معرفی و دانلود کتاب سالهای بیخبری
برای دانلود قانونی کتاب سالهای بیخبری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سالهای بیخبری
کتاب سالهای بیخبری به قلم مری هیگینز کلارک، نویسندهی توانای ژانر جنایی، شگفتانگیزترین و دراماتیکترین رمان او نام گرفته. داستان دربارهی مردی بهنام جاناتان لاینز است که روی کتاب مقدس تحقیق میکند. جاناتان تکه کاغذ پوستی باارزشی پیدا کرده و معتقد است این کاغذپوستی، نسخهى خطى یوسف الرامى یا همان نامهی واتیکان معروف است. این نامه در دههی 1500 از کتابخانهی واتیکان به سرقت رفته بود و گمان میرفت که برای همیشه گم شده اما امروز در دستان جاناتان است و سرنوشت عجیبی را برای او رقم میزند.
دربارهی کتاب سالهای بیخبری
کتاب سالهای بیخبری (The Lost Years)، شگفتانگیزترین رمانیست که مری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)، ملکهی تعلیق داستاننویسی آمریکا تا به امروز نوشته است. لابهلای صفحات این رمان، از کشفی صحبت میشود که در صورت تأیید اعتبار، ممکن است مهمترین سند در تاریخ بشریت باشد، «مقدسترین مقدسات» و مطمئناً ارزشمندترین شیء در جهان.
داستان کتاب سالهای بیخبری با یک قتل آغاز میشود. امروز روز خاکسپاری مردیست که دخترش حالا با حال بد و چشمانی پراشک برای شرکت در مراسم او حاضر میشود. ماریا لاینز بیستوهشتساله همان دختریست که پدر خود را در یک حادثهی قتل دلخراش از دست داده. مادر ماریا آلزایمر دارد و با اینکه در صحنهی قتل همسرش با اسلحهای در دست دیده شده، اما نمیتوان جرمی را که به او نسبت دادهاند، باور کرد. در این میان ماریا دچار شک و ابهام است که آیا واقعاً مادرش میتواند قاتل پدرش باشد؟ یا راز دیگری وجود دارد که باید کشف شود؟
داستان چیست و چرا پدر ماریا به قتل رسیده؟ آن هم به این شکل دلخراش... جاناتان لاینز، محقق کتاب مقدس، یک تکه کاغذ پوستی بسیار قدیمی و ارزشمند پیدا کرده بود، او فکر میکرد که این تکه کاغذ همان نامهی گمشده و معروف واتیکان است، نامهای که توسط عیسی مسیح نوشته شده بود و بعدتر در دههی 1500 میلادی از کتابخانهی واتیکان دزدیده شد و دیگر هیچ اثری از آن یافت نشد. جاناتان از چند کارشناس دیگر هم میخواهد که صحت یافتهاش را تأیید کنند اما درعینحال از آنها میخواهد که رازش را نگه دارند و هیچ کجا از کاغذ پوستی حرفی نزنند. در این میان او به یکی از دوستان خانوادگی خود مشکوک میشود، فردی که زمانی به او اعتماد داشته اما ظاهراً قصد دارد که هرطور شده، نامهی واتیکان را بفروشد و پول کلانی به جیب بزند.
در ادامهی داستان کتاب سالهای بیخبری، مری هیگینز کلارک نقل میکند که جاناتان را در اتاق کارش با گلوله به قتل میرسانند. در همان زمان، همسرش کاتلین را درحالیکه در کمد اتاق مطالعه پنهان شده و اسلحهای را در دست گرفته، پیدا میکنند. کاتلین آلزایمر دارد اما همیشه عاشق شوهر خود بوده و او را میشناخته، پس چطور امکان دارد که او را به قتل رسانده باشد؟! آیا ادعای پلیس مبنی بر قاتل بودن کاتلین، درست است؟ یا مرگ او با این سؤال بزرگتر گره خورده است: آن تکه کاغذ پوستی گرانبها که حالا گم شده، در دست چه کسیست؟ این وظیفهی دختر آنها، ماریاست که مادرش را از اتهام قتل مبرّی و راز واقعی مرگ پدرش را کشف کند.
مری هیگینز کلارک داستان کتاب سالهای بیخبری را در هشتادوچهار فصل به رشتهی تحریر درآورده. حمیده رستمی این کتاب را به فارسی برگردانده و انتشارات لیوسا نیز آن را منتشر و روانهی بازار کتاب کرده است.
نکوداشتهای کتاب سالهای بیخبری
- مری هیگینز کلارک یک بار دیگر هم تأیید میکند که چرا او را «ملکه تعلیق» نامیدهاند... خانم کلارک برگ برندهی جدیدی برای خوانندگانش رو کرده و در این داستان سرگرمکننده از خشونت خانوادگی به خشونت باستانشناختی مربوط به دورهی کتاب مقدس میرسد. (Mystery Gazette)
- داستان یک قتل، یک جنایت بهخاطر شیئی که ممکن است گرانبهاترین گنجینهی مذهبی و باستانشناسی تمام دوران باشد. (وبسایت BookReporter.com)
- کلارک که بهدرستی بهعنوان ملکهی تعلیق شناخته میشود، جادوی همیشگی خود را تکرار کرده.. ترکیبی جذاب از تاریخ مذهبی و رمز و راز معاصر، «سالهای بیخبری» بسیار موفق است و به موضوعاتی که اغلب در این ژانر یافت نمیشوند، پرداخته. (ریچموند تایمز)
- اگر کسی هستید که کتابهایتان را به دیگران هم قرض میدهید، مراقب باشید: این کتاب را به کسی ندهید، چراکه ممکن است هرگز آن را پس نگیرید! «سالهای بیخبری» برای طرفداران ژانر جنایی و معمایی، واقعاً یک کتاب ارزشمند است. (پیتسبورگ تریبون)
کتاب سالهای بیخبری برای چه کسانی مناسب است؟
اگر طرفدار رمانهای جنایی هستید، پیشنهاد میکنیم مطالعهی کتابهای مری هیگینز کلارک را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب سالهای بیخبری میخوانیم
جشن هفتادمین سالروز تولد پدرش را که همین سه هفته پیش برگزار شده بود، به یاد آورد و حوادث چهار روز گذشته را در ذهنش مرور کرد. عصرِ دوشنبه در دفترش مانده بود تا براى سرمایهگذارى یک مشترى تازه برنامهریزى کند. ساعت هشت که به آپارتمانش در گرینویچ ویلیج رسیده بود، مثل هر شب به پدرش زنگ زده بود. به یاد مىآورد که احساس کرده بود پدرش خیلى غمگین و مکدر است. او به ماریا گفته بود که مادرش روز بدى را گذرانده، که این نشان مىداد آلزایمرش پیشرفت کرده است. ماریا براى هر دوى آنها نگران شده و همین باعث شده بود دوباره ساعت دهونیم به او زنگ بزند.
وقتى پدرش به تلفن جواب نداده بود، ماریا فهمیده بود که مشکلى پیش آمده است. به یاد آورد که آنشب وقتى بهسرعت از گرینویچ ویلیج به سمت نیوجرسى مىراند، احساس مىکرد که راه پایانى ندارد. در طول مسیر بارها و بارها شمارهى آنها را گرفته بود. یادش مىآمد که چطور به ورودى خانه پیچیده و در همان حین که به سمت در مىدوید، در تاریکى دنبال کلید خانه مىگشت و بهمحض ورود، یکراست به اتاق مطالعه رفته بود.
وقتى صحنهها را پشت سر هم مرور کرد، وحشت صحنهاى که با آن روبهرو شده بود دوباره بر وجودش مستولى شد. پدرش روى میزتحریر افتاده بود و سر و شانههایش غرق در خون بود. مادرش، سرتاپا خونآلود، داخل کمدِ نزدیک میز تحریر قوز کرده بود و سلاح کمرى پدرش را در چنگ داشت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سالهای بیخبری |
نویسنده | مری هیگینز کلارک |
مترجم | حمیده رستمی |
ناشر چاپی | انتشارات لیوسا |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 376 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-340-039-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی |