معرفی و دانلود کتاب فاکنگو
برای دانلود قانونی کتاب فاکنگو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فاکنگو
فاکنگو داستانی است که در نگاه اول بسیار ساده به نظر میرسد. سرگذشت مردی به نام پدرام که با درآمد معمولیاش به سینما، تئاتر و رستوران میرود، ماشین خوبی خریده و مارکهای لباسش برایش اعتبار آوردهاند. اما بهیکباره ماجرا عوض میشود و وارد یک فضای آخرالزمانی میشویم. جهانگیر شهلایی یک چرخش داستانی جذاب را در کتاب فاکنگو ایجاد کرده که به شدت مخاطب را درگیر میکند. او مرز واقعیت و خیال را از میان برداشته و از این طریق قصهای معمایی و جذاب را برای ما روایت میکند؛ با شخصیتهای خیالی و جالب توجه!
دربارهی کتاب فاکنگو
فاکنگو چه میتواند باشد؟ تخیل جهانگیر شهلایی، نویسندهی جوان کتاب فاکنگو بسیار جالب توجه است. او ماجرای مردی به نام پدرام را تعریف میکند که تمام عمرش یک آدم معمولی بوده است. پدرام فکر میکند خیلی خوششانس است؛ او از زندگیاش لذت میبرد و به داشتههای خود دلخوش است. اما کمکم مسیر شغلی او تغییر کرده و اتفاقات تازهای برای او رخ میدهد. پدرام با دختر مدیر یک شرکت بزرگ ازدواج میکند. ازدواجی که از نظر پدرام موفق است؛ اما همسرش اینطور فکر نمیکند.
پدرام میخواهد توانمندیهایش را به همسرش و همکاران خود ثابت کند. غافل از اینکه وارد ماجرایی سراسر آشوب و بلوا شده است. شخصیت سادهلوح پدرام، به طنز داستان افزوده و جنبهی فانتزی آن را پررنگتر کرده است. این مرد که عمری زندگی بسیار سادهای داشته، ناگهان خود را در جنگی آخرالزمانی مییابد و در تلاش است که دنیا را نجات دهد. همراه او زنی به اسم رویا است که شخصیتی چندلایه و جذاب دارد. در این بخش از داستان، ماجرای فاکنگو مطرح میشود. فاکنگو یک معما است و باید تا پایان، همراه داستان باشید تا از آن سر دربیاورید.
پایانبندی کتاب فاکنگو بسیار تفکربرانگیز است و خواننده را بهشدت غافلگیر میکند. فاکنگو کتابی است که با خواندن آن هم شگفتزده میشوید، هم میخندید و هم درگیر حل یک معما میشوید. این رمان خواندنی، به همت انتشارات 360 درجه در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.
کتاب فاکنگو برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب فاکنگو به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران پیشنهاد میشود. علاقهمندان به داستانهای فانتزی، تخیلی، طنز و معمایی نیز از مطالعهی این کتاب لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب فاکنگو میخوانیم
داشتم گاز میدادم و آرش مثل هر ماشین دیگهای کمکم سرعت اضافه میکرد و جالب بود که مثل هر ماشین دیگهای نیاز داشت با بالا رفتن دور موتور دندهاش عوض بشه. کنارم رو نگاه کردم. فکر کردم از ته یه چاه دارم بیرون میآم چون هنوز رو سطح زمین نبودم. یهکم که سر چوخوندم فهمیدم دارم از وسط زیر گذر میدون ولیعصر که مرکز خرید هم داره بیرون میآم. آرش آرومآروم داشت به سطح میدون نزدیک میشد که مردم رو دیدم. چقدر زیاد بودن. همه آروم و بیصدا کنار هم وایساده بودن. یکم دیگه که ارتفاع گرفتم از چیزی که میدیدم ترسیدم. هزاران نفر تو اون راهروهای زیر گذر میدون و بعد توی خیابون و میدون دیده میشدن. اینش نبود که ترسناک بود. زیاد بودنشون در حالت عادی شاید حتی باعث دلگرمی هم میشد. نه. مسئله این بود که اونهمه آدم که زیر پام بودن آروم و بیحرکت فقط داشتن منرو نگاه میکردن و یه لبخند ملیحِ نفرین شده به لب داشتن.
رعبآور بود. همه آدمها مسخ شده بودن. تو چشمهای هیچکدوم هیچ درخششی نبود. به ظاهر داشتن میخندیدن اما میفهمیدی هیچ کدوم زنده نیستن. راستی مگه از قدیم نمیگفتن هرکی داره میخنده دلش روشنه؟ پس اینا چرا زنده نبودن؟ یا شاید زنده بودن و به قول فروهر فقط مسخ شده بودن. تنم از فکرش لرزید. آرکونها همه مردم توی میدون رو مسخ کرده بودن. همهشون حالا آدمهای خندان و به درد نخوری بودن که آرکونها داشتن از روحشون تغذیه میکردن. سرپا بودن. نفس میکشیدن و چشمهاشون باز بود و داشتن لبخند میزدن و منرو نگاه میکردن. میلیونها جفت چشم رو تصور کنید از آدمهایی که تا همین چند ساعت پیش همشهریات بودن و حالا همهشون دارن با لبخند نگاهت میکنن. چی از این ترسناکتر؟ اونها با اون لبخند ترسناک اما امیدوار مثل همه ماها شده بودن تو تمام این سالها که منتظر وایساده بودن تا یه قهرمان بیاد و نجاتشون بده.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فاکنگو |
نویسنده | جهانگیر شهلایی |
ناشر چاپی | انتشارات سیصد و شصت درجه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 165 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6644-11-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی، کتابهای داستان و رمان طنز ایرانی |