری میشنوید، کسی که با صدای گرمش، با اندوه پنهان شده پشت لحنش و بغضی که ردی از همدردی و آشنایی در خود دارد، تکبهتک این روایتها را به چیزی بیش از یک داستان بدل میکند. گویی با دوستی که سالها میشناسید، پشت یک میز نشستهاید و با همراهی فنجانی قهوه، از خاطرات روزهایی تعریف میکنید که دیگر برنمیگردند، اما هنوز هم یادآوریشان، لبخند به لبتان میآورد.
لبخند؛ لبخند حلقهی ناشناختهی سوگ است. در کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان میشنویم که وقتی داغ به دلمان مینشیند، زمانی میرسد که ناخودآگاه در میان گریه و عزا خنده به لب میآوریم. چون سوگواری به مراسمی برای بزرگداشت کسی که رفته تبدیل میشود و در این خاطرهبازی غمناک، به اتفاقات و خاطرههای شیرینی نیز میرسیم که زورشان در لحظه به تلخی رنجمان میچربد. گرچه بعد از آن باز خنده جایش را به غم و وحشت و ناامیدی میدهد و ردپایش در میان اشکهامان گم میشود.
در روایت اول کتاب که به خاطرهی مرگ پدر چیماماندا انگزی آدیچی اختصاص دارد، به این موضوع میرسیم که چطور بعد از از دست دادن عزیزی، رسم عزاداری خود تبدیل به شکنجهای اجتنابناپذیر میشود. از اینکه چطور مردم توقع دارند در میان جمع باشی، پیامها و خاطراتشان با فرد درگذشته را بشنوی و با وقار کامل آنها را همراهی کنی، درحالیکه دلت میخواهد تمام کسانی که با تسلیتشان مهر تأیید بر این فاجعه میزنند و آن را واقعی میکنند در دم آتش بزنی. آدمها به خانهات میآیند و از اینکه کسی که رفته چه آدم خوبی بوده حرف میزنند، ولی تو با لبهای بسته فریاد میکشی و فعل «بود» را به «هست» تبدیل میکنی. میگویند کسی که رفته حتماً الان در جای بهتری است و حال خوبی دارد، ولی تو مدام میپرسی مگر نمیشد حال خوب را همینجا، روی کاناپهی خانه تجربه میکرد؟ حس میکنی این جماعت عزادارِ تسلیتگو همگی همدستان مرگاند و دیدنشان تنها رنجت را پررنگ میکند، اما در میان همهی اینها، تنها کسانی که به یک «متأسفم»، به یک «آرزوی صبوری» و به چهرهی اشکباری بدون حرف بسنده میکنند، کمی به تو در این تاریکی نزدیک میشوند و حس میکنی میتوانی به بودن کسانی دلخوش باشی که واقعاً ماهیت این حس و حال را درک میکنند. شاید تا قبل از اینکه خود تبدیل به قابی برای دیگری شویم، همین پیدا کردن هم در تاریکی تنها مأموریت این زندگی باشد.
کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان اثری از نشر صوتی رادیو گوشه و انتشارات اطراف است. این کتاب را با ترجمهی الهام شوشتری زاده و روایت گیرای مجتبی شکوری میشنوید.
کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به درد سوگ آلوده شدهاید و به دنبال ردی از تسلی و همدردی میگردید، و یا اگر میخواهید در فهم سوگ قدمی به جلو حرکت کنید، این کتاب صمیمی، غمانگیز و شنیدنی را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ میشنویم
لباسهای زمستانی پدر و مادرم را در کمد اتاق مهمان آویزان کردهایم که دخترم بهش میگوید «اتاق پدربزرگ و مادربزرگ». کاپشن پفدار زیتونی پدرم را لمس میکنم. نقشههای مریلندش توی کشو هستند. درست همانطور که نقشههای نیوانگلندش در کشویی در خانهی خواهرم در کنتیکت ماندهاند. پدر و مادرم سالی چند ماه آمریکا بودند و پدر در آن ماهها نقشههای محبوبش را وارسی میکرد؛ مرزهای ایالتها، چیزهای شمال و چیزهای جنوب فلان جا. هرجا میرفت، حتی برای صبحانهای بیرون از خانه، رد مسیرش را روی نقشه میگرفت. صحنههایی از آخرین سفر پدرم: در باریکهراه ورودی خانه قدم میزند. ورزش صبحگاهی روزانهاش این است.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ |
نویسنده | راینر ماریا ریلکه، جوان دیدیون، الکساندر همن، رالف والدو امرسون، جویس کارول اوتس، چیماماندا انگوزی آدیشی |
مترجم | الهام شوشتری زاده |
راوی | مجتبی شکوری |
ناشر چاپی | نشر اطراف |
ناشر صوتی | رادیو گوشه |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۸ ساعت و ۱۴ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای مقاله و جستار خارجی |