معرفی و دانلود کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند
برای دانلود قانونی کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند
کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند اثری از محمدرضا سرشار است که بر اساس یک افسانهی غربی نوشته شده. محمدرضا سرشار در این کتاب داستان جهانگردی را روایت میکند که بیاطلاع پا به شهری عجیب و خطرناک میگذارد و قبل از اینکه بتواند خود را نجات دهد گرفتار حکم ظالمانهی حاکم شهر میشود...
دربارهی کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند
محمدرضا سرشار مشهور به رضا رهگذر، در کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند داستان مرد میانسالی را تعریف میکند که برای کسب تجربه و جهانبینی بیشتر، عازم سفر میشود تا جاهای مختلف دنیا را بگردد و بشناسد. او در میانهی راه، به شهری عجیب میرسد. این شهر با آنکه مثل شهرهای دیگر ساختمانهایی زشت و زیبا، فقیرانه و مجلل دارد، ولی همهی این ساختمانها ارتفاع کمی دارند؛ بهطوری که فقط تا سینهی مرد جهانگر میرسند. با کمی دقت بیشتر او درمییابد که تمامی مردم این شهر هم بااینکه قدوقوارهای شبیه به خود او دارند، ولی بر روی زانوهایشان راه میروند و قدشان را همواره کوتاه نگه میدارند.
مرد جهانگر، شخصیت اصلی کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند، علت این موضوع را جویا میشود. او میفهمد که بر این شهر، حاکم ظالمی حکومت میکند که یک جادوگر بدطینت است و خود قد کوتاهی دارد. از این رو با قوانینی خودخواهانه، همه را مجبور میکند تا قدشان را کوتاه کنند. کسانی که از این حکم سرپیچی کنند و قدی بلندتر از حاکم داشته باشند، به دستور او دستگیر شده و حکم قطع پا برایشان صادر میشود.
مرد جهانگر که بیاطلاع از همهچیز وارد این شهر شده، ناگهان خود را در میان مخمصهای میبیند که قوانین ظالمانهی حاکم برایش رقم زده. او به خاطر بلند بودن قدش، توسط مأموران حکومتی دستگیر میشود و تا به خود بجنبد گرفتار حکم قطع پا میشود. او که مرد باهوشی است، تصمیم میگیرد تا قبل از اجرای حکم، راه فراری پیدا کند. ازاینرو به حاکم که عاشق خوردن سوپ و آش است، پیشنهاد میکند تا به او مهلتی ده روزه بدهد تا برود و خوشمزهترین سوپ را برای او بیاورد و در مقابل، تخفیفی در مجازاتش بگیرد. حاکم نیز قبول میکند و حالا او تنها ده روز فرصت دارد تا راهی برای نجات خود از این مهلکه بیابد...
کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند اثری از محمدرضا سرشار است که به همت نشر صوتی سماوا و انتشارات سورهی مهر، به ترتیب در قالب کتاب صوتی و متنی منتشر شده. این کتاب صوتی را با صدای خود محمدرضا سرشار میشنوید.
کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب صوتی را به کودکان و نوجوانانی که به داستانهای کوتاه پندآموز علاقه دارند توصیه میکنیم.
در بخشی از کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند میشنویم
جهانگردی میانسال که شهر و دیارش را ترک کرده بود تا دنیا را بگردد و تجربه کسب کند، روزی نزدیکیهای ظهر به شهری عجیب رسید. ظاهر این شهر با شهرهای دیگر تفاوت بسیار داشت. ارتفاع تمام ساختمانها یکی بود و آنقدر کم که تنها تا سینهی مرد جهانگرد میرسید. البته خانههای زشت و زیبا داشتند، فقیرانه و مجلل داشتند، اما بلندی همهشان یکی بود. در این حال چشم جهانگرد به حیاط خانهای افتاد، مردی با قدوقوارهای کاملاً طبیعی، روی دو زانوی خود ایستاده بود و با تلاش زیاد سعی میکرد دستهایش را شاخهی درختی برساند و از آن سیب بچیند. جهانگرد از همان بالای دیوار گفت: «خدا بد ندهد، کمک میخواهی؟» مرد با حیرت جهانگرد را نگاه کرد و وحشتزده به اطراف چشم گرداند. بعد شتابزده همانطور روی زانوها جلو آمد، در را باز کرد، دست جهانگرد را گرفت و با عجله گفت: «داخل شو!» جهانگرد هاجوواج و در عین حال کنجکاو تا آنجا که میتوانست خم شد تا بتواند از چارچوب در بگذرد اما نتوانست. به ناچار او هم زانو زد و روی زانوها داخل شد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند |
نویسنده | محمدرضا سرشار |
راوی | محمدرضا سرشار |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
ناشر صوتی | گروه فرهنگی سماوا |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۳۹ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای قصه های کهن نوجوان |