معرفی و دانلود کتاب روزها

معرفی کتاب روزها

کتاب روزها، نام یک مجموعه‌ داستان کوتاه به قلم نویسنده‌ی آمریکایی ماری رابیسون است. این مجموعه از بیست داستان کوتاه تشکیل شده که همگی با پیرنگی واقع‌گرایانه، اجتماعی و روان‌شناختی نوشته شد‌ه‌اند. شخصیت‌های اصلی این داستان‌ها مردمان جهان امروز هستند که هر کدام به‌گونه‌ای با چالش‌های روانی تازه‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند. نویسنده با روایت آرام و روان خود،‌ برش‌هایی از این زندگی‌ها را به تصویر درمی‌آورد و ما را با جهان ذهنی قهرمانان خود همراه می‌کند.

درباره‌‌ی کتاب روز‌ها

بسیاری از شاهکار‌های ادبیات داستانی و به‌ویژه داستان‌های کوتاه، درعین ساختار روان و موضوع ساده‌‌، پیچیدگی‌‌ها و ظرایف ادبی خارق‌العاده‌ای را در خود جای داده‌اند. این همان نکته‌ای‌ست که کتاب‌هایی همچون روز‌ها (Days: Stories) را به نمونه‌هایی قابل‌توجه از ادبیات داستانی معاصر آمریکا تبدیل کرده است. درحقیقت، این مجموعه‌ی داستانی به قلم ماری رابیسون (Mary Robison) را می‌توان به‌عنوان نماینده‌ای از آثار سهل و ممتنع در ادبیات داستانی مطالعه کرد.

نویسنده‌ی کتاب روز‌ها، عمیق‌ترین مفاهیم زندگی را در جهان حاضر با ساده‌ترین زبان ممکن به خواننده‌ی خود منتقل می‌کند. بیشتر شخصیت‌ها و قهرمانان کتاب روز‌ها از میان مردمان طبقه‌ی متوسط از جامعه‌ی آمریکا انتخاب شده‌اند و هر داستان بیانگر بخشی از دغدغه‌ها، افکار و چالش‌های همین قشر است. انسان جهان امروز، به نوعی خمودگی و بی‌احساسی دچار است و شخصیت‌های کتاب روز‌ها نیز از این قاعده‌ی همگانی مستثنی نیستند. آن‌ها مردمانی حیرت‌زده در جهانی ناپایدارند؛ مردمی که ممکن است بی‌صدا دربرابر حقایق زندگی سر خم کنند اما نه از روی رضایت‌خاطر، بلکه به این دلیل که دیگر هیچ‌چیز برای آن‌ها اهمیتی ندارد. خالق کتاب روز‌‌ها، از بین خطوط داستان‌های خود به دنبال معانی زندگی و خوشبختی می‌گردد؛ البته شاید در میان روایت‌های او جایی برای پیروزی‌های بزرگ نباشد؛ اما او به همان‌اندازه، پیروزی‌های کوچک را ارج می‌گذارد.

داستا‌ن‌های کتاب روز‌ها، هرکدام جهان و فضاسازی مجزایی از یک‌دیگر دارند؛ با این حال رد قلم تأمل‌گر و گاه شوخ‌طبع رابیسون را می‌توان در تمامی آن‌ها پیدا کرد. رابیسون، قلمی آرام و آهسته و بسیار شبیه به واقعیت دارد و گویی که شخصیت‌های داستانی او نه مخلوق جهان ذهنی‌اش بلکه نمونه‌هایی از واقعیت‌های عینی و زنده‌ی اطراف ما هستند. نویسنده‌ی این اثر، در کنار روایت مینیمالیسی که امضای قلم اوست، توصیفات جزئی و غافلگیرکننده‌ی بسیاری از شخصیت‌های داستانی خود به ما می‌دهد و هرلحظه خوانندگان را بیشتر به اعماق جهان داستان خود فرو می‌برد. شخصیت‌های اصلی داستان‌ کتاب روز‌ها، اغلب به بحران‌هایی عاطفی و روحی دچارند، آن‌ها از طوفان پرتلاطم زندگی خود عبور کرده‌اند و حال روز‌هایی سرد و خاکستری و عاری از نور امید را می‌گذرانند. در چنین شرایطی، خواننده به جهان داستانی آن‌ها سر می‌زند، با روز‌های پرتنش ذهن آن‌ها همراه می‌شود و سعی می‌کند تا از ریشه‌ی حوادث و اتفاقات زندگی شخصیت داستان و نحوه‌ی تعامل آن‌ها با رنج‌های زندگی سر در بیاورد. این داستان اولین‌بار در سال 2019 منتشر شد و توانست نقد و نظرات مثبتی را از سوی اهالی دنیای ادبیات به خود جلب کند. نسخه‌ی فارسی این مجموعه همچنین با تلاش نشر محتوای الکترونیک صاد و ترجمه‌ای از عماد جعفری به دست شما رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب روز‌ها

• خلوص روایت و ساختار این کتاب باورنکردنی است. تک‌تک عبارت‌ها شفاف‌اند؛ شخصیت‌ها زنده هستند و هرکدام نمایندگانی آرام، معقول و دلشکسته از جهان‌اند. تصور می‌کنم رابیسون یک نابغه باشد! (ریچارد یتس، نویسنده)
• رابیسون قلمی منطقی و درعین‌حال سرگرم‌کننده دارد. یک متخصص در حس شوخ‌طبعی و یک نویسنده‌ی مینیمالیست که با نگاه خود زندگی‌های آرام و بی‌سروصدا را نجات می‌دهد. (نقد و بررسی کتاب نیویورک تایمز)
• تکه‌هایی از زندگی معاصر که زیر میکروسکوپ قرار گرفته‌اند و نویسنده طنز و دقت بی‌نظیری دارد. سبک مری رابیسون نافذ و همانند یک شیشه شفاف است. (آن تایلر، نویسنده و برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر)

کتاب روز‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و داستان‌های کوتاه آمریکایی مخاطبان اصلی این کتاب خواندنی هستند.

در بخشی از کتاب روزها می‌خوانیم

هلن در تمام ماه ژوئن هیچ کاری نکرده بود. مجبور نبود کاری انجام دهد. کسی از او چیزی نمی‌خواست. شوهر منزوی‌اش جایی در دیترویت بود و او در منزل پدر بازنشسته‌اش در یک خانه‌ی سنگی بزرگ در پورت‌برنت، شهری دریاچه‌دار و پررفت‌وآمد در شمال اوهایو، زندگی می‌کرد. خانه بر یک خلیج کوچک بنا نهاده شده بود و حیاط پشتی آن به یک اسکله‌ی خصوصی منتهی می‌شد که پدر هلن قایق‌های خود، یک قایق کریس‌کرافت چوبی قدیمی با موتور اوین‌رود و یک قایق بادبانی لیدو، را آن‌جا لنگر می‌انداخت.

برای هلن خوب نبود که کاری برای انجام دادن نداشته باشد. با خود می‌گفت اگر برای زندگی‌ات کاری نکنی زندگی‌ات با تو کارهایی خواهد کرد.این را وقتی به خود گفت که ساعت چهارونیم صبح روی تخت دراز کشیده بود. داشت به زانوهای خود نگاه می‌کرد و بعد صدای تلق‌تلقی مثل صدای از کار افتادن کولر شنید که انگار مُهر تأییدی بر افکار او بود. هلن غلت زد و به پهلو خوابید. هلن ساعت یک بعدازظهر روز بعد عرق‌ریزان از خواب بیدار شد. یک جفت دم‌پایی ساحلی به پا کرد و یک پیراهن آفتابی پوشید. دمای هوا در اتاق او در طبقه‌ی سوّم تقریباً صد درجه‌ی فارنهایت بود. پایین در آشپزخانه، خواهرش دارلا که بیست و پنج سال داشت، آرنج‌هایش را روی روزنامه‌ی بازِ صبح‌گاهی گذاشته بود و داشت داستان‌های مگی و جیگز را می‌خواند.

هلن روی پیش‌خوان آشپزخانه پرتقالی پوست کَند و توجّهش را به خواهرش معطوف کرد که او نیز در یک لباس نخی نیمه‌عریان نامناسب درحال عرق ریختن بود. دارلا با خواندن روزنامه خنده‌ای تودماغی کرد و بعد سرش را بالا آورد و به شلنگ آبی که به ماشین ظرف‌شویی متّصل بود خیره شد. دارلا جایی کنار دریاچه‌ی یک آلونک داشت؛ ولی همیشه در خانه‌ی آقای کنینگ رفت‌وآمد می‌کرد. از ماه مه بیشتر در همان خانه مانده بود؛ چون پول و معشوق‌هایش هر دو ته کشیده بودند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجم
بادبادک و رنگ
اهمیت
گریس
خواهران
روز هفته
ارتداد
پسران دکتر
کامیلا
مرد بیوه
یخ زیبا
دختران
رابطه‌ها
ترافیک ساحلی
ملکه‌ی ماه مه
باود پاروت
دود
روز استقلال
دل
با من بمان
قطعات نمدی