معرفی و دانلود کتاب صوتی رها در باد

معرفی کتاب صوتی رها در باد

جنگ جهانی دوم، خانواده را از لوتی می‌گیرد و در عوض رازهایی از زندگی را برای او فاش می‌کند که سرنوشتش را برای همیشه تغییر می‌دهد. کتاب صوتی رها در باد نوشته‌ی جوجو مویز، روایتگر دو داستان عاشقانه‌ی جذاب و درهم‌تنیده است. در خط داستانی اول، با زندگی لوتی مواجه هستیم که جنگ با تمام ویرانگری‌اش در تلاش است تا او را از پا دربیاورد و در روایت دوم با ماجرای شکست زنی تنها روبه‌رو هستیم که قصد دارد بعد از جدا شدن از همسرش، مسیر بازگشت به آغوش گرم زندگی را از نو برای خود بیابد.

درباره‌ی کتاب صوتی رها در باد

جنگ ویرانگر است؛ اما هم‌زمان به شکلی جادویی، وقتی شاهد فرو ریختن سقف خانه‌هایمان بر روی سرهایمان هستیم، دیوارهای میان ما برداشته می‌شود و قلب‌هایمان به روی هم باز می‌شود. کتاب صوتی رها در باد (Windfallen) نوشته‌ی جوجو مویز (Jojo Moyes) داستان دختری به نام لوتی است که پدر و مادر خود را در جریان جنگ جهانی دوم و در حدود سال‌های 1940 از دست می‌دهد و سپس به‌عنوان آواره‌ای جنگی به دامان خانواده‌ای ثروتمند به نام هلدن می‌رود و سعی می‌کند تا در میان آرامش و مهربانی اهالی شهر مرم، اندوه گذشته‌ی خود را به شادمانی و امیدواری برای آینده تبدیل کند.

کتاب صوتی رها در باد تحت عنوان دیگری به نام «میوه‌ی خارجی» نیز شناخته می‌شود. جوجو مویز در تلاش بوده است تا بار دیگر در این داستان عاشقانه با روایت دو خط داستانی جذاب، پیچیدگی‌های روابط انسانی را در معرض دید ما قرار دهد. لوتی با قدم گذاشتن در شهر مرم، در تلاش است تا خاطرات آسیب‌ها و روان‌زخم‌های جنگ را پشت سر بگذارد و در این راه خانواده‌ی هلدن با پذیرش لوتی و محبت کردن به او، قدم بسیار مهمی برای او برمی‌دارند. سلیا، دختر خانواده‌ی هلدن، یکی از مهم‌ترین اعضای این خانواده در مسیر بهبود وضعیت روحی و روانی لوتی است. لوتی و سلیا هر دو تقریباً جوانانی هم سن‌وسال هستند و اوقات خوش نوجوانی را با مشاهده‌ی نحوه‌ی زیست خانواده‌ای که در اطراف خانه‌ی آنان زندگی می‌کنند، سپری می‌کنند.

بودن در یک خانواده، هرچقدر هم که خوش باشد، رنج‌ها و عذاب‌هایی را به همراه دارد که می‌تواند زیستن در آن محیط را سخت و طاقت‌فرسا کند. به‌خصوص اگر خانواده‌ای که از آن صحبت می‌کنیم دارای ثروت و احترام شناخته‌شده‌ای در شهر باشد که برای حفظ و نگهداری از آن، رعایت چهارچوب‌های اخلاقی معینی لازم و اجباری باشد، اما معمولاً چهارچوب‌ها برای جوانانی به سن‌وسال لوتی و سلیا چندان جذاب و خوشایند نیستند و در عوض، آزادی و راحتی در نوع زیستن، توجه آنان را به خود جلب خواهد کرد. این اتفاقی است که در مورد لوتی و سلیا نیز رخ داد. این دو دختر پر شور و شر، جذب نوع زیست همسایه‌های خود می‌شوند و همین باعث می‌شود تا آنان با پسرهای آن خانه، یعنی گای و جو ارتباط عاطفی برقرار کنند.

عشق یکی از تکان‌دهنده‌ترین وقایع دوران جوانی است. اتفاقی است که می‌تواند سرنوشت ما را تغییر دهد، ما را شاد کند و بخنداند، یا قلبمان را تکه‌تکه و آزرده سازد. لوتی و سلیا هر دو عاشق می‌شوند و سرنوشت هر دو به شکلی تغییر می‌کند که ما را به داستان دیزی پیوند می‌دهد. دیزی شخصیت اصلی زن داستان صوتی رها در باد است که پنجاه سال بعد از لوتی و سلیا قدم در این خانه می‌گذارد. دیزی که وظیفه‌ی مرمت و بازسازی خانه‌ی قدیمی و باارزش خانواده‌ی هلدن را برعهده دارد، به‌تازگی از همسر خود جدا شده است و در حین تلاش برای بازگشتن به جریان عادی و خوشایند زندگی، با خاطرات، نامه‌ها و عکس‌های ساکنین قبلی این خانه، یعنی لوتی و سلیا مواجه می‌شود، خاطراتی که او را به زمان و سرنوشت پیوند می‌زند.

کتاب صوتی رها در باد نوشته‌ی جوجو مویز، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک‌تایمز است. ترجمه‌ی نسخه‌ی متنی این کتاب که توسط انتشارات بله به چاپ رسیده است را زهره قلی پور برعهده داشته است. شما می‌توانید نسخه‌ی صوتی این کتاب جذاب و شنیدنی را که توسط انتشارات رمانو تهیه و تولید شده است را با صدای تارا تیمورزاده بشنوید.

نکوداشت‌های کتاب رها در باد

• داستان کتاب رها در باد با سرعتی دلنشین پیش می‌رود و با شخصیت‌هایی جذاب پر شده است. (بوک‌لیست)
• داستان فکر شده و روایت نرم و منعطف جوجو مویز کتاب رها در باد را بسیار جذاب و خواندنی ساخته است. (پابلیشرز ویکلی)
• جوجو مویز یک نویسنده‌ی فوق‌العاده درخشان و مستعد است. (پائولا مک لین، نویسنده)

کتاب صوتی رها در باد برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به مطالعه‌ی داستان‌های عاشقانه و تاریخی می‌توانند از شنیدن داستان صوتی رها در باد لذت بسیاری ببرند.

در بخشی از کتاب صوتی رها در باد می‌شنویم

جولیا لباس‌هایی به تن کرده بود که شاید به اسلوب مردمان چند دهه‌ی گذشته و آن هم آدم‌های محافل رازآلود تعلق داشت. نیکرباکری از جنس فاستونی و نیم‌تنه و ژاکتی یک‌دست به تن داشت. کراواتی به رنگ سبز زمردی و عینکی با دسته‌های پوست لاک‌پشتی زده بود. از جیب بالای نیم‌تنه‌اش ساعتی زنجیردار آویخته بود و با دست چپش عصایی کله‌نقره‌ای گرفته بود. کفش‌های هشت‌ترک براقش تنها بخشی از سر و لباسش بودند که با رسم زمانه سازش داشت و حتی آن‌ها هم شباهتی دور با کفش‌های هشت‌ترکی داشتند که لوتی می‌شناخت.

فهرست مطالب کتاب صوتی