معرفی و دانلود کتاب راز تابلو فرش
برای دانلود قانونی کتاب راز تابلو فرش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب راز تابلو فرش
محسن سلیمان پور در کتاب راز تابلو فرش میخواهد تا پرده از راز بزرگ زندگیاش برداشته و به شما نشان دهد که چطور یک راز در قالب هنر میتواند معجزه کند و به رشتهی تحریر در آورده شود.
عدهای از نویسندگان و شاعران بر این باورند که سرنوشت هر کسی از روز نخست به دنیا آمدنش تعیین شده و کوشش شخص برای تغییر دادن سرنوشت خودش بینتیجه خواهد بود. اما وعدهای هم بر این عقیدهاند که هر شخصی دارای اختیار است و میتواند با استفاده از همین اختیار سرنوشت خود را تغییر دهد.
هدف از بیان این دو نظر در باب قسمت و تقدیر که هر کدامشان طرفدارانی دارند این نیست که جانب نظری گرفته شود. قطعا هر کسی در زندگی وقایعی را تجربه میکند که میتواند در مقولهی قسمت و تقدیر بگنجد. زندگی شخصی محسن سلیمان پور هم پر از وقایعیست که قسمت و تقدیر در پیش بردشان تاثیرات زیادی گذاشته است.
کتاب راز تابلو فرش (Wall carpet secret) در حقیقت داستان زندگی محسن سلیمان پور است. این قصه درست زمانی نوشته شد که سلیمان پور پس از سالها تحمل سختی و رنج به آرامشی بیبها رسیده بود. آرامشی که کاملا اتفاقی نصیبش شد. بله، گاهی اوقات خوشبختی کاملا اتفاقی به دست میآید. گاهی اوقات هم با وجود تلاشهای بسیار نتیجهای حاصل نمیشود.
داستان زندگی سلیمان پور در این کتاب دقیقا از جایی آغاز میشود که حافظه او تازه در حال شکل گیری و برقراری ارتباط با محیط اطراف است.
در بخشی از کتاب راز تابلو فرش میخوانیم:
عصر آن روز وقتی از خواب بیدار شدم بهانهی پدر و مادرم را میکردم. محمد مرا بغل کرد به داخل کوچه برد و از یک مغازه مقداری خوراکی برایم خرید او توانست مرا آرام کند و وقتی وارد خانه شدیم مرا زمین گذاشت و گفت: علی آقا برو با اسباب بازیهایت بازی کن اگر قول بدهی گریه نکنی امشب تو را به یک جای خوب میبرم و بعد هم بوسهای بر من زد و من هم به سراغ اسباب بازیهایم رفتم. سکینه سعید را بغل کرده بود و با پستانک داشت به او شیرخشک میداد.
محمد دستی به صورت سعید کشید و به سکینه گفت: سکینه بنشین قدری با تو حرف دارم سکینه نشست و گفت: چه حرفی. محمد گفت: بنشین به تو خواهم گفت آنگاه محمد چشم در چشمان سیاه و قشنگ سکینه انداخت و گفت: سکینه من از ظهر تا همین حالا به این اتفاقی که برای پدر و مادر بچهها افتاده است فکر میکردم واقعا دلم برای این بچهها میسوزد گناه دارند واقعا حیف است که بیسرپرست شدهاند. آن گاه با پریشانی گفت: نه ولش کن بهتر است چیزی نگویم سکینه با تعجب گفت: اول خودت میگویی بیا با تو حرف دارم بعد هم خودت پشیمان میشوی که حرف بزنی.
محمد گفت: متاسفانه ما حتی کوچکترین نشانی از اقوام این بچهها نداریم. البته نشانی که داریم ولی دستمان به جایی بند نمیشود نمیدانیم چه کار کنیم اقوام این بچهها را چگونه از مرگ عزیزانشان با خبر کنیم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب راز تابلو فرش |
نویسنده | محسن سلیمان پور |
ناشر چاپی | انتشارات ارشدان |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 152 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-995-136-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی ایرانی |