معرفی و دانلود کتاب صوتی دختر شینا
برای دانلود قانونی کتاب صوتی دختر شینا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی دختر شینا
در کتاب صوتی دختر شینا، بهناز ضرابیزاده با قلمی روان به روایت زندگی قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی میپردازد. این کتاب بهعنوان کتاب سال شانزدهمین دوره جایزه کتاب سال دفاع مقدس برگزیده شد.
دختر شینا روایت زندگی دختری است که طوری بار نیامده بود که اهل کار در خانه و به قولی زن زندگی باشد. اهل رفت و روب منزل باشد. که آشپزی کند و رخت بشوید و غذا بپزد. دختری که عزیز دردانه پدر و مادرش بود. کسی که تمام دختران روستایشان آرزو داشتند جای او دختر شینا و حاج آقا بودند. دختری که خود را خوشبختترین دختر بچه دنیا میدانست. اما پدر و مادرش به خاطر حفظ حریم حیا او را راهی کلاسهای مختلط مدرسه در آن سالها نکردند. دختری که چون مدرسه نرفت، بیسواد بود، اما باور و ایمانش باثبات بود.
بهناز ضرابی زاده دربارهی کتاب آورده است:
"دختر شینا" یک کار دلی بود و سفارشی از نهاد خاصی نداشتم. من هیچ آشنایی با این خانواده نداشتم و همواره آرزو داشتم که بتوانم از خطه همدان خانوادهای را به ایرانیان معرفی کنم. وقتی زندگی حاج ستار را خواندم خیلی علاقهمند شدم تا با همسر ایشان مصاحبهای انجام دهم. حاج ستار کسی بود که در سن 24 سالگی به شهادت رسیده بود و همسر خود را با 5 کودک تنها گذاشته بود. عنوان این اثر از نام مادر قدم خیر محمدی کنعان گرفتهشده است. دختر بزرگ این خانواده بعد از تولد به دلیل کودکی نمیتوانست نام مادربزرگ خود را به خوبی ادا کند و بهجای مامان شیرین، از لفظ مامان شینا استفاده میکرد. این کتاب عاشقانههای دو همسر است و زندگی، شور، عشق و معنویت در کتاب موج میزند.
در بخشی از کتاب صوتی دختر شینا میشنویم:
روزهایی که پدرم برای معامله به سفر میرفت، بدترین روزهای عمرم بود. آنقدر گریه میکردم و اشک میریختم که چشمهایم مثل دو تا کاسة خون میشد. پدرم بغلم میکرد. تند تند میبوسیدم و میگفت: «اگر گریه نکنی و دختر خوبی باشی، هر چه بخواهی برایت میخرم.»
با این وعده و وعیدها، خام میشدم و به رفتن پدر رضایت میدادم. تازه آن وقت بود که سفارشهایم شروع میشد. میگفتم: «حاج آقا! عروسک میخواهم؛ از آن عروسکهایی که موهای بلند دارند با چشمهای آبی. از آنهایی که چشمهایشان باز و بسته میشود. النگو هم میخواهم. برایم دمپایی انگشتی هم بخر. از آن صندلهای پاشنهچوبی که وقتی راه میروی تقتق صدا میکنند. بشقاب و قابلمة اسباببازی هم میخواهم.»
پدر مرا میبوسید و میگفت: «میخرم. میخرم. فقط تو دختر خوبی باش، گریه نکن. برای حاج آقایت بخند. حاج آقا همه چیز برایت میخرد.»
من گریه نمیکردم؛ اما برای پدر هم نمیخندیدم. از اینکه مجبور بودم او را دو سه روز نبینم، ناراحت بودم. از تنهایی بدم میآمد. دوست داشتم پدرم روز و شب پیشم باشد. همة اهل روستا هم از علاقة من به پدرم باخبر بودند. گاهی که با مادرم به سر چشمه میرفتیم تا آب بیاوریم یا مادرم لباسها را بشوید، زنها سربهسرم میگذاشتند و میگفتند: «قدم! تو به کی شوهر میکنی؟!»
میگفتم: «به حاج آقایم.»
میگفتند: «حاج آقا که پدرت است!»
میگفتم: «حاج آقا شوهرم است. هر چه بخواهم، برایم میخرد.»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی دختر شینا |
نویسنده | بهناز ضرابی زاده |
راوی | مهرخ افضلی |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
ناشر صوتی | گروه فرهنگی سماوا |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۸ ساعت و ۱۹ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |