معرفی و دانلود کتاب روز هشتم

معرفی کتاب روز هشتم

کتاب روز هشتم، نمونه‌ای موفق از ادبیات داستانی معاصر است که توسط آرمان میرزایی نوشته شده. این رمان، ماجراهای زندگی پسری جوان را روایت می‌کند که از موقعیت کاری خوبی برخوردار است و در بحبوحه‌ی ازدواج قرار دارد اما حادثه‌ای هولناک، روند زندگی او را تغییر داده و باعث می‌شود که به مرور رویدادهای زندگی‌اش بپردازد.

درباره‌ی کتاب روز هشتم

این باور که در لحظات پایانی حیات، تمام زندگی زیسته از جلوی چشمان فرد می‌گذرد، بارها شنیده شده. اما به‌راستی باید آن را چه نوع تجربه‌ای بدانیم و آیا حقیقتاً امکان‌پذیر هست؟ کتاب روز هشتم نوشته‌ی آرمان میرزایی، رمانی است که به همین مسئله می‌پردازد.

داستان ماجرای پسری سی‌ساله را روایت می‌کند که ریاست یک شرکت را بر عهده دارد و در آستانه‌ی ازدواج است. او در حال سپری کردن ایام خوش زندگی است تا این‌که تصادفی سهمگین جریان زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. او در لحظات پایانی، تمام جزئیات زندگی از بدو تولد تا لحظه‌ی تصادف را مرور می‌کند و با پرسش‌های فلسفی، خواننده را به چالش می‌کشد.

راوی با دیدن اعمال خود، به ذات انسانیت و زندگی می‌اندیشد و درمی‌یابد که شخصیت حقیقی او، با تصوراتش مغایرت داشته. او پیش‌تر معتقد بود که انسان‌ها را می‌توان به دو دسته‌ی خوب و بد تقسیم کرد و تردیدی نداشت که در دسته‌ی انسان‌های خوب جا دارد. بااین‌حال، پس از این بازبینی، حیرت‌زده می‌شود و در همان سطرهای اولیه‌ی کتاب مخاطب را با پرسش‌های فلسفی خود درمورد زندگی مواجه می‌کند. این پرسش‌ها به‌خوبی فضای حاکم بر داستان را توصیف می‌کنند و مضامین نهفته در آن را شرح می‌دهند.

راوی پس از مواجهه با خود و طرح مباحث کلیدی هستی، احساس گناه و ترس می‌کند و توضیح می‌دهد که بهشت و جهنم، به‌شدت ذهن او را درگیر کرده‌اند. در ادامه او به شرح دقیق اتفاقات روز حادثه می‌پردازد و افکار و دغدغه‌های کنونی خود را در مقیاسی کوچک زیر ذره‌بین قرار می‌دهد. کتاب روز هشتم توسط انتشارات سیصد و شصت درجه منتشر شده است.

کتاب روز هشتم برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب روز هشتم به دوست‌داران داستان‌های معاصر فارسی و طرفداران رمان‌‌های فلسفی توصیه می‌شود.

با آرمان میرزایی بیشتر آشنا شویم

آرمان میرزایی نویسنده‌ی ایرانی متولد سال 1375 و فارغ‌التحصیل رشته‌ی پزشکی است. او از کودکی طرفدار داستان‌های تخیلی بوده و در نگارش و طراحی کمیک، از این ژانر بهره می‌برده. مجموعه‌ کتاب «عدن» و مجموعه‌ کتاب «دالان وحشت»، بهترین آثار آرمان میرزایی‌اند.

در بخشی از کتاب روز هشتم می خوانیم

"پاشو پسرم، اگه بیدار نشی باز دیر به سر کار میرسی"

چی؟ آخه مگه چنین چیزی ممکنه؟ یعنی من توی خوابم دوباره خواب بودم یا اینکه همون چیزی که فکر می‌کنم داره اتفاق میوفته؟ یعنی واقعاً یک روز، داره واسم بارها تکرار می‌شه؟! چه باحال، تو فیلما زیاد دیده بودم اتفاق بیوفته اما فکر نمی‌کردم واقعی باشه! لباسمو پوشیدم و رفتم سر میز صبحانه. مطمئن بودم که الان بابا اون جمله تکراریشو میگه.

- هانی، واس من اگه میتونی یه لیوان چایی بریز.

خدایا، واقعاً همه چیز داره تکرار می‌شه؟! چقدر خوبه که یک روز واسم تکرار می‌شه! الان هر کاری که دوست داشته باشم می‌تونم انجام بدم! هووورااا! ولی صبر کن ببینم؛ خب حالا اومدیمو هر کاری دلم هم خواست انجام دادم؛ بعدش که چی؟ یعنی قرار نیست این روز لعنتی بره جلو؟ آخه من حتی نمی‌تونم بمیرم! پس قراره چه اتفاقی واسم بیوفته؟! همین‌طور که درگیر فکر و خیالاتم بودم جرعه‌ای از چایی نوشیدم. به یک نقطه خیره شده بودم و غرق در افکارم بودم که ناگهان بابا هانی رشته‌ی افکارمو پاره کرد: «کجایی پسرک؟! از هپروت بیا بیرون. امروز قرارداد مهمی داریم. باید زودتر بری شرکت که کارها رو سر و سامون بدی!»

صبر کن ببینم. این جمله تکراری نبود. این یعنی اینکه؛ من می‌تونم آینده رو تغییر بدم. وای من چقدر خنگم! من دیروز رو هم تغییر داده بودم. من یجای دیگه و به یه شکل دیگه مردم! من با دهان باز به روبرو خیره شده بودم و داشتم به کشف جدیدم فکر می‌کردم که بابا هانی دوباره رو به من گفت: «پسر امروز چته؟ نکنه استرس داری از بستن چنین قرارداد بزرگی؟» این برخورد بابام همیشه اعصاب منو بهم می‌ریزه که با تیکه و کنایه صحبت می‌کنه. اصلا انگار پدرای امروزی تا چند تا تیکه‌ی درشت به پسراشون نندازن روزشون استارت نمی‌خوره.