زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای محیی الدین بن عربی
محیی الدین بن عربی از بزرگترین عرفای مسلمان، متفکر، فیلسوف و شاعر اندلسی است. او که با نامهای ابن عربی و شیخ اکبر نیز شناخته میشود، از مهمترین اندیشمندان و عارفان اثرگذار بر حوزهی فلسفه و اندیشهی اسلامی بهشمار میآید که آثار فراوانی را از خود به یادگار گذاشته است. از میان بهترین آثار این عارف عربزبان، میتوان به کتابهای «روحالقدس» و «فصوصالحکم و نقشالفصوص» اشاره کرد.
زندگینامه محیی الدین بن عربی
محیی الدین بن عربی یا ابن عربی (Ibn Arabi) با نام کامل ابوعبدالله محییالدین محمد بن علی بن محمد ابن عربی حاتمی، هفدهم یا بیستوهفتم رمضان سال 560 هجری قمری، برابر با هفتم اوت سال 1165 میلادی، در شهر مُرسیه (مورسیا) واقع در جنوب شرق اندلس، اسپانیا زاده شد. اندلس نامیست که به بخشهایی از شبهجزیرهی ایبری که متعلق به اسپانیا و پرتغال امروزی هستند، اطلاق میشد؛ منطقهای که قرنها تحت حکومت مسلمانان بود.
محیی الدین بن عربی متعلق به یکی از قبیلههای کهن عرب، به نام «طیء» بود و نسب او به حاتم طایی میرسید. بهطوریکه حتی خودش پسوند الطایی الحاتمی را بهدنبال اسمش ذکر میکرد. پدر او در شهر مرسیه بهعنوان فردی شناختهشده و خوشنام روزگار میگذراند و گفته میشود که نسبتی با ابن مردنیش، حاکم وقت مرسیه داشته است. گفتنیست که ابن رشد، فیلسوف مشهور اندلسی نیز، با پدر ابن عربی دوستی نزدیکی داشت.
ابن عربی تا هشتسالگی ساکن مرسیه بود، اما با سرنگونی ابن مردنیش بهدست قوم موحدون، بههمراه خانوادهی خود به شهر اشبیلیه کوچید. ابویعقوب یوسف که یکی از موحدون و اولین فرمانروا پس از قدرت گرفتن این قوم بود، به پدر ابن عربی روی خوش نشان داد و حتی یک منصب دولتی نیز به او اعطا کرد. محیی الدین بن عربی در شهر اشبیلیه، مشغول به تحصیل شد و در مکتب استادانی برجسته، دروس ادبیات، حدیث و سایر علوم مرسوم زمانهاش را فراگرفت. بهسبب حضور در محضر استادان مشهور و یادگیری علوم مختلف، ابن عربی از همان جوانی به دانشمندی سرشناس تبدیل شد و مدتی را هم بهعنوان منشی حاکمان اشبیلیه به خدمت پرداخت.
در طی دوران نوجوانی و جوانی ابن عربی، بر فضای حاکم بر اندلس، گرایشهای عرفانی مختلفی سیطره داشتند و شیوخ اهل تصوف نیز محفلهای بسیاری را با حضور مریدان خود برگزار میکردند. در این میان، شعیب ابن حسین اندلسی، مشهور به ابومدین، ازجمله شیوخ صاحبنام تصوف در آن دوران بود که ابن عربی ارادات خاصی به او داشت و در آثارش بارها از او با القابی مانند «شیخنا و عمادنا» و «شیخالشیوخ» یاد کرده است.
محیی الدین بن عربی طبق ادعای خود، در سال 580 هجری قمری، قدم به طریقت سلوک و عرفان گذاشت. ابو جعفر احمد عرینی، یکی از مهمترین افراد تأثیرگذار بر او در این مسیر بود. ابن عربی در جوانی با زنی به نام مریم بنت محمدبنعبدون که به گفتهی خودش سالک و اهل طریقت بود، ازدواج کرد. او در طی فراگیری مراحل سلوک و اجتهاد عرفانی، از آموزشهای تعداد زیادی از شیوخ نامدار تصوف بهره برد که در کتابهای «روحالقدس» و «الدرةالفاخرة»، از این بزرگان نام برده و احوالاتشان را شرح داده است. بهطوری که در کتاب روحالقدس، از پنجاهوچهار نفر از شیوخ و عرفایی یاد میکند که آنها را ملاقات کرده است.
سیروسیاحتهای ابن عربی
محیی الدین بن عربی تا پیش از سیسالگی ساکن شهر اشبیلیه بود و برخی اوقات به سایر شهرهای اسپانیا سفر میکرد؛ اما در سال 590 هجری قمری، اندلس را به مقصد شمال آفریقا ترک کرد. او در تونس به دیدار ابومحمد عبدالعزیزبن ابوبکربن قرشی مهدوی رفت و این ملاقات، دوستی نزدیکی را بین این دو متفکر رقم زد. بعدها ابن عربی خطبهی کتاب «فتوحات» خود را به او تقدیم کرد. حتی در سال 598 هجری قمری، نگارش کتاب «انشاءالدوائر» را در خانهی این دوست آغاز کرد و در سال 600 ه.ق نیز، کتاب روحالقدس را به نام او به رشتهی تحریر درآورد.
این سالک گرانقدر، سال 593 در شهر فاس، با عبداللهبن استاذ موروری دیدار کرد. در این دیدار محیی الدین بن عربی چنان تحت تأثیر قرار گرفت که او را «قطب المتوکلین» نامید. در ماه رمضان سال 595 هجری که ابن عربی در شهر المریهی اندلس اقامت داشت، کتاب «مواقع النجوم» را طی یازده روز به نگارش درآورد. در سال 598 وی روانهی مکه شد و به مدت دو سال در این شهر اقامت گزید. در مکه پس از دیدار با شیخ مکینالدین ابوشجاع زاهربن رستمبن ابی الرجاء اصفهانی، به دختر وی نظام که ملقب به عینالشمس بود، دل باخت و مدتی بعد دیوان شعر «ترجمان الاشواق» را برای او سرود.
ابن عربی پس از گذراندن دوران اقامتش در مکه، راهی موصل شد و بعد از آن قدم به قونیه گذاشت. کیخسرو اول، حاکم قونیه با شنیدن خبر ورود این متفکر به شهرش، او را به نزد خود دعوت کرد و خانهای به ارزش صدهزار درهم را به ابن عربی پیشکش کرد که البته چند روز بعد، وی آن را به فقیری بخشید. او پس از سفر دوباره به موصل و بیتالمقدس، راهی مصر شد. در سال 606 مجدداً به قونیه رفت و «رسالةالانوار فیما یمنح صاحبالخلوة منالاسرار» را به رشتهی تحریر درآورد.
وی پس از سفر به حلب و آناتولی، سرانجام در سال 620 هجری قمری ساکن دمشق شد و تا پایان عمر در همین شهر زندگی خود را گذراند. ابن عربی «فصوصالحکم و نقشالفصوص» را که یکی از برجستهترین کتابهایش محسوب میشود، در همین دوران نوشت. در نهایت شیخ اکبر، محیی الدین بن عربی، به تاریخ بیستودوم ربیعالثانی سال 638 هجری قمری، در شهر دمشق دار فانی را وداع گفت. آرامگاه او در این شهر، امروزه به زیارتگاه اهالی سلوک و عرفان و عشاق جهان بدل شده است.
بهترین کتابهای محیی الدین بن عربی
کتاب فصوصالحکم و نقشالفصوص: ابن عربی در این اثر که ادعا میکند پیامبر اسلام وظیفهی نگارشش را بر دوش او گذاشته، بیانات خود را در بیستوهفت بخش تقسیمبندی کرده است. او هر بخش را «فص» به معنای نگین نام نهاده و به این ترتیب مجموعِ بیستوهفت فص به قلم او، فصوصالحکم را شکل داده است. او در هر فص از این اثر برجستهی خود در ادبیات عرفانی، به حکمت پیامبران میپردازد و از اسرار الهی میگوید. فصوصالحکم پس از گذشت قرنها همچنان از بهترین کتب در حوزهی عرفان نظری و معارف الهی شناخته میشود.
کتاب ترجمان الاشواق: یکی از آثار منظوم محیی الدین بن عربی، دیوان ترجمان الاشواق یا «شرح آرزومندیها» است که وی آن را در وصف دلدادگیاش به دختر ابوشجاع زاهر به رشتهی نظم درآورده و شصتویک غزل عاشقانه و عارفانه را دربردارد. ابن عربی در حدود ده سال برای سرایش این مجموعه شعر وقت گذاشت تا اثری ماندگار در عرصهی شعر و ادبیات عرب را از خود به یادگار بگذارد.
کتاب روحالقدس: این اثر که با عناوین «روحالقدس فی مناصحةالنفس» یا «روحالقدس فی محاسبةالنفس» نیز از آن نام برده میشود، یکی از برجستهترین آثار ابن عربی بهشمار میآید که اگرچه در آن، دوست و برادر دینیاش ابومحمد عبدالعزیز بین ابوبکر بن قرشی مهدوی را مخاطب قرار داده، اما در واقع مخاطب اصلی آن نفس خود اوست. این اندیشمند در کتاب روحالقدس، سعی دارد نفس خویش را بازشناسد و بههمین سبب موانع و حجابها را برمیشمرد تا جایگاه خود را در میان مردان وارسته بازیابد.
گفتنیست که برخی از بهترین کتابهای ابن عربی، ازجمله کتاب الکترونیک فصوصالحکم و نقشالفصوص و کتاب صوتی ترجمان الاشواق، در وبسایت و اپلیکیشن کتابراه در اختیار مخاطبان و علاقهمندان به حوزهی عرفان قرار گرفته است.
سبک نگارش و دیدگاههای محیی الدین بن عربی
اندیشههای محیی الدین بن عربی در بسیاری از زمینهها همچون الهیات، فقه، فلسفه، عرفان، تفسیر، علوم حدیث، بلاغت، زبانشناسی و... رشد و بلوغ اندیشهی اسلامی را به نمایش میگذارد. بههمین سبب بررسی آثار او، وضعیت اندیشهی اسلامی را در طی قرون ششم و هفتم هجری قمری روشن میسازد. گفته میشود تعداد آثار ابن عربی به 848 کتاب و رساله میرسد که از بین آنها، امروزه تنها 400 عنوان کتاب در دسترس هستند.
بسیاری از پژوهشگران بر این عقیدهاند که ابن عربی موفق شد نظام فکری منحصربهفرد و ویژهای را شکل دهد که همچنان از محورهای مهم بینشهای عرفانی در دنیای اسلام محسوب میشود؛ تا آنجا که او را بنیانگذار عرفان نظری میدانند. درواقع تا پیش از او، عرفان اسلامی بر عرفان عملی، زهد و کنار گذاشتن مسائل دنیوی معطوف بود، اما ابن عربی با آراء خود عرفان نظری را پایه گذاشت؛ عرفانی که اصل و اساس آن عشق و وحدت وجود است.
با وجود اینکه سنی یا شیعه بودن ابن عربی محل ابهام است، اما او در بسیاری از آثار خود از اهلبیت میگوید و فضیلتهایشان را ذکر میکند. او افزون بر نقل روایات مختلف از ائمه، مقام آنها را در حد و اندازهی انبیا میداند. این عارف بزرگ همچنین حضرت مهدی را قطب زمان را میداند و در آثاری مثل «الدعاءالمختوم علیالسر المکتوم» و «شقالجیب»، به امام زمان و چگونگی ظهور وی پرداخته است.
محیی الدین بن عربی از نگاه دیگران
همانطورکه آیتالله جوادی آملی گفته است، ابن عربی از زمانی که در جهان اسلام به شهرت رسید تا به امروز، صاحبان مذاهب و نحلههای فکری مختلف، نظرات و داوریهای متفاوتی در موردش ارائه کردهاند؛ چنانکه عدهای او را حد اعلای عصمت میدانند و برخی او را زندیق مینامند. با این وجود اندیشمندان بزرگی مانند فخر رازی، عبدالرزاق کاشانی، شیخ بهایی و بسیاری دیگر به آراء و اندیشههای ابن عربی توجه نشان دادهاند و به شرح و تفسیرشان نشستهاند. موارد زیر دیدگاه برخی صاحبنظران نسبت به وی را نشان میدهد:
- ملاصدرا، حکیم و فیلسوف قرن یازدهم هجری، محیی الدین بن عربی را مسبب تحول دیگری در جهان اسلام میداند و حتی او را در جایگاهی بالاتر از ابن سینا و فارابی قرار میدهد.
- سید علی قاضی طباطبایی تبریزی، مجتهد قرن سیزدهم و چهاردهم هجری، ابن عربی را در عرصهی معرفت نفس و شهود درونی و باطنی، اندیشمندی بلامنازع میداند.
- سید محمدحسین طباطبایی (علامه طباطبایی) نیز معتقد بود هیچ اندیشمندی نتوانسته حتی یک سطر مانند ابن عربی به رشتهی تحریر درآورد.