معرفی و دانلود کتاب سنگ اقبال
برای دانلود قانونی کتاب سنگ اقبال و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سنگ اقبال
کتاب سنگ اقبال رمانی به قلم مجید قیصری است و روستایی خیالی به نام چهاردیوار را تصویر میکند که با بحران خشکسالی روبهروست. او نحوهی مواجههی بدوی و جاهلانهی مردم این روستا را با این پدیدهی طبیعی به نمایش میگذارد و شخصیت معلم تازهوارد را در مواجهه و تقابل با خرافات ریشسفیدان و بزرگان روستا قرار میدهد.
دربارهی کتاب سنگ اقبال
داستان کتاب سنگ اقبال دربارهی روستایی عقبمانده و خرافاتی است که میان تپههای شن قرار دارد و جز شن فراوان و گردوغبار هیچ ندارد. آب در این روستا بسیار کمیاب است. بزرگان روستا که سالهای دراز به کار قربانی و انجام آیینهای خرافاتی مشغولند، سعی دارند طبیعت را از طریق جادو و خرافه رام خود کنند. چنین پادآرمانشهری که مجید قیصری ساخته، راه را برای عناصر خیالانگیز و نزدیک شدن به سبک رئالیسم جادویی باز میگذارد.
نویسنده در کتاب سنگ اقبال معلم بیستوهشتسالهای را نشان میدهد که از عشقی بیسرانجام و شکستخورده به روستای خیالی چهاردیوار پناه میآورد. او برای کم شدن مدت زمان خدمتش از بیست سال به پنج سال این روستای دورافتاده را جایگزینِ شهرهای مرکز استان میکند و با دلی امیدوار راهی میشود. اما «چهاردیوار» آن روستای خیالانگیز و باصفا با مردمانی ساده و مهربان که در ذهن معلم تصور میشود، نیست و آداب و رسوم خاص و عجیبی دارد. برای مثال هنوز در این روستا مردم قربانیهایی انجام میدهند تا خشکسالی را شکست دهند. این نوع مواجههی بدوی با مسئلهی خشکسالی از سوی مجید قیصری خواننده را متوجه میکند که احتمالاً با داستانی نمادین روبهروست و پادآرمانشهری که قرار است سرنوشت معلمِ تازهوارد و ازهمهجابیخبر را رقم بزند.
در طول تاریخ انسانها پیش از شکل گرفتن تمدن و در مواجهه و تعامل مستقیم با طبیعتی که گاه وحشت به جانشان میانداخت، تدابیری پیش میگرفتند. این تدابیر برگرفته از باورهای اسطورهای بود و برای زمین و خورشید و بهطور کلی طبیعت، روحی خداگونه در نظر میگرفت. به همین منظور، مردمان سیل و زلزله و طوفان و گردباد را نمادی از خشم طبیعت و خشم خدایان در نظر میگرفتند و درصدد برمیآمدند تا با اعمالی که به نظرشان مرتبط میآمد، رضایت آنها را جلب کنند و طبیعت را بار دیگر به سازش با خود وا دارند. در کتاب سنگ اقبال نیز ریشسفیدان دختران را به عقد آب یا قنات درمیآورند و آنان را قربانی طبیعت و در اصل قربانی تفکرات پوسیدهی خود میکنند. اینها برای حفظ عقایدشان و جلوگیری از نابودی آن به دست آیندگان، مجبور به وضع قوانینی میشوند تا بر افکار پوچ خود صحه بگذارند!
میتوان گفت مجید قیصری در رمان سنگ اقبال تصویری از انسانهای بحرانزده را در برهوتی به تصویر میکشد که دیدن طلوع و غروب خورشید آرزویی دستنیافتنی به حساب میآید؛ چراکه شن همهجا را پوشانده و مردم جز شن چیزی تنفس نمیکنند؛ اما به گفتهی راوی که همان معلم است، همچون ماهی که آب را فراموش میکند، مردم روستای چهاردیوار نیز شن و دید غبارآلود همیشگیشان را فراموش کردهاند.
این کتاب به همت نشر چشمه چاپ و روانهی بازار شده است.
کتاب سنگ اقبال برای چه کسانی مناسب است؟
دوستداران رمانهای فارسی با مضامین اسطورهای و فضای پادآرمانشهری از کتاب سنگ اقبال استقبال خواهند کرد.
در بخشی از کتاب سنگ اقبال میخوانیم
خیسی تمام خوابش را گرفته بود. هر کجا نگاه میکرد نَمی میدید که به سرخیِ خون میزد. فرش ذرهذره نشت خون را به خود میکشید و سرخ میشد و دیوارها، درِ چوبی و کمد لباس سرخ میشد و تمام اتاق را سرخی در بر میگرفت. از خواب پرید. گوشش درد میکرد. بر آقابزرگ لعنت فرستاد. بارانساز! یاد خوابی افتاد که در اتاق آقابزرگ دیده بود. خواب نرگس و استخر. همهجا آب بود. چگونه امکان دارد انسانی باران نازل کند؟ به معجزه شبیه است. امکان ندارد. در آن صورت، واقعاً پرتش میکردند ته دره. چه مسخره! امکان نداشت. دوباره چشم روی هم گذاشت، مواظب بود روی گوش زخمیاش نخوابد. یادش که میرفت و سرش را میچرخاند و میافتاد روی گوش چپش، سرش تیر میکشید و درد توی سرش میپیچید و از خواب میپرید. دوباره چشم بر هم گذاشت بلکه این خواب لعنتی بیاید سراغش، که نمیآمد.
اینبار ته دره بود، با جسدهایی که اینجا و آنجا پراکنده بودند؛ استخوانهایی سفید، جمجمههایی سفید و لباسهای مردانهای که پخشوپلا بودند روی شاخوبرگ درختان… از خواب پرید. سرش درد میکرد، از همین گوش لعنتی. لعنت فرستاد به کدخدا با آن زبان چربونرمش. نفرتی که در قلبش لانه کرده بود تابهحال در خودش سراغ نداشت. چرا در این سه سالی که اینجا بود هیچکس دربارهی مراسم سنگ بهره با او حرفی نزده بود؟ یعنی میدانستند یا میخواستند به چنین روزی برسد، همه را شریک جرم میدانست. با خوشقلبیای که در خودش سراغ داشت، هر چه میخواست به خود بقبولاند که این مردم به این سنت خو گرفتهاند و برایشان عادی شده، باز هم شک میکرد به همه. باور نمیکرد رسمی چنین وحشیانه را از او پنهان کرده باشند. مردانی که عضوی از بدنشان ناقص بود… پای ناقص مراد مدام جلو چشمش میآمد.
فهرست مطالب کتاب
روز اول، خاک
1. طبل بیدارباش
2. سنگزنی
3. خانهی کدخدا
4. اتاق معاینه
5. صنم
6. حیاط
7. گردوچینی
8. جشن شروع میشود
9. بام سبز
10. اتاق آقابزرگ
11. عروس
12. حلقهبهگوش
13. سختترین شب
روز دوم، باد
1. مصدق میآید
2. مائدهی بهشتی
3. نردبان
4. دیدار با صنم
5. در راه گورستان
6. سنگ سرخ
7. عادت
8. دره
روز سوم، آتش
1. بارانساز
2. نخها و خطها
3. زیرزمین
4. نامه
5. دایره
6. شاخهی گز
7. چشمه
روز پنجاههزار سال، آب
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سنگ اقبال |
نویسنده | مجید قیصری |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 251 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-1139-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |