معرفی و دانلود کتاب ریشههای آلمانی: نیچه، فروید، هوسرل، هایدگر، گادامر، کوهن
برای دانلود قانونی کتاب ریشههای آلمانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ریشههای آلمانی: نیچه، فروید، هوسرل، هایدگر، گادامر، کوهن
کتاب ریشههای آلمانی مجموعه مقالاتیست از لئو اشتراوس که او در باب متفکران آلمانی همچون ادموند هوسرل، فریدریش نیچه، زیگموند فروید، هانس گئورگ گادامر، هرمان کوهن و مارتین هایدگر به نگارش درآورده است. مقالههای این اثر به گونهای سیر تفکر اشتراوس و انقطاع و پیوستگی دوبارهی او به تفکر آلمانی را به نمایش میگذارند.
درباره کتاب ریشههای آلمانی:
در اثری که پیش روی شماست، ده گفتار از لئو اشتراوس (Leo Strauss) قرار دارد که نوعی سفر فکری را برای مخاطبان خود رقم میزند. در کتاب ریشههای آلمانی با سیر تحولات فکری فیلسوفی همراه میشویم که بانگ «خدا مرده استِ» نیچه را شنیده و نمیتواند از نتایج دوریناپذیر آن جلوگیری کند. اشتراوس دیگر قانع شده گرچه از این جمله میتوان چندین تفسیر متعدد ارائه داد، اما در نهایت هیچ چیز نیست که نفْس انسان درماندهی مدرن را چارهگر باشد.
به عبارتی، چه معنای جملهی نیچه این باشد که خدای پسر مرده و این جهان دیگر ارزش ندارد و معنا را باید در جای دیگری جست (پوچگرایی دینی)، چه این معنا را از آن برداشت کرد که خدای پدر و پسر هر دو مردهاند. و چه تفاسیر اومانیستی (و یا هر معنای دیگری) تفاوتی ندارد. چرا که هیچ چیز در این جهان ما را یاریرسان نخواهد شد و این دیدگاه احتمالاً حاصل آشنایی با اندیشههای نیچه در آن زمان بود. کتاب ریشههای آلمانی از این دوره در زندگی اشتراوس و با مقالهای تحت عنوان «کانسپکتیویسم» آغاز میگردد.
این سیر تحول فکری آنجایی به خوبی ترسیم میگردد که با آخرین مقاله که «یادداشتی در باب طرح فراسوی خیر و شرّ نیچه» نام دارد، مواجه میگردیم. جایی که اشتراتوس که با سنت افلاطونی همدل شده بود، مجدداً به فلسفهی آلمانی گرایش پیدا میکند و این متمایل شدن، خود با نظر ویژه به نیچه اتفاق میافتد. نویسنده در جایی از این مقاله کتاب خیر و شر را زیباترین اثر نیچه از لحاظ عمق معنایی و زیبایی زبانی مینامد و آن را بالاتر از کتاب چنین گفت زرتشت قرار میدهد. بنابراین اگر بگوییم اشتراتوس فلسفهی سیاسی خود را عمیقاً نیچهای صورتبندی میکند، گزاف نگفتهایم. گرچه نمیتوان انکار کرد که او فلسفهی سیاسیاش را از حیث این که فلسفهی سیاسی است، از افلاطون وام میگیرد و از این منظر صحیح است که آن را افلاطونی بنامیم.
یکی دیگر از مباحثی که در این کتاب گرانسنگ در باب آن میخوانیم، مسئلهی اگزیستانسیالیسم است و نویسنده در توضیح این مقاله به سراغ هایدگر میرود. چرا که اساساً این مکتب اهمیت برجستهی خویش را مرهون یک نفر است و او کسی جز هایدگر نیست. موقعیت دینی و فکری قرن بیستم، نیستانگاری آلمانی، مقالهای در باب فروید، مبحثی در باب حقیقت و روش و بخشی در باب فلسفه بهمثابه علم دقیق از دیگر مسائلیست که در قالب مقاله و به شیوهای جستارگونه در این کتاب به آنها پرداخته شده است.
کتاب ریشههای آلمانی مناسب چه کسانی است؟
اگر به فلسفه و متفکران آلمانی علاقهمند هستید، کتاب ریشههای آلمانی به شما پیشنهاد میشود.
با لئو اشتراوس بیشتر آشنا شویم:
او را یکی از تأثیرگذارترین نظریهپردازان سیاسی قرن بیستم مینامند. لئو اشتراوس مورخ فلسفه سیاسی و نظریهپرداز بود. او اغلب به تفسیر متون فلسفی، به ویژه آثار افلاطون و ارسطو میپرداخت و از منتقدان جدی مدرنیته بود. همین امر نیز باعث شده بود تا مخالفان زیادی پیدا کند.
از جمله آثار او که به فارسی ترجمه شده میتوان به کتاب ضیافتِ افلاطون بهنزدِ لئو اشتراوس، گفتارِ سقراطی کسنوفون، جامعهشناسی فلسفهی سیاسی و حقوق طبیعی و تاریخ اشاره کرد.
در بخشی از کتاب ریشههای آلمانی میخوانیم:
من قبلاً به یک تعبیر مشهور ارجاع دادم، «ما بیشتر و بیشتر، در باب کمتر و کمتر، میدانیم». این به چه معناست؟ این بدان معناست که علم مدرن به وعدهای که از آغاز ظهورش تا پایان سدهی نوزدهم داده بود، وفا نکرد: آن وعده این بود که سرشت حقیقی عالم و حقیقت انسان را بر ما مکشوف سازد. شما در تعلیم و تربیت هنری اَدَمز، سندی به یادماندنی از تغییر در سرشت و در مُدّعای علم دارید، تغییری که با حرکت به سوی پایان سدهی گذشته [یعنی سدهی نوزدهم]، جای خود را در عرصهی عمومی باز کرد؛ تغییری که از آن زمان تا کنون با شتاب و سرعت افزایش یافته است. شما با این اظهار نظر قطعی آشنایید که ارزشداوریها برای عالِم به طور کلی، و برای عالِم اجتماعی به طور اَخصّ، غیرقابل پذیرش است.
این قطعاً بدین معناست که در حالی که علم به انحایی قدرت بشر را افزایش داده است که انسانهای پیشین در خواب هم نمیدیدند، اما مطلقاً قادر نیست تا به انسانها بگوید که چطور از آن قدرت استفاده کنند. علم نمیتواند به او بگوید که آیا استفادهی حکیمانه و خیرخواهانه از آن قدرت، حکیمانهتر است یا استفادهی احمقانه و شیطانی. نتیجه این میشود که علم قادر نیست معناداربودن خودش را به ثبوت برساند، یا به این پرسش پاسخ دهد که علم چرا، و به چه معنا، خوب است. بدین ترتیب ما با یک دستگاه عظیم روبرو هستیم که هر آن بر سِتُرگیاش افزوده میشود اما فینفسه فاقد معناست. اگر یک عالِم، به مانند مفیستوی گوته که هنوز هم همین را میگفت، بگوید که علم و عقل بالاترین قدرت انسان است، به او گفته خواهد شد که او دیگر به عنوان یک عالِم سخن نمیگوید بلکه به یک ارزشداوری دست میزند، داوریای که از نقطهنظر علم، تماماً بیجا است.
فهرست مطالب کتاب
مقدمهی مترجم
کانسپکتیویسم
موقعیت دینی حال حاضر
موقعیت فکری حال حاضر
نیستانگاری آلمانی
اگزیستانسیالیسم
فروید: دربارهی موسی و یکتاپرستی
نامهنگاری اشتراوس و گادامر بر سر کتاب حقیقت و روش
فلسفه بهمثابه علم دقیق و فلسفهی سیاسی
جستاری در باب هرمان کوهن: مذهب عقل از خلال منابع یهودی
یادداشتی در باب طرح فراسوی خیر و شرّ نیچه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ریشههای آلمانی: نیچه، فروید، هوسرل، هایدگر، گادامر، کوهن |
نویسنده | لئو اشتراوس |
مترجم | شروین مقیمی زنجانی |
ناشر چاپی | انتشارات پگاه روزگار نو |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 299 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-97298-6-9 |
موضوع کتاب | کتابهای فلسفه دین |